انتقام اسیدی عروس از مادرشوهرش +عکس

کد خبر: 757817

مرد سبزی‌فروش که به اتهام اسیدپاشی روی زن سالخورده در غرب تهران بازداشت شده بود، اعتراف کرد عروس قربانی، وی را برای اسیدپاشی اجیر کرده است.

انتقام اسیدی عروس از مادرشوهرش +عکس

جام‌جم: مرد سبزی‌فروش که به اتهام اسیدپاشی روی زن سالخورده در غرب تهران بازداشت شده بود، اعتراف کرد عروس قربانی، وی را برای اسیدپاشی اجیر کرده است.

روزهای پایانی مرداد امسال زنی سالخورده در غرب تهران از سوی موتورسواری هدف اسیدپاشی قرار گرفت و مصدوم شد.

با دستور بازپرس محسن مدیرروستا، رئیس شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران تحقیقات ماموران اداره 16 پلیس آگاهی تهران آغاز شد و سرانجام عروس خانواده و مرد سبزی‌ فروشی که با او آشنایی داشت در این پرونده بازداشت شدند.

انتقام اسیدی عروس از مادرشوهرش

هر دو منکر نقش داشتن در این اسیدپاشی شدند تا این که حسین ـ متهم میانسال ـ سکوت خود را شکست و به این اسیدپاشی اعتراف کرد. او دیروز همراه عروس بازداشت شده برای ادامه تحقیقات به شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد.

متهم به قاضی پرونده گفت: این زن برایم کار می‌کرد و سبزی مشتریان را خرد می‌کرد. در ادامه این رفت وآمدها به من گفت به اجبار با شوهرش ازدواج کرده و زندگی راحتی ندارد و خانواده همسرش اذیتش می‌کنند. حتی تاکنون به خاطر شوهرش و نگهداری از پسر هوویش نتوانسته ارثیه پدری‌اش را بگیرد. مدام می‌گفت هر طور شده باید از آنها انتقام بگیرد. او سیمکارت و گوشی تلفنی به من داد تا مادرشوهرش را تهدید کنم و من هم این کار را می‌کردم.

مرد اسیدپاش ادامه داد: شب‌ها به مقابل خانه پیرزن می‌رفتم و با پرتاب سنگ به شیشه‌شان او را می‌ترساندم. یک روز همراه این زن و در غیاب خانواده شوهرش به خانه آنها در غرب تهران رفتیم، یک دستگاه دلر، تلویزیون و آیفون خانه را سرقت کردم. عروس خانواده در ادامه از من خواست روی مادرشوهرش اسید بریزم. من طبق نقشه عروس شاکی جوهر نمک تهیه کردم و روزی که پیرزن از مطب پزشک به خانه‌اش بازمی‌گشت درحالی که کلاه کاسکت به سر داشتم و سوار موتور بودم به او حمله کرده و پس از پاشیدن اسید به روی او، فرار کردم.

وی گفت: مدتی قبل از اسیدپاشی، این زن کلید مغازه شوهرش را همراه شش گرم شیشه به من داد که آن را با 16 گرم نمک در نایلونی گذاشته و و داخل یکی از کیف‌های زنانه‌ای که در مغازه کیف‌فروشی شوهرش بود، گذاشتم. چند روز بعد به پلیس زنگ زدم که او قاچاقچی است، همین باعث شد این مرد از سوی پلیس بازداشت شود و مدتی در زندان باشد. با اعتراف وی، عروس میانسال به قاضی پرونده گفت: من از او خواسته بودم فقط مادرشوهرم را بترساند نه این که این همه بلا سر آنها بیاورد و مرا هم به دردسر بیندازد. او به من علاقه‌مند شده بود و چون من از شوهرم جدا نشده بودم همه این کارها را کرد تا طلاق بگیرم. او سرقت را انجام داد، شوهرم را به زندان انداخت.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت