چالش گربه و مجید؛ هدف خنده نیست!

کد خبر: 756979

هرقدر استقبال مردم از ویدئوهای تلگرامی بیشتر می‌شود، سازندگان آن با دادن تنوع و نمک بیشتر به قضیه، بساط خنده بیشتری را برای بینندگان فراهم می‌کنند.

چالش گربه و مجید؛ هدف خنده نیست!

خبرگزاری فارس: دوربین به گوشه‌ای از کوچه یا گذرگاه و یا پای درختی زوم شده است.به ناگاه گربه‌ای وارد کادر می‌شود و به دنبال آن کسی که پشت دوربین قرار گرفته این حیوان زبان بسته را با بردن اسامی مانند مجید،محسن یا مسعود خطاب قرار می‌دهد.

گربه بر حسب عادت به دنبال صدا برگشته و نگاهی مظلومانه به فیلمبردار انداخته و با شنیدن صدای شلیک خنده کسی که پشت دوربین ایستاده است،راهش را گرفته و می‌رود.

این تمام داستان چالشی است که به تازگی در فضای مجازی به خصوص تلگرام جریان یافته است اما مخاطبان این چالش چه کسانی هستند و این کلیپ‌ها بین چه افرادی بیشتر دست به دست می‌شود؟

اغلب جوانان و نوجوانان در یک ماهه اخیر درگیر این چالش حیوانی شده‌اند و دلیل اصلی اقبال عمومی این کلیپ‌ها، مایه خنده و مضحکه شدن آنهاست چون کمتر کسی را می‌توان یافت که با دیدن این کلیپ‌های چند ثانیه‌ای خنده بر لبانش جاری نشود.

هر قدر استقبال مردم از این ویدئوهای تلگرامی بیشتر می‌شود، سازندگان آن با دادن تنوع و نمک بیشتر به قضیه، بساط خنده بیشتری را برای بینندگان فراهم می‌کنند، از قبیل نامگذاری یکی از محلات قدیمی تهران به نام "مجیدیه" به مکان جمع شدن گربه‌ها و کشیدن کاریکاتورهای متنوع درباره نفرین و عکس‌العمل‌های گربه‌ها به این چالش همچنین داخل کردن دیگر حیوانات اهلی و غیراهلی به این چالش.

کیمیا دانشجوی عمران است و با او در رابطه با چالش گربه با نام «مجید» به صحبت می‌نشینم؛ او می‌گوید: شادی کردن و خندیدن حق همه مردم بوده و هیچ‌کسی حق ندارد مانع از شادی صحیح مردم در چارچوب قوانین باشد ولی متاسفانه در برخی موارد شاهد برخی شادی‌هایی هستیم که در درون خود دل‌شکستگی‌های زیادی را به همراه دارد.

وی ادامه می‌دهد: مردم ایران بعضا به قدری حس انسان‌دوستی از خود نشان می‌دهند که باعث شگفتی همه می‌شود ولی بعضی مواقع نیز بدون در نظر گرفتن ریشه مسائل، اقداماتی ناشایست انجام می‌دهند.

این دانشجوی تبریزی با اشاره به اینکه زمانی نام «جواد» را به هر کالای بنجل و تکراری گذاشتند ،حتی جوک‌هایی با نام «غضنفر» را هم فراموش نمی‌کنیم که همه این مسائل ناشی از شبیخون فرهنگی است که مقام معظم رهبری مدام به آن تاکید می‌کنند، ادامه می‌دهد: وقتی در تمام سخنرانی‌ها و گفته‌ها از جنگ نرم و هدف قراردهی اعتقادات جوانان صحبت می‌شود، نمونه‌اش همین جوک و تفریحات است که در قالب شوخی وارد زندگیمان کرده‌اند.

کیمیا می‌گوید: من به شخصه ناراحت می‌شوم که نامم را بد تلفظ کنند و واقعا وقتی خودم را جای شخصی که نامش مجید است، می‌گذارم بیشتر به عمق آن پی می‌برم.

این جوان تبریزی با تاکید به اینکه در قرآن کریم بارها به عدم استفاده از القاب زشت و الصاق القاب به افراد اشاره شده، می‌افزاید: طبق آیات شریفه قرآن که می‌فرماید:"شما به خدایان مشرکین توهین نکنید تا آنها هم به خدای شما توهین نکنند"، از این رو نباید با رفتار عجولانه جواب چنین شوخی‌هایی را با توهین داد بلکه باید به فکر آگاهی و بصیرت‌افزایی مردم و مخصوصاً جوانان بود.

وی تصریح می‌کند: تجربه ثابت کرده که شوخی که از حدش گذشت، شر خواهد شد؛ از این رو وقتی با صدا کردن یک گربه با هر نامی، حیوان عکس‌العمل نشان داد، دیگر نباید زیاد به آن موضوع دامن زد و عکس و فیلم‌های مختلف از آن حالت در فضای مجازی پخش شود، چه برسد به اینکه نقل صحبت‌های محافل حقیقی نیز شود.

این دانشجو اذعان می‌دارد: امروزه اخبار زیادی مبنی بر قهرمانی یا پیروزی یک جوان در زمینه‌های علمی، ورزشی و سیاسی در اخبار می‌بینیم و هر روز شاهد استارت‌آپ‌های مختلف در کشور هستیم، این امر نشان از ظرفیت بالای جوانان ایران دارد که باید این موضوعات نقل محافل شود نه اینکه گربه یا هر حیوانی را به نامی صدا بزنند و با برگشتن آن حیوان موجبات خنده و تفریح یکسری نادان فراهم شود.

همانطور که در ابتدای این مطلب نیز گفتیم دلیل اصلی اقبال این چالش، خنده‌دار بودن این ویدئوهاست و اما اگر از دید دیگر به این مسئله نگاه کنیم، مشاهده می‌کنیم که یک حرکت گسترده برای هماهنگی ذهنی این نام مقدس در کنار گربه به وجود آمده و هدف چنین کاری کتاب مقدس مسلمانان قرآن مجید است و قصد آنها این است که کودکان فردا وقتی نام قرآن مجید را می‌شنوند به یاد گربه که نمادی از مرموزی، بی‌وفایی و آوارگی در خیابان است، بیفتند. چنین تصوری ناخودآگاه حس بدی از قرآن در ذهن کودکان خواهد ساخت.

شاید بارها این جمله را شنیده‌ایم که خنده بر هر درد بی‌درمان، دواست و بارها این تجربه را حس کردیم که بعد از یک خنده طولانی تا ساعت‌ها و حتی تا روزها حال خوبی داشته‌ایم.

در حقیقت، خنده نوعی درمان است که ما را تشویق می‌کند از پدیده طبیعی فیزیولوژیکی خنده استفاده کنیم تا احساس‌های دردناک عصبانیت، ترس، کسالت و ... در ما کاهش یابند.اما در اینجا باید این سوال را را پرسید که خنده به چه قیمتی؟

فرهاد یک جوان تبریزی است و وقتی با او درباره این چالش صحبت می‌کنم، می‌گوید: بعد از همه‌گیر شدن این چالش، با خودم گفتم حتما یک جریانی هست که همه را به خود مشغول کرده اما اصلی‌ترین حرف من درباره این چالش این است که از بعد ناآگاهی مردم ایجاد می‌شود یعنی به قول خودمان یک دیوانه‌ای سنگی را به چاه انداخته و بقیه را درگیرش کرده است، در چنین مواقعی مردم آگاهی لازم را ندارند و نمی‌دانند چکار دارند می‌کنند، این چالش چه بسا سازنده‌های حرفه‌ای دارد که به این مسئله سمت و سو می‌دهند نه اینکه شانسی ایجاد شده است.

وی در ادامه با بیان اینکه جوانان و نوجوانان به دنبال تنوع و سرگرمی هستند و سرگرمی آن‌چنانی وجود ندارد که خودشان را تخلیه کنند، به همین دلیل این چالش‌ها را در عین بی‌هدفی دنبال می‌کنند.

سحر دیگر جوان شهروند تبریزی نیز در رابطه با این چالش گفت: در جامعه مسائل مهمی وجود دارد که می‌شود در کانون توجهات قرار گرفته شود ولی در حال حاضر فضای مجازی در رابطه با مسائل کم‌اهمیت پیشی گرفته است. هر دفعه سر مردم با چالش‌هایی گرم می‌شود و دیگر هیچ‌کس برای مسائل مهم ارزشی قائل نمی‌شوند.

سعیدی، یکی از مدیران کانال‌های خبری نیز با نگاهی متفاوت به این چالش می‌گوید: با نگاهی به آنچه که در فضای مجازی به اشتراک گذاشته می‌شود، می‌توان مشاهده کرد که روز به روز ایده‌های خلاقانه‌تری از این موضوع در میان کاربران ایرانی خلق می‌شود.

پست‌های طنز اجتماعی همواره در فضای مجازی بیشتر مورد استقبال کاربران فضای مجازی قرار می‌گیرد.

انتشار انبوهی از اخبار تلخی چون قتل و جنایت، تجاوز و .. مخاطب را دل‌زده می‌کند، تعداد اعضای کانال‌های طنز و سرگرمی گواه این امر است.

دکتر اسدی، جامعه‌شناس اجتماعی معتقداست: ساختار رسمی جامعه باید «شادی» را به عنوان یک حق برای مردم بشناسد، آن را درک کند و در جهت شاد بودن مردم بکوشد حتی روانشناسان نیز باور دارند اگر می‌خواهید شاد باشید، باید اعتقاد داشته باشید که می‌توانید و توانایی رسیدن به آن را دارید.

اما سوال اینجاست که چرا این قدر مردمان ما که روزگاری شاد بودن جز ارکان زندگی آنها بود، امروز غمگین و افسرده‌اند؟ چرا دیگر کمتر فردی را می‌بینیم که ابراز شادی کند؟ چرا خنداندن ایرانیان از همه جوامع این روزها مشکل‌تر است؟ چرا برخی جوانان شادی خود را در مصرف مواد روان‌گردان می‌بینند و تلنبار شدن همه هیجانات در طول یک سال به شدیدترین شکل ممکن در چهارشنبه‌سوزی‌ها سرریز می‌شود و معمولا" فاجعه می‌آفریند.

شاید با جواب دادن به این سوالات بتوان دلیل اصلی استقبال چنین چالش‌هایی را نیز در فضای مجازی فهمید حتی اگر گردانندگان و ساماندهان چنین چالش‌هایی در پشت پرده اینکار قصد و غرضشان ضربه زدن به اعتقادات دینی و فرهنگی نیز باشد، چه بسا با سوءاستفاده از نقاط ضعف جامعه که همانا نپرداختن به روحیات جوانان همچنین عدم ایجاد سرگرمی‌ای سالم برای آنهاست، به چنین حربه‌هایی دست می‌یازند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت