روایت قالیباف از دادن خبر بازگشت پیکر مطهر یک شهید

کد خبر: 727048

مادرش چند سال پیش از من پرسید: «آقا باقر مطمئنی پسرم شهید شده؟ آخر هر بار که تلفن زنگ می‌زند یا در خانه را می‌زنند، منتظر شنیدن خبری از او هستم.» سرم را زیر انداختم و سکوت کردم. مادر می‌خواست پیکر مطهر پسرش را ببیند.

روایت قالیباف از دادن خبر بازگشت پیکر مطهر یک شهید
سرویس اجتماعی فردا: قالیباف در آستانه هفته دفاع مقدس روایتی را از خبر بازگشت پیکر مطهر شهید مفقودالاثر حسین مهاجر به مادر شهید در اینستاگرام منتشر کرد و نوشت:
مادرش چند سال پیش از من پرسید: «آقا باقر مطمئنی پسرم شهید شده؟ آخر هر بار که تلفن زنگ می‌زند یا در خانه را می‌زنند، منتظر شنیدن خبری از او هستم.» سرم را زیر انداختم و سکوت کردم. مادر می‌خواست پیکر مطهر پسرش را ببیند.
حسین و محسن را با یتیمی بزرگ کرده بود. محسن که برادر کوچکتر بود، در عملیات مسلم ابن عقیل شهید شد و پیکر‌ پاکش در منطقه ماند و بازنگشت.
از آن به بعد، مادر بود و حسین، پسر بزرگش. یک ماه از عقد حسین نمی‌گذشت که من و شهید چراغچی و یکی دیگر از دوستان برای خداحافظی به در منزلش رفتیم، رهایمان نکرد و هرچه اصرار کردیم که «برادر من، شما تازه عقد کرده‌ای، بیشتر بمان و بعداً بیا» قبول نکرد و با ما راهی شد؛ در عملیات خیبر شرکت کرد و دیگر بازنگشت.
امشب بعد از سی و‌ چهار سال، در هفته دفاع مقدس و یک شب مانده به محرم، همراه با چند نفر از دوستان به منزل مادر رفتیم تا به او خبر بازگشت حسین را بدهیم.
مادر، نیمه‌شب به دیدار پیکر‌ پاک فرزندش می‌رود و تا پاسی از صبح با او خلوت می‌کند و از سختی‌های ایام فراق با او خواهد گفت؛ و فردا این شهید عزیز را تشییع خواهیم کرد.
خداوند بر درجات این شهید عزیز بیافزاید و سایه این مادر و سایر پدران و مادران شهدایمان را بر سرمان محفوظ بدارد.
محمد باقر قالیباف
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت