خبرگزاری تسنیم: محدثه میخواست آخرین ماه از تعطیلات تابستان 96 را با رفتن به اردوی شیراز در خاطرش ثبت کند تا اول مهر با شیطنت دخترانهاش، این خاطرات شیرین را برای دوستانی که به اردو نیامدند، بازگو کند. محدثه و 40 نفر از دوستانش با این خیال شیرین دل به جاده سپردند اما حتی برای ثانیهای تصور نکرد، خاطرات اردوی شیراز به دردی بزرگ در زندگیش تبدیل خواهد شد و شاید هنوز هم باور نکرده است همین حالا که روی تخت بیمارستان انتظار میکشد تا ساعتی دیگر زیر تیغ جراحان برود، همین حالا که جای خالی دست و پایش جایگزین عکس های یادگاری اردوی شیراز شده است.
سالانه چند نفر در حوادث جادهای کشته میشوند؟ اینجا بخوانید
محدثه یکی از 40 دانشآموز هرمزگانی است که واژگونی اتوبوس, اردوی شیراز را برای او و دوستانش ناتمام گذاشت و حالا سفری که قرار بود پُر از خاطرات به یادماندنی باشد به کابوس روزها و شبهایش تبدیل شده است و غمی بزرگ بر دلش چنگ میزند؛ تصویر تلخ از دست دادن دست و پا آن هم در آستانه نوجوانی و نگرانی از آینده مبهم، درد این روزهای اوست.
محدثه شب راه که در بیمارستان شیراز بستری است، برای توصیف روز حادثه ناگزیر است هر چند لحظه یکبار بعضی که راه گلویش را میگیرد, با ریختن اشک آزاد کند، و با لحنی سرد بگوید: برای رفتن به اردوی شیراز پدرم تا جلوی اتوبوس بدرقهام کرد و پس از گذاشتن وسایلم داخل ماشین از یکدیگر خداحافظی کردیم. نیمههای شب بود اما خوابم نبرده بود ناگهان متوجه شدم اتوبوس تصادف کرد, نمی دانم چه شد اما بی هوش شدم و پس از مدتی که به هوش آمدم چند نفر از دوستانم روی من افتاده بودند و دستم تا بازو زیر سنگها بود و پایم نیز زیر صندلی ماشین گیر بود. بعد از ساعتی ماندن در این حالت، وقتی بیرون آوردنم دست راستم از آرنج و پای چپم از زانو در همان صحنه تصادف قطع شده بود, سرم شکسته و مهرههای کمرم آسیب دیده بود و کمر و گردنم به شدت درد میکرد. حالا هم روی تخت بیمارستان روزهایم را میگذرانم سخت است اما میگذرانم و باید امروز به زیر تیغ جراحان بروم. قرار بود سال آینده کنکور بدهم خیلی دوست داشتم پزشک شوم اما حالا اینجام روی تخت بیمارستان. شیوا دوست سه سالهام در مدرسه و که در اتوبوس کنار دستم نشسته بود، جان داد. این خاطرهها را چگونه از ذهنم
پاک کنم؟ مسئولان میآیند و میروند، وعده میدهند. میگویند کمک میکنیم به دانشگاه بروی اما میترسم حرفهایشان برای همین حالا که روی تخت بیمارستانم باشد میترسم فراموش کنند وعدههایی را که این روزها به من دادند. در ذیل تصاویر خانه محدثه را میبینیم.
جانباختن مردم در جادهها با نامهنگاری حل نمیشود! اینجا بخوانید
* ماجرای مرگ مطهره دلاوری از زبان پدر مطهره تابستان امسال کلاس نهم را به پایان رساند و فرزند سوم خانواده بود. یک روز آمد و گفت، بابا میخواهیم به اردو برویم، میشه رضایت نامه را امضاء کنی. پذیرفتم که مطهره با دوستانش به سفر شیراز برود و رضایت نامه را امضا کردم. روزی که عازم شیراز بودند ساعت 5 عصر از بندرهرمز به سمت بندرعباس حرکت کردند، فکر میکردم که به محض رسیدن به بندرعباس سوار اتوبوس شده و راهی شیراز میشوند اما ساعت 11 شب که با مطهره تماس گرفتم تا بپرسم چه میکند، گفت، هنوز حرکت نکردهایم. ساعت 6 صبح بود که مادر یکی از همکلاسیهای مطهره آمد در خانه ما و خبر داد که اتوبوس بچهها تصادف کرده است و بلافاصله خود را به داراب رساندم و متوجه شدم دخترم جان داده است. برایم هنوز هم جای سوال است که چرا ساعت 11.30 شب را که بدترین ساعت برای حرکت بود انتخاب کردند و چرا بچهها را از ساعت 6 عصر تا 11 شب در بندرعباس نگه داشتند، اگر میدانستم زمان حرکت 11.30 شب است شاید نمیگذاشتم مطهره برود. به هر حال حادثهای بود که رخ داد و دخترم یکی از جانباختگان بود اما ای کاش از این به بعد شبها دانشآموزان را جابه جا نکنند
تا این حوادث تلخ بازهم تکرار نشود. روایت جان باختن شیوا و ادعای پدر برای امضا نکردن رضایتنامه شیوا ممبینی، که محدثه از او به عنوان دوست سه سالهاش یاد میکند و در اتوبوس کنار هم نشسته بودند، یکی از جانباختگان این حادثه تلخ بود. پدر شیوا مدعی است برای رفتن دخترش به اردو رضایتنامهای امضا نکرده است، او به روزنامه ایران گفته است: «به خدا دخترم رضایتنامه نداشت. مربیهاش بدون اجازه شیوا را بردند. چطور باید پیگیری کنم؟ مادرش و خودم رضایتنامهای امضا نکردیم.» پس از اظهار نظر پدر شیوا، آموزشوپرورش تصویر رضایتنامه امضاء شده توسط پدر او را منتشر کرد اما پس از آن پدر شیوا یک بار دیگر مدعی شد که « نوشتن و امضاء کردن رضایت نامه منتشر شده در فضای مجازی از سوی من نبوده و امضای درج شده در زیر این رضایت نامه به هیچ وجه مربوط به من نیست.» او مدعی است، مسئولان گفتهاند به ازای دریافت 8 میلیون تومان رضایت نامهای را امضا کند و برای پیگیری این موضوع مسئولان زیادی برای گرفتن رضایت نامه و مدارک به خانه ما میآیند. انگار زمانیکه دخترم را به اردو میبرند رضایت ما مهم نبود ولی حالا که دخترم را از دست دادهام رضایت نامه
میخواهند! وضعیت روحی خانوادهام اصلا مناسب نیست و این ترددهای بیمعنای مسئولان خانواده ما را بیشتر عذاب میدهد. در حالیکه طبق دستورالعمل اردوهای دانشآموزی، دریافت رضایت نامه کتبی از خانواده دانشآموزان الزامی است در حادثه اخیر، پدر یکی از دانشآموزان مدعی است بدون کسب رضایت نامه از او فرزندش را به سفر شیراز بردهاند. سید محد بطحایی وزیر آموزشوپرورش درباره حواشی مربوط به پیشنهاد وجه در قبال دریافت رضایت نامه اجباری از برخی والدین گفت: یکی از وظایف تیم تشکیل شده بررسی این موضوع است تا با مراجعه به اسنادی که وجود دارد موضوع را دقیق بررسی کنند. امروز یکی از نمایندگان به این موضوع اشاره کرد اما بنده شواهد کافی نداشتم، در چند روز آینده این تیم به صورت مستند بررسی میکند که آیا چنین اتفاقی رخ داده است یا خیر. چون بر اساس مقررات حتما باید رضایت نامه کتبی از اولیا برای اردو وجود داشته باشد. احمد مرادی نماینده مردم بندرعباس نیز که به دیدار خانواده شیوا ممبینی رفته بود به خبرنگار تسنیم گفت: در صحبتی که با پدر شیوا داشتم، عنوان کرد رضایت نامه را امضا کرده است ولی مطلع نبوده که قرار است روز پنجشنبه دخترش به اردو
برود چرا که پدر در شهر دیگری کار میکند و هفتهای یکبار به خانواده سر میزند. وی افزود: پدر شیوا عنوان میکند که دخترش به او گفته قرار است به اردو برویم اما هنوز قطعی نیست یعنی خود شیوا هم مطمئن نبود که به اردو میرود یا نه.
اینجا بخوانید: دامادی: آخوندی پاسخگوی حوادث جادهای باشد
به گزارش تسنیم، در حادثه تصادف اتوبوس دانشآموزان هرمزگانی نکات مبهمی وجود دارد که پس از بررسیهای کارشناسی باید به اطلاع افکار عمومی رسانده شود؛ نکاتی همچون چرایی حرکت در ساعت 11 شب، نحوه بازنگری دستورالعمل اردوهای دانشآموزی و موارد اصلاح شده، افزایش ایمنی سفرهای دانشآموزی و به حداقل رساندن استفاده از اتوبوس در حمل و نقل دانش آموزان. عدم دریافت رضایت نامه از خانواده یکی از دانشآموزان و پیشنهاد پرداخت 8 میلیون تومان برای امضای رضایت نامه از مسائل دیگری است که باید ابعاد آن روشن و اعلام شود چرا که دریافت رضایت نامه کتبی از خانوادهها برای رفتن به اردو الزامی است. و در آخر مسئولان نباید فراموش کنند که دو دختر آن هم در آستانه نوجوانی بر اثر این حادثه قطع عضو شدهاند و سالها باید با یک رنج تحمیلی در منطقهای محروم زندگی کنند بنابراین سازوکارهای حمایتی از این دو دانشآموز که خانوادهشان نیز در موقعیت مالی مناسبی قرار ندارند، ضروری است.
دیدگاه تان را بنویسید