خبرگزاری فارس: یک مستندساز گفت: عکس گرفته شده در بازار زرگران اصفهان با پشتنویسی «پنجرهای از فولاد برای مدینه» همان عکس مربوط به ضریح ائمه بقیع باشد، زیرا وقتی چنین چیزی برای مدینه توسط شیعیان ایران ساخته میشود؛ چه جایی غیر از بقیع میتواند برود؟
هشتم شوال سال 1344 هجری قمری عمال وهابی آلسعود به تخریب بقعه مبارک ائمه بقیع اقدام کردند که تخریب بقیع و امکان مذهبی شهر مدینه به گفته برخی کارشناسان بیش از یک هفته به طول انجامیده، دراین اثنا کمتر به تولد و مرگ این ضریح توجه شده است.
احمد ابراهیمی، محققی است که در زمینه بقیع و ماجرای تخریب آن تحقیقات زیادی داشته و به تازگی نیز مستند «پنجرههای بهشتی» از او پخش شده است. او مهمان فارس شد تا در گفتگویی تفصیلی به ماجرای بقیع و تخریب آن نگاهی داشته باشیم. آن چه میخوانید مشروع این گفتگو با ابراهیمی است. ساخت ضریح بقیع در اصفهان 5 سال طول میکشد از روند تحقیقات خود در زمینه بقیع برایمان بگویید. -امسال مستندهای جدید را به نام «پنجره های بهشت» به روزرسانی کردهایم که خودمان از آن با قصه تولد و مرگ ضریح ائمه بقیع(ع) یاد میکنیم. ما در اینجا یک کار تاریخی- پژوهشی کردهایم که کاملاً براساس اسناد تاریخی است. اسناد تاریخی ما از عراق و ترکیه امروزی تهیه شده که آن زمان دولت عثمانی بود و طی آن نامههایی به دست ما رسید که بعضی از آنها جدیداً در کتابی توسط خانمی در ترکیه که پایاننامهای را با آقای رسول جعفریان در مورد سفرهای حجاج ایرانی به مکه کار کرد، چاپ شده بود. در آن کتاب و اسناد دیگری که به دستمان رسید، نامهنگاریهایی برای ارسال به ضریح شده بود. ضریح را هنرمندان اصفهانی در اصفهان میسازند و ساخت آن حدود 5 سال به طول میانجامد و دو هزار تومان
هزینه این ضریح در سال 1316 میشود. دولت خودش در این قضیه نقش دارد. در ابتدا ناصرالدین شاه و بعد از آن مظفرالدین شاه و بعد وزیر معروف آن اتابک اعظم امینالسلطان هم کمک میکند. بازاریان هم خیلی هزینه میکنند و طبق آنچه ما به دست آوردهایم، هزینه اصلی را بازاریان پرداخت میکنند ولی هماهنگی بین دو دولت ایران و عثمانی را، دولت انجام میدهد چون این قسمت کاری بوده که از دست مردم بر نمیآمده. خیلی از علما در نجف در این قضیه نقش دارند و تمام این اسناد و نامهها موجود است. مثلاً نامههای زیادی از اهالی کربلا به زبانهای عربی و فارسی داریم که از دولت تقاضای ساخت ضریح بقیع را دارند و به نوعی گلهمند هستند. ما سالها قبل نامههای زیادی داریم که از دولت ایران به عنوان دولت اسلامی میخواهند که به ضریح و ساخت حرم کمک کند. سفرنامههای زیادی داریم که وقتی مردم به آنجا میروند، شاهد گونیهای خیلی کهنه و مندرس هستند که کف حرم پهن شده و ضریح وضعیت نامناسبی دارد. آن زمان ضریح قدیمی چوبی بوده و همه این نارضایتیها و گلایههایی که مردم و علما در سفر حج دارند، بالاخره دولت ایران و به خصوص بازاریان تهران را قانع می کند و در این
راه هزینه زیادی میکنند که این ضریح را بسازند. تصمیم میگیرند که ضریح را فولادی بسازند. آن زمان فولادی ساختن ضریح کمتر پیش میآمد مگر اینکه اهمیت داشته باشد. ما وقتی ضریح ائمه(ع) را چک و بررسی میکنیم، میبینیم که دقیقاً شبیه همان ضریحهایی است که در عتبات است، از نظر نقش و نگار، سازه و صنعت ضریحسازی. تصویری که از ضریح بقیع در فضای مجازی است، اشتباه است/این عکس، یک ضریح در پاکستان است ضریح ائمه بقیع چه شکلی بوده است؟ -الان یک ضریح در سایتها، شبکههای مجازی، کتابها و حتی مؤسسه کتابخانه نور که کتابهای الکترونیک تولید میکند که این ضریح منسوب به ائمه بقیع است که ما ثابت کردیم، این ضریح اصطلاحاً دروغین و اشتباه است. یک ضریح رنگین که چهار ستاره بالای خود دارد و اصلاً ربطی به ائمه بقیع ندارد. بعد از 10 سال حدود سه ماه پیش فهمیدیم که این ضریح کجاست. یعنی 10 سال این ضریح ما را سر کار گذاشته بود و تمام فکر و ذکر ما این بود که پس کجاست و چرا همه میگویند که این ضریح بقیع است؟ تا اینکه فهمیدیم این ضریح در امام بارگاهی در شهر کراچی پاکستان است. مردم پاکستان یک علاقه شدیدی به ساخت شبیهه دارند که به آن امام بارگه
یا امام بارگاه میگویند.
در پاکستان مثلاً جایی به نام حرم امامین کاظمین داریم که با ابعاد واقعی کاظمین را ساختهاند که ناشی از علاقه عجیبشان است. من فکر میکنم به خاطر فقری که مردم پاکستان و مظلومیت شیعیان در آنجا دارند، این اتفاق افتاده؛ یعنی چون نمیتوانستند سفر حج و عتبات بروند ولی در عین حال علاقه داشتند، عین کربلا و حرم زینب(س) را در پاکستان حتی با همان ابعاد برایش ضریح ساختهاند. میدانند در ضریح هیچ چیز نیست، ولی میروند دعا میکنند، پارچه سبز میبندند و نماز میخوانند. اما به نظرم اعتقادشان قابل احترام است. مثلا ما در خود کراچی دو تا قبرستان بقیع داریم که عظمت زیادی دارد و مردم متوفیان خود را دفن میکنند درحالی که وسط این قبرستان عین حرم را ساختهاند. ضمن اینکه این موضوع تا حد زیادی هم ناشناخته است که عجیب به نظر میرسد. حتی در بررسیهایی که انجام دادیم، قصد سفر به پاکستان را داشتیم که یک مستند در مورد این قضیه بسازیم که متأسفانه با بمبگذاریهایی که در پاکستان اتفاق افتاد همزمان شد و انجام نشد. ضریحی که الان تصویرش را میبینیم در شهر کراچی پاکستان توسط شیعیان آنجا ساخته شده و برای زیارت میروند و عین همان ضریح به شکل
مدور کنار آن حدود دو، سه متر این طرفتر به نام «بی بی فاطمه» ساختهاند که بیت الاحزان است و برای اقامه نماز به آنجا میروند. اصلا روز عاشورایشان عجیب و غریب است که چه سینههای وحشتناکی میزنند. زنجیرهایی دارند که پایین آن خنجر دارد و این عکس از آنجا آمده و به اینجا رسیده و ما روی آن خیلی کار کردیم. حدود 10 سال روی آن کار کردیم تا توانستیم عکس واقعی ضریح را پیدا کنیم. اما عکس واقعی ضریح چگونه گرفته شد؟ روایت دوربین یک عکاس آلمانی از «پنجرهای از فولاد برای مدینه» آقایی ارمنی به نام ارنست هولتسر(1835-1911) مهندس آلمانی در اصفهان زندگی میکرده و در قبرستان ارامنه اصفهان مدفون است، وی در دوران حکومت ناصرالدینشاه قاجار به ایران آمد و حدود 20 سال در اصفهان بود و عکسهای ارزشمندی از این شهر تهیه کرد، عکسهای خیلی قدیمی از اصفهان داریم که در کتابهای زیادی چاپ شده و توسط ایشان گرفته شده است. به نظر میرسد عکسی که گرفته در بازار زرگران اصفهان باشد. عکس را خیلی بررسی کردیم، در حالی که پشت عکس با دستخط خودش نوشته «پنجرهای از فولاد برای مدینه» تنها اطلاعاتی که روی عکس هست همین نوشته است. وقتی این را بررسی کردیم،
به این نکته رسیدیم که وقتی برای مدینه توسط شیعیان ایران ساخته میشود چه جایی غیر از بقیع میتواند برود؟ البته گزینههای دیگری هم مثل قبرستان حضرت حمزه(ع) بود ولی ما زمانی به این قطعیت رسیدیم که حتی گلها و ماسورههای ضریح را شمردیم و دیدیم دقیقاً تعدادش با همان عکس برابر است. وقتی روز هشتم شوال ضریح را خراب میکنند، همه فکر می کنند که روز هشتم شوال بقیع خراب شد که اصلا امکان ندارد. شما تصویر بقیع را ببینید که همین الان با تجهیزات امروزی اگر بخواهند آنجا را خراب کنند، یک هفته طول می کشد. بقیع امروز شروع به تخریب شد و اولین چیزی را هم که خراب کردند، حرم ائمه بود و آن داستانهایی که میگویند در بالا رفتن زمین خوردند یا آن مداحی معروفی که کاشیها را بوسیدند و گذاشتند، یک قصه است. در حالی که اینطور نبوده و آنها عمله آوردند. حتی میدانیم که چقدر برای تخریب هزینه کردند و چه پولی را هزینه کردند و اسنادش هست. عبدالعزیز: بقیع را طوری خراب کنید که گویی خاکش را الک کردهاند عبدالعزیز پادشاه عربستان که پدر ملک سلمان امروزی است، نامه میزند که بقیع را طوری خراب کنید که گویی خاکش را الک کردهاند. این در نامه نوشته شده و
در واقع خواستار نوعی خرابی است که دوباره کاری نشود. این نامه 12 شوال امضاء میشود. 8 شوال تلگراف داریم که شیعهای از مدینه به نجف تلگراف میزند که کجایید که دارند بقیع را خراب میکنند. تاریخ این تلگراف 8 شوال است. پس این نشان میدهد که تخریب 8 شوال شروع شده و نامه عبدالعزیز 12 شوال است که میگوید شروع کنید و زودتر تمامش کنید چون حدود 20 روز بعد در شهر مکه کنگرهای برگزار میشود که از همه جهان اسلام همه را دعوت کردهاند، اما ایران در آن جلسه شرکت نمیکند به خاطر اینکه بقیع را تخریب کردهاند. در واقع کاری بوده که میخواستند خیلی زود صدایش بخوابد و زود تمامش کنند. برای همین میگویند که این تخریب حدوداً یک هفته تا 10 روز طول کشیده ولی قطعاً حرم ائمه ما را همان روزهای اول و دوم تخریب کردند و از بین رفته است. وصله ناجور در مدینه!/چند نمونه از تیرهای شلیکشده به گنبد پیامبر(ص) در تهران! به قسمت قبلی برگردیم که در مورد خود ضریح صحبت میکردید؟ -ضریح را در اصفهان میسازند که دو هزار تومان هزینهاش میشