خبرگزاری تسنیم: زمانی که به خانه برادرم رفتم، همسر برادر و برادرزادههایم در اتاق پذیرایی خواب بودند که من در ابتدا با چاقو به دست شببو ضربهای زدم و وی بیدار شد...
ساعت 21:13 شب گذشته مأموران کلانتری 152 خانیآبادنو با بازپرس کشیک قتل پایتخت تماس گرفته و خبر قتل هولناک یک مادر و دختر را به بازپرس اعلام کردند. دقایقی بعد از اعلام خبر محسن مدیرروستا؛ بازپرس امور جنایی تهران به همراه اکیپ تشخیص هویت آگاهی و کارشناسان پزشکی قانونی در محل وقوع قتل حاضر شدند. محل وقوع این جنایت یک آپارتمان سه طبقه در پاسگاه نعمتآباد، خیابان طالقانی بود و قتل در طبقه سوم به وقوع پیوسته بود. با حضور تیم جنایی در محل، آنها با جسد غرق در خون یک زن 29 ساله به نام شببو و دختر چهار ساله به نام آیلین درحالیکه در رختخواب قرار داشتند، مواجه شدند همچنین دختر دیگر شببو به نام آذین (یازده ساله) در صحنه جنایت نیمههوش و بیرمق افتاده بود که توسط اورژانس به بیمارستان ضیائیان منتقل شد.همچنین آذین قبل از انتقال به اتاق عمل در اظهاراتش به مأموران و یکی از بستگانشان اعلام کرده بود که عمویش احمد مرتکب این جنایت شده است. تحقیقات از یکی از همسایههای مقتول نشان داد که وی در زمان حادثه صدای جیغوداد از خانه مقتول را شنیده و دیده که مردی با یک کت بلند از محل حادثه خارج شده است. همچنین همسایه مقتول که
این حادثه را به پلیس اطلاع داده بود به مأموران گفت: دخترم دقایقی قبل گفت صدای دختران همسایه (آذین و آیلین) ساعتهاست که به گوش نمیرسد، من نیز به مقابل در خانه مقتول رفتم اما هرچه در زدم کسی پاسخگو نبود به همین دلیل با آتشنشانی و پلیس تماس گرفتم و زمانیکه آنها به محل آمدند، متوجه جنایت شدیم. با توجه به اظهارات آیلین و مشاهدات همسایهها، با دستور بازپرس ویژه قتل پایتخت، احمد (برادر شوهر شببو) که در محل جنایت حاضر شده بود، بازداشت شد و برای تحقیقات دراختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت اما در ابتدای تحقیقات منکر هرگونه جنایت شد تا اینکه ساعاتی بعد از بازداشت به قتل زن برادر و برادرزادهاش اعتراف کرد. احمد که 55 سال سن دارد، پیش از ظهر امروز به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و در اظهاراتش به بازپرس پرونده مدعی شد: همسر برادرم از مدتها قبل با مردی به نام شاهرخ ( یکی از دوستان برادرم) در ارتباط بود، شاهرخ خانهای را که برادرم در آن ساکن است اجاره کرده و بارها به برادرم و خانوادهاش کمک مالی کرده بود. وی ادامه داد: از چند ماه قبل که متوجه رابطه شببو و شاهرخ شدم به اقوام و بستگان هشدار و موضوع را اطلاع
دادم اما هیچکس به حرفم توجهی نکرد، شاهرخ بارها زمانیکه برادرم در خانه بود به منزلشان میرفت و حتی چند شب در منزل برادرم خوابید، من که متوجه ارتباط بین شاهرخ و شببو شده بودم، موضوع را به شوهرش گفتم اما او هم توجهی نکرد تا اینکه یک روز زمانیکه به خانه برادرم رفته بودم، در حالیکه برادرم خواب بود کلید خانهاش را برداشتم و از روی آن کلید ساختم. احمد که در میدان ترهوبار با اتومبیل نیسان کار میکند، در ادامه اظهارتش به بازپرس گفت: حدود ساعت 23 دو شب قبل (27 شهریور) مقابل منزل برادرم رفتم، زمانیکه آنجا رسیدم، پژو 206 شاهرخ را مقابل خانه برادرم دیدم اما میدانستم که برادرم در محل کارش (حجره ترهوبار) است و در خانه نیست، پس از آن با نیسانم، بار میوه بردم و حدود ساعت 4:30 صبح روز بعد (28 شهریور) به مقابل خانه برادرم بازگشتم و با کلیدی که همراه داشتم در خانه آنها را باز کرده و بالا رفتم. وی افزود: زمانیکه به خانه برادرم رفتم، همسربرادر و برادرزادههایم در پذیرایی خواب بودند که من در ابتدا با چاقو به دست شببو ضربهای زدم و وی بیدار شد، زمانیکه بیدار شد او را تهدید کردم و از وی خواستم صدایش درنیاید، سپس درحالیکه
بچهها خواب بودند از شببو پرسیدم چرا با شاهرخ ارتباط داری و تا چه زمانی میخواهی به این کارهایت ادامه دهی و آبروی خانواده را ببری که وی گفت زندگی هرشخصی به خودش مربوط است و از من پرسید با او چه کار دارم که ناگهان آذین از خواب بیدار شد و جیغ کشید؛ من به آذین گفتم جیغ نکش، میخواهم با مادرت صحبت کنم و چند ضربه با دست به صورت آذین زدم که سپس جیغهای شببو بلند شد. احمد درباره نحوه قتل شببو و آیلین به بازپرس گفت: در آن زمان با چاقویی که همراه داشتم چندین ضربه به قسمتهای مختلف بدن شببو زدم، در نهایت شببو از دست و پا افتاد و زمانیکه میخواستم ضربه آخر را با چاقو به او بزنم به این دلیل که آیلین دقیقاً کنار مادرش خوابیده بود ضربه به گلوی او خورد، در نهایت به آذین نیز که به من چسبیده بود و قصد جدا کردن من از مادرش را داشت نیز ضرباتی با چاقو زدم. وی افزود: پس از قتل آنها، چند دقیقه در محل نشسته و گریه کردم، سپس از خانه خارج شدم و کت و چاقو را به داخل سطل آشغال انداختم، در نهایت به حجره رفتم، سرانجام نیز برادرم (در زمان کشف جسد) با من تماس گرفت و از من خواست به منزلشان بروم، من نیز به خانه آنها رفتم، میدانستم
برادرم تا حدودی از ماجرا مطلع شده است، سرانجام نیز بازداشت شدم. پس از این اظهارات متهم در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت و تحقیقات درباره این پرونده ادامه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید