خبرگزاری تسنیم: اخبار حوادث همیشه و در تمامی برهههای تاریخ مخاطبان «پَروپاقرصی» داشته و از دهههای گذشته تا به امروز همچنان در زُمره پربازدیدترین اخبار قرار داشته است، از سالیان دور نیز تعداد زیادی از خوانندگان، روزنامه را میخریدند تا صفحه حوادث آن را بخوانند. اکنون نیز با حضور خبرگزاریها و سایتهای خبری، هرروزه بخش قابل توجهی از پربازدیدترین اخبار هر رسانهای به اخبار حوادث تعلق میگیرد و صفحه حوادث روزنامهها همچنان پربازدید و پابرجاست. برای بازخوانی حوادث و پروندههای جنایی در دهههای گذشته بهسراغ اخبار حوادث یکی از روزنامههای کثیرالانتشار کشور در دهه 50 رفتیم و در قالب سلسله گزارشهایی به بازخوانی این پروندهها البته با ادبیات و «قلم حوادثنویسی» خاص آن ایام (بدون دخل و تصرف در نحوه تنظیم آن) میپردازیم. در ادامه به بازخوانی حوادث و وقایع جنایی هجدهم مرداد 1355 میپردازیم. دختری که هرگز به اتوبوس نرسید رانندهای که دختر مسافر را به جای رساندن به شرکت مسافربری به بیابانهای اطراف جاده قم برده و بعد از اغفال، موجودی او را دزدیده بود، هنگام فرار به علت جوش آوردن موتور اتومبیل به دام افتاد. ابراهیم با
کمک مأموران به پاسگاه برده شد و با ارسال پرونده به دادسرای تهران، قوامی؛ بازپرس شعبه 6 مأمور رسیدگی به آن شد. نسرین در بازجویی گفت: هنگامیکه قصد مسافرت به بروجرد داشتم چون در رسیدن به اتوبوس تأخیر کرده بودم، ناچار سوار یک اتومبیل شخصی شدم ولی وقتی به شرکت مسافربری رسیدم که اتوبوس چند دقیقه قبل، حرکت کرده بود. راننده اتومبیل پیشنهاد کرد که مرا به اتوبوس برساند ولی بعد از طی مسافتی در جاده قم مرا به یک جاده فرعی برد و پس از اغفال تمام پول و طلاهای مرا گرفت. بازپرس، ابراهیم را با صدور قرار روانه زندان کرد. شیرفروش، آب در شیر میکرد شیرفروشی به نام «حاج قربان» به اتهام عرضه شیرگاو تقلبی تحت پیگرد قانونی قرار گرفت. بر اساس شکایت شخصی به نام جعفر که ماستبند است، دادسرای ویژه جرائم پزشکی، حاج قربان را تحت تعقیب قرار داد. جعفر مدعی شدکه حاج قربان، شیر خالص به او نمیفروشد و همیشه مقدار زیادی آب در شیر ریخته و آن را رقیق میکند. مأموران هنگام تحویل شیر، مقداری از آن را به آزمایشگاه فرستادند، نتیجه آزمایش حاکی از این بود که شیر عرضه شده به وسیله شیرفروش با آب مخلوط شده و منبع لبنیاتی آن صفر است. چوپان در تعقیب
گرگ، سکته کرد چوپان سی و شش سالهای به نام شاهحسین هنگام تعقیب یک گرگ که به گلهاش نزدیک شده بود ناگهان به زمین افتاد و جان سپرد. چوپان شبهنگام متوجه وجود یک گرگ در نزدیکی گله شد، او برای فراری دادن گرگ با فریادهای پیدرپی به طرف حیوان مهاجم دوید اما درمیان راه به علت هیجان و اضطراب شدید سکته کرد و به زمین افتاد، جنازه شاهحسین به پزشکی قانونی منتقل شد. برای رهای از عذاب وجدان، یک محکوم به حبس ابد، به 5 قتل دیگر اعتراف کرد مردی که به اتهام قتل محکوم به حبس ابد است و در زندان به سر میبرد، بعد از 6 ماه به این عنوان که میخواهد از عذاب وجدان راحت شود به پنج فقره قتل دیگر اعتراف کرد. اصغر، جوانی که در زمستان سال گذشته به اتهام قتل مردی به نام حسین به حبس ابد محکوم شده بود روز گذشته به نگهبانی زندانی مراجعه کرد و اظهار داشت: به علت عذاب وجدان قصد دارم به پنج فقره قتل دیگر که مرتکب شدهام، اعتراف کنم. وی در حضور شیخالاسلامی، دادیار ناظر زندان اعتراف کرد: «در اوایل پاییز سال 51 یک شب پس از صرف مشروب در کافه، «غلام»، پیرمردی را که در آلونکی در یک باغ دور افتاده زندگی میکرد، با کارد کشتم و ساعت و 65 تومان
پول او را برداشتم و فرار کردم، در زمستان 52 شخصی به نام رجب را که راننده کامیون و ساکن قم بود به علت آنکه دستمزد مرا کم میداد، در 85 کیلومتری تهران، در جاده ساوه با کارد به قتل رساندم و متواری شدم اما یک کت خالسفید و شماره تلفن مسافرخانه احمدی واقع در ناصرخسرو و عکس یکی از دوستانم را در محل جنایت جاگذاشتم. روز بعد جریان کشته شدن راننده کامیون را در روزنامه خواندم، مدتی بعد به جرم سرقت به زندان محکوم شدم و دو ماه بعد که از زندان آزاد شدم به سراغ شکرالله که از قبل با او اختلاف داشتم، رفتم و پس از بیهوش کردن وی به وسیله چند قرص، او را خفه کردم و جسدش را پشت کارخانه داروپخش کنار یک دکه نوشابهفروشی رها کردم. در پاییز 52 شخصی که اسمش را نمیدانم و آشنایی مختصری با من داشت، برای مشروبخواری مرا سوار اتومبیلش کرد و به کافه مهتاب در سه راه آذری رفتیم، پس از خرید مقداری مشروب به جاده شهریار رفتیم، در آنجا او را که برای انجام کاری از اتومبیل پیاده شده بود، هنگام سوار شدن به اتومبیل با دیلم به قتل رساندم. اصغر افزود: بعد از کشتن این مرد به پاسگاه پلیس مراجعه کردم و اطلاع دادم که شخصی را کشتهاند، بعد از انجام
تحقیقات با دادن آدرس عوضی از پاسگاه بیرون آمدم. محکوم در ادامه اعترافات خود گفت: چندی بعد قرار شد با گرفتن 27 هزار تومان، مردی را بکشم اما نتوانستم او را در موقعیت مناسب پیدا کنم، آخرین قربانی من حسین بود که وی را به جهت آنکه حاضر نشد دخترش را به عقد من درآورد، به بیابان کشاندم و با چاقو کشتم اما رفقای حسین شخص دیگری را به اتهام قتل حسین کشتند و پسر صاحبخانه مقتول که بیگانه بود، دستگیر شد. اصغر درباره علت ارتکاب این جنایات اظهار داشت: بعد از قتل اول که در حالت مستی انجام دادم، آدم کشتن برایم ساده شده بود. اقاریر کتبی اصغر که توسط وی تصدیق و تأیید شد روز گذشته جهت رسیدگی به بازپرسی دادسرای تهران ارجاع شد.
دیدگاه تان را بنویسید