دانش‌آموزان زلزله‌زده به چه حمایت‌های روانی نیاز دارند؟

کد خبر: 749889

جریان آموزش در مناطق زلزله زده از روز دوشنبه آغاز می‌شود، ادامه جریان تعلیم و تربیت به آمادگی روانی دانش‌آموزان نیاز دارد در همین رابطه یک کارشناس مشاوره می‌گوید: "مراکز مشاوره و روان‌شناسی در شهرهای آسیب دیده باید جهت کمک به دانش‌آموزان دایر شود."

دانش‌آموزان زلزله‌زده به چه حمایت‌های روانی نیاز دارند؟

خبرگزاری تسنیم: هشت روز از زلزله‌ کرمانشاه می‌گذرد، در جریان زلزله 7.3 ریشتری غرب کشور تعداد زیادی از هموطنان جان باختند و در این میان برخی دانش‌آموزان اعضای خانواده خود را از دست دادند، 78 مدرسه تخریب شد و حالا قرار است پس از تمام این حوادث تلخ از روز دوشنبه 29 آبان، جریان آموزش در مناطق زلزله زده به صورت چند شیفت آغاز شود.

در بحبوحه خرابی‌ها و ضرورت امدادرسانی به مردم آسیب دیده، سلامت روان کودکان و نوجوانان مقوله‌ای است که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد اما بازگشت به مدرسه و نشستن پشت میز و نیمکت‌های کلاس درس در شرایطی که برخی همکلاسی‌ها جان باخته‌اند، مادر، پدر، خواهر یا برادر دیگر در کنار بعضی دانش‌آموزان نیستند، آسان نیست و باید باور کنیم آغاز دوباره تعلیم و تربیت به حمایت روانی از دانش‌آموزان نیاز دارد.

برای اطلاع از نیازهای دانش‌آموزان در مناطق زلزله زده به منظور آمادگی روحی و روانی برای حضور در مدارس و از سرگرفتن جریان تعلیم و تربیت با عباس فرجی کارشناس مشاوره در آموزش‌وپرورش به گفت‌وگو نشستیم.

ساکنان مناطق زلزله زده در استان کرمانشاه پس از این حادثه به لحاظ روحی و روانی با چه پیامدهایی مواجه خواهند شد؟

این جملات می‌تواند توصیفی از وضعیت این روزهای ساکنان مناطق زلزله‌زده باشد‌ « همیشه حالت آماده باش دارد، حس می‌کند مدام زمین زیر پایش می‌لرزد،چشم‌هایش را نمی‌تواند ببندد چون می‌ترسد که نکند باز همه چیز روی سرش هوار شود، نسبت به آینده بی تفاوت شده وبغض گلویش را فشار می‌دهد، به عوامل محیطی واکنش‌های شدیدی نشان می‌دهد.»

بعد از هر حادثه دلخراشی همچون زلزله این سخنان از آسیب‌دیدگان حادثه بارها شنیده می‌شود. آنها هنوز در شوک سنگین حادثه، خود را پیدا نکرده‌اند. این موضوع مثل زخم ناسوری است که شاید سال‌ها و شاید هم تا آخر عمر همراه آسیب دیدگان حوادثی مثل زلزله کرمانشاه باقی بماند.

شاید کسی نفهمد در دل فردی که از زیر خروارها خاک بیرون کشیده شده است چه می‌گذرد اما این قصه رنجی به مراتب بدتر از خود زلزله برای آنها خواهد داشت بنابراین دانستن اینکه در دل آسیب‌دیدگان چه می‌گذرد می‌تواند کمکی باشد برای افرادی که با آسیب‌دیدگان زلزله زندگی می‌کنند یا با آنها برخورد خواهند داشت.

ابعاد روانی مهمترین محور کمک‌رسانی به آسیب‌دیدگان زلزله

بعد از چنین حوادثی و زمانیکه شوک اولیه حادثه، آوار برداری و نجات افراد به پایان می‌رسد ابعاد روانی مهمترین محور کمک‌رسانی به آسیب دیدگان خواهد بود چرا که آنها خیلی زود باید بتوانند از این بحران روحی بیرون آمده و به زندگی معمولی خود بازگردند.گرچه ابعاد روانی حادثه از همان لحظات اولیه خودش را نشان می‌دهد اما عموما رشد تصاعدی واکنش روحی روانی به حادثه را چند هفته یا چند ماه بعد از وقوع حادثه شاهد خواهیم بود.

مثلا در گزارش از آسیب‌های شدید روانی مثل تصادف، مرگ عزیزان، زلزله، جنگ و... بسیار موارد دیگر گزارش شده که فرد آسیب دیده مدت‌ها بدون هدف و بی‌آنکه بداند به کدام سمت در حال حرکت است ساعت‌ها و حتی روزها راه رفته است. در زلزله هائیتی در آمریکا که بیش از 150 هزار نفر کشته شدند گزارشات زیادی از سرگردانی افرادی داده شد که نمی‌دانستند چه اتفاقی افتاده است، کجا هستند و چرا سر از آن مکان در آورده‌اند و افرادی که آنها را یافته بودند گزارش می‌دادند، این افراد کیلومترها دورتر از خانه و کاشانه خود سرگردان در حال راه رفتن بودند.

افسردگی و استرس مهمترین اختلالات روانی پس از زلزله

برای حمایت روانی از افراد آسیب دیده در جریان زلزله مهمترین مسائل و پیش‌نیازها چه مواردی می‌تواند باشد؟

در هر حال وقتی شدت ضربه روحی و روانی بالا باشد مغز ارتباط خود را با واقعیت به صورت موقت یا همیشگی قطع می‌کند بنابراین در کنار رسیدگی به ابعاد جسمی که این روزها در حال انجام است توجه داشتن به ابعاد روانی نکته بسیار کلیدی و مهمی است که حتما باید در دستور کار امداد گران و مسئولان قرار گیرد.

شاید برخی تصور کنند، افرادی که بستگان خود را از دست داده‌اند یا آسیب جسمی دیده‌اند، دچار استرس پس سانحه یا PTSD شده باشند اما به واقع هر فردی که در بطن این حادثه بوده است می‌تواند دچار چنین اختلالی شود، مثلا خبرنگار یا عکاس خبری که مدت‌ها در میان اجساد و زخمی‌ها در حال تهیه گزارش است تا امدادگری که برای کمک‌رسانی به میان آسیب‌دیدگان رفته همگی می‌توانند در معرض این اختلال قرار گیرند.

طیف وسیعی از آسیب‌های روانی می‌تواند دامنگیر افراد آسیب دیده باشد اما شایع ترین اختلال روان شناختی در این میان افسردگی و استرس پس از سانحه است لذا توجه ویژه به این دو بخصوص استرس پس از سانحه یا PTSD باید مرکز توجه مسئولان آموزش و پرورش و وزارت بهداشت باشد.

زمانیکه زخم‌های روانی سرباز می‌کند

دانش‌آموزان برای شروع مجدد زندگی و بازگشت به مدارس با توجه به اینکه اعلام شده است تلاش می‌شود از روز دوشنبه مدارس فعالیت خود را آغاز کنند به چه حمایت‌هایی به لحاظ روانی نیاز دارند؟

اگر چه هر فردی می‌تواند در معرض خطر ابتلا به این اختلالات باشد اما توجه ویژه به کودکان و نوجوانان باید در اولویت مسئولان مربوطه قرار گیرد چرا که علائم روان شناختی در کودکان با پیچیدگی‌های زیادی همراه است آنها در بیان آنچه از ذهنشان می‌گذرد توانایی کافی را کسب نکرده‌اند و عموما همین موضوع کار را به مراتب مشکل‌تر می‌کند. آنچه می‌دانیم بسیاری از مدارس در زلزله اخیر تا 100 درصد تخریب شده‌اند و بسیاری از دانش آموزان، والدین و بستگان نزدیک خود را از دست داده‌اند برخی از دانش‌آموزان دوستان صمیمی خود را مرده یافته‌اند، دوستانی که تا همین روز قبل با هم صحبت می‌کردند اما الان آنها را کنار خود نمی‌بینند.

