سردرگمی دانشجویان خارجی در ایران
محمد 25 ساله اهل کشور افغانستان برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد جامعه شناسی به ایران سفر کرده و بورسیه شده. او از این گلایه دارد که چرا قبل از رسیدن به ایران هیچ چیز مشخص نیست؛ نه دانشجو میداند در کدام شهر قرار است درس بخواند نه کدام دانشگاه!
سرویس اجتماعی فردا: به یکی از ساختمانهای وزارت علوم در میدان فردوسی میروم و دهها دانشجوی خارجی را میبینم که ایران را برای ادامه تحصیلشان انتخاب کردهاند. بیشتر از کشور افغانستان وعراق و البته چند کشوردیگر. بیشتریها برای انجام مراحل اداری ثبتنام در دانشگاه اینجا هستند. حرفها و گاه گلایههایشان درباره تحصیل در ایران شنیدنی است.
وزارت علوم گزارش داده ۲۵ هزار دانشجوی خارجی در دانشگاههای دولتی ایران تحصیل میکنند که 8 هزار و ۵۰۰ نفر آنها بورسیه هستند و بقیه هزینه تحصیلشان را میپردازند. ادامه این گزارش را به نقل از روزنامه ایران می خوانید:
پسر جوانی که به نظر میرسد از یک کشور آفریقایی آمده باشد، به زبان انگلیسی میگوید: «چقدر تلفظها به زبان فارسی سخت است، فکر کنم صد سالی طول بکشد تا فارسی یاد بگیرم.» پسر جوانی که بعداً میفهمم اهل عراق است، کنارش ایستاده و میخندد: «من کمتر از 2 سال فارسی یاد گرفتم، اصلاً نگران نباش.» او به دوستش برای تکمیل مدارک کمک میکند.
کمی آن سوتر چند دانشجوی افغان درباره مشکلاتشان حرف میزنند. اینکه دقیقاً 2هفته از زمان ورودشان به ایران میگذرد، اما هنوز دانشگاههاشان مشخص نشده. دو سه دانشجو هم تازه برای پیگیری کارهایشان از راه رسیدهاند و مدام از دیگران درباره مراحل اداری کار میپرسند.
گروم اهل کشور اتیوپی در مقطع کارشناسی ارشد بیوتکنولوژِی دارویی دانشگاه تهران درس میخواند. تنها نام پایتخت اتیوپی را میدانم؛ آدیس آبابا. گروم اما میگوید که از شهری به نام «هارا» به اینجا آمده. خیلی خیلی دور از اینجا و بهتراست بدانیم که حتی ما سفارتخانهای در کشورهای یکدیگر نداریم. او ایران را برای تحصیل انتخاب کرده با آنکه میتوانست برای تحصیل به یک کشور اروپایی برود.
گفته میشود دانشگاههای پیام نور، فردوسی مشهد، امام خمینی قزوین، کاشان، تربیت مدرس و تهران بیشترین دانشجویان خارجی را دارند. مسئولان وزارت علوم میگویند دانشجویان خارجی از ۵۰ کشور دنیا به ایران میآیند.
محمد 25 ساله اهل کشور افغانستان برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد جامعه شناسی به ایران سفر کرده و بورسیه شده. او از این گلایه دارد که چرا قبل از رسیدن به ایران هیچ چیز مشخص نیست؛ نه دانشجو میداند در کدام شهر قرار است درس بخواند نه کدام دانشگاه: «در همه ایمیلها فقط به دانشجو میگویند، صبر کن تا بعداً بفهمی کجا خواهی رفت! الان 2 هفته از حضورم در ایران میگذرد، امروز فهمیدم که در کدام دانشگاه پذیرفته شدهام. تا قبل از این حتی نمیدانستم دانشجوی تهرانم یا شهر دیگری. درحالی که در جاهای دیگر همه چیز معلوم است؛ دانشگاه، محل اقامت و... این بینظمی را درک نمیکنم.» او مقطع کارشناسیاش را در یکی از دانشگاههای هند گذرانده: «فکر کن اگر در ورامین یک فامیل نداشتم باید این 2 هفتهای را که به ایران آمدهام چگونه میگذراندم؟ راستش را بخواهی خودم دوست داشتم برای ادامه تحصیل به اروپا بروم، اما پدرم تشویقم میکرد به ایران بیایم. علاقه شدیدی به ایران دارد.»
گفته میشود از میان ۱۲۰ دانشگاه کشور تنها ۲۵ دانشگاه قابلیت پذیرش دانشجوی خارجی را دارند و این طورکه به نظر میرسد دانشجویان عراقی و افغانی بیشترین سهم را دارند.
محمد بشیر همت 23 ساله لیسانسش را در رشته اقتصاد از دانشگاه بلخ گرفته و حالا بورسیه اقتصاد توسعه دانشگاه همدان شده. محمد میگوید: «از زمانی که دانشگاه رفتم، هدفم این بود که بالاخره یک روز به ایران بیایم و اینجا درس بخوانم.»
با اینکه تجربه تلخی از زندگی در ایران دارد میگوید اصلاً از انتخابش پشیمان نیست. او یک سال در ایران کارگری کرده و هنوز نتوانسته تلخی آن روزها را فراموش کند. هرچند امیدوار است بهعنوان دانشجو این بار برخوردهای متفاوتی ببیند: «ایرانیها بیشترشان افغانها را قشری بسیار پایین میبینند، خیلی از افغانهایی که اینجا میآیند برای کار میآیند. ما هم که با لباس دانشجویی میآییم باز به چشم همان کارگر دیده میشویم. منشأ برخی از این رفتارها رسانههای ایرانند. عموم سریالهایی که در ایران پخش میشود، افغان ستیزند. مثل سریال شیوع که 2 سال قبل پخش شد. در آن سریال قاچاقچی و دزد افغان بودند. یعنی هرچه بدی است برای افغانهاست و هر چه خوبی است برای ایرانیها.»
خیلی از دانشجویان در صف میگویند میدانیم که این روند طولانی اداری فقط برای ما نیست و خیلی از شما هم در ادارات مختلف درگیر همین پروسه خستهکننده و بیهوده هستید. اما این پروسه کسلکننده فقط یک خوبی دارد؛ اینکه دانشجوها فرصت کافی دارند تا باهم آشنا شوند.
دیدگاه تان را بنویسید