سرویس اجتماعی فردا: آغاز زندگی مشترک برای اکثر زوجها شیرین است. از همان لحظه بله برون تا روز عروسی، دختر و پسر هر کاری برای رسیدن به همدیگر میکنند. اختلافات جزیی و سوتفاهمها را با صبوری حل میکنند و نمیگذارند چیزی یا کسی خوشی شان را ناخوش کند. اما زندگی مشترک که شروع میشود و هر چه از زمان ازدواج شان میگذرد، انگار خیلی چیزها تغییر میکند. دیگر تلاشی برای حل مشکلات نمیکنند و اختلافات جدی شان شروع میشود.
مشکلات اقتصادی، عدم تحمل و صبوری جوانان، ناپختگی و دخالت خانوادهها باعث تشدید اختلافات میشود و در نهایت بسیاری از این اختلافات منجر به طلاق میشود. طلاقی که آمار آن در حال افزایش است.
آمار طلاق بازهم افزایش یافت
به تازگی رئیس اداره ثبت اسناد و املاک تهران خبر از افزایش آمار طلاق در تهران داده و گفته: در سال ٩٤ به میزان ٣٤ هزار و ٣١٠ مورد طلاق به ثبت رسیده که در سال ٩٥ این آمار به ٣٦ هزار و ٧٠٠ مورد رسید و ٦ درصد افزایش داشت.
این در حالی است که حبیب الله مسعودیفرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با ارائه آماری از استان هایی که بیشترین آمار طلاق را دارند، اظهار داشته: در حال حاضر استان تهران، البرز، گیلان، فارس، مازندران، خراسان رضوی، قم و مرکزی بیشترین آمار طلاق را دارند و صدر نشین این حوزه هستند. چه کسی بیشتر در طلاق آسیب میبیند؟ به عقیده بسیاری از کارشناسان فرزندان طلاق در این معضل اجتماعی بیشتر از پدر و مادر خود آسیب میبینند. اما در شرایطی که زن و شوهر پیش از اینکه صاحب فرزندی شوند تصمیم به جدایی بگیرند کدام یک آسیب بیشتری میبیند؟ مرد یا زن؟ شاید اندکی باور این مسئله برایمان سخت باشد که مردان از زنان در بحث جدایی آسیب پذیری بیشتری دارند چرا که تصور این است که مرد روحیه قوی دارد و حس فراموشی بیشتر نسبت به زن، البته این مسئله را به نوعی هم باید درست تلقی کرد، اما مشکل اینجاست که طلاق موجب میشود تا حس اعتمادگری مرد نسبت به زن بیشتر از دست خواهد رفت و به طور طبیعی دارای تمایل بیشتر نسبت به مسائل جنسی هست که همین مسئله وی را از ازدواج مجدد دور میکند و به سمت رفع نیاز خود از راههای موقتی کشیده میشود. فساد اخلاقی
وی افزایش مییابد که این امر میتواند برای او آسیب پذیری بیشتری را به همراه داشته باشد. باطن مردان برخلاف ظاهر وی که نشان دهنده عدم اهمیت جدا شدن از همسر است دچار اختلال روانی شدید و کمبودهای عاطفی میشود و در برخی از موارد روی به اعتیاد برای فراموشی موقت خلاءهای زندگی خود میآورد. البته در مسئله طلاق زنان هم آسیبهای کمی نمیبینند چراکه آنها پشتیبانی مالی کمتری نسبت به مردان دارند و این امر شاید ضربات جبران ناپذیری را بر روح آنها وارد کند. زن مطلقه به نوعی انزوا را برای خود بر میانگیزد و از نظر عاطفی دچار افسردگی میشود و حتی در برخی از موارد از خانواده خود هم دوری مینماید چراکه از حس کنترل و خرج کردن غیرت بیش از حد خانواده برایش دل زده میگردد. نگاه اجتماعی نسبت به وی اندکی تغییر میکند و ممکن است مورد سوء استفاده هایی از جانب برخی مردان قرار بگیرد. به تبعات طلاق فکر کنیم آمار آن کم میشود در برخی شرایط، طلاق میتواند مفید باشد. در مواقعی که زن و شوهر از یکدیگر نفرت پیدا میکنند یا به اصطلاحی سایه یکدیگر را با تیر میزنند پس اینجا ایستگاه آخر است و جدایی تنها راه آنهاست.
اما اگر ناسازگاریهای بین زن و مرد در حدی است که با کمی فاصله گرفتن از یکدیگر حس دلتنگی به وجود میآید بهتر است که دست نگه داشته و برای طلاق گرفتن اقدام نکنند.
در این شرایط اگر زوجین به تبعات طلاق و آسیب پذیریهای آن برای خودشان بیشتر فکر کنند، قطعا فکر جدایی را از سر خود بیرون خواهند کرد.
دیدگاه تان را بنویسید