دانستن اطلاعات حداقلی در خصوص استرس پس از سانحه می‌تواند به والدین و خانواده‌ها کمک کند که بعد از رفع بحران اولیه از پس بحران‌های ثانویه این فاجعه برآیند. بنابراین در راستای کمک‌رسانی و امداد به کودکان و خانواده‌ها باید تیم‌های روانشناختی نیز برای کمک رسانی به کودکان بسیج شوند تا از بحران‌های روانی آینده بکاهند.

به واقع استرس پس از سانحه شاید پس از اندکی از وقوع یک حادثه خودش را نشان دهد ولی عموما علائم اولیه را پس از چند هفته حتی گاهی 6 ماه بعد مشاهده می‌کنیم بنابراین بسیاری از خانواده‌ها از تغییر رفتار فرزندشان سردرگم می‌شوند و دقیقا زمانی که فکر می‌کنند همه چیز آرام شده متوجه می‌شوند زخم‌های روانی سر باز کرده است.

گرچه علم روانشناسی به طور فزاینده‌ای در درک واکنش‌های پس از سانحه یا PTSD درکودکان مبتلا به این اختلال پیشرفت داشته است اما مدل‌های پاسخ به فاجعه می تواند متفاوت باشد به ویژه در مناطق دور‌افتاده جغرافیایی که موضوع روان شناسی چندان مورد توجه نبوده و برقراری ارتباط به لحاظ کلامی با این کودکان با مشکلات زیادی همراه است.

روان‌شناسان در بحث حمایت روانی از کودکان در چه حوزه‌هایی می‌توانند مداخله کنند؟

با توجه به تجربه جهانی روانشاسان می‌توانند در چهار حوزه مداخله کنند.

الف :غربال کودکان و دانش‌آموزان از حیث نوع آسیب روانی که بر آنها وارد آمده است.

ب :کمک به هماهنگی و همکاری اجتماعی میان کودکان برای هم پوشانی روانی.

ج: برنامه‌های پیشگیری و آمادگی برای مواجه شدن کودکان با PTSD و آموزش والدین و خانواده‌ها در خصوص برخوردشان با این کودکان.

د: دایر کردن مراکز مشاوره و امداد رسانی روانی جهت مطالعه و درمان کودکانی که به این اختلال مبتلا شده‌اند.

آسیب‌های روانی کودکان پیچیده‌تر خواهد بود

همانطور که اشاره شد در خصوص کودکان، آسیب‌ها می‌تواند پیچیدگی‌های زیادی داشته باشد مثلا کودکان در زمان وقوع این حادثه شاید در کنار والدین خود نبوده باشند یا بدون اعضای خانواده به بیمارستان منتقل شده باشند یا وقتی همراه والدین خود به خانه خود باز می‌گردند همه چیز برایشان نا آشنا باشد و چیزهای مورد علاقه خود را از بین رفته ببینند بنابراین واکنش آنها گاهی می‌تواند طیف وسیعی به خود بگیرد.

کودکان در تجربه اضطراب گاهی خیلی بیشتر از والدین خود با این موضوع مواجه می‌شوند آنها نه تنها استرس حادثه را تجربه می‌کنند بلکه اضطراب والدینشان نیز به آنها منتقل می‌شود بنابراین گاهی دو برابر اضطراب تجربه خواهند کرد. صرف نظر از این که علائم روان شناختی کودکان با کمی دقت احتمالا قابل تشخیص باشد اما گاهی علائم در وجوه مختلف دیگری خودنمایی می‌کند مثل افت درسی، اختلال در تمرکز و یادگیری، افزایش میزان خودکشی یا افکار خود آسیب‌رسان بنابراین توجه به کودکان باید جنبه‌های زیاد به خود بگیرد.

به عنوان مثال در زلزله سال 1999 در ترکیه گزارش افت درسی شدید دانش‌آموزان آسیب دیده بیشترین علامت روانی در آنها گزارش شد.

نکته‌ای که در ابتدای امر والدین باید به آن توجه داشته باشند پاسخ به چرایی وقوع زلزله است این سوال دائمی است که کودکان ذهن خود را به آن مشغول می‌کنند آنها در جستجوی این هستند که بدانند چرا زلزله به وجود آمده است آنها با اتصال میان داده‌هایی که از بزرگترها در اختیارشان قرار می‌دهند می‌خواهند واکنش‌های خود را به زلزله تنظیم کنند بنابراین والدین و معلمان در خصوص علت زلزله باید دقیق و سنجیده عمل کنند و از گفتن هر جمله‌ای که می‌تواند در آینده به این کودکان آسیب روانی بزند خودداری کنند.

به عنوان مثال برخی از کودکان بازمانده از زلزله ارمنستان سال 1988 علت این حادثه را به رئیس جمهور گورباچف نسبت دادند که به دلیل انفجار موشک‌های زیر زمینی که توسط ارتش شوروی در امتداد مرز ترکیه ذخیره شده بود به وقوع پیوست.

این مفاهیم انتزاعی مثل گناه یا موضوعات سیاسی که گاهی در برخی محافل عنوان می‌شود چنانچه در میان کودکان مطرح شود می‌تواند در آینده آنها را با مشکلات جدی در برخوردهای اجتماعی و بین فردی مواجه سازد چرا که آنها احساس خواهند کرد توسط جامعه و مسئولین کشورشان و حتی توسط سایر همنوعان خود نیز طرد شده‌اند، این می‌تواند برای آنها تولید خشم کند یا در خصوص گناه آنها مدام خودشان را تنبیه می‌کنند که مثلا علت مرگ مادر یا پدرشان بوده‌اند چرا که مثلا در فلان زمان گناهی را انجام داده‌اند و این از نظر روانی می‌تواند آسیب شدیدی به آنها وارد سازد.

آسیب‌های روانی ناشی از این حادثه در میان نوجوانان با چه علائمی همراه خواهد بود؟

در خصوص نوجوانان علائم بیشتر شبیه بزرگسالان خود نمایی می‌کند مثل بی‌حوصلگی، تکرار خاطرات منفی از حادثه، سوء مصرف مواد یا گرایش به استعمال مواد، رفتارهای ضد‌اجتماعی و رفتارهای پر‌خطر و افکار آسیب رسان یا خودکشی. بنابراین نقش مراکز آموزشی و درمانی در خصوص پیشگیری از بروز اختلالات ناشی از زلزله می‌تواند بسیار حیاتی باشد. در این‌گونه مواقع توصیه می‌شود که وزارت آموزش و پرورش به کمک وزارت بهداشت مراکزی را جهت پیشگیری و درمان دایر کند که در آن هدف، بهبود عملکرد روانی کودکان و دانش آموزان باشد. در این مراکز با توجه به تجربه سایر کشورها می‌توان از درمان‌های شناختی رفتاری (CBT) یا روان درمانی متمرکز بر تروما یا ترکیبی از این مورد استفاده کرد.

بررسی‌ها نشان داده است که مداخلات CBT پس از حادثه، تمرکز بر قطع افکار منفی مرتبط با آسیب با روش‌های انطباق پذیری بیشتر، آموزش در مورد واکنش‌های استرس پس از سانحه، آرام‌سازی برای کاهش اضطراب و ارتقای استراتژی‌های مقابله فعال و حل مسئله، بهبود روحیه و ایجاد انگیزه در فعالیت‌های روزمره نتایج قابل توجهی داشته است به عنوان مثال مداخله متمرکز بر غم و اندوه در مدرسه با ترکیب گروه درمانی و جلسات فردی به مدت یک ونیم سال پس از زلزله ارمنستان،35 درصد بهبود در عملکرد و درمان را گزارش داده است و 29 درصد نوجوان بدون جلسات فردی و فقط با جلسات گروهی علائم PTSD را کاهش داده‌اند و از بدتر شدن افسردگی جلوگیری کرده‌اند.

بنابراین اولین اقدامی که مسئولان برای آگاهی بخشی درباره آسیب‌های روانی که ممکن است کمی بعد‌تر خو را نشان دهد، باید انجام دهند دعوت از والدین کودکان و نوجوانان است و پس از دادن آگاهی‌های اولیه باید اقدامات مداخله‌ای خود را با آنها در میان بگذارند، پس از آن مراکز مشاوره و روان‌شناسی در شهرهای آسیب دیده جهت کمک به کودکان و دانش‌آموزان دایر شود تا به کمک مشاوران و روان‌شناسان مداخلات درمانی مناسب انجام گیرد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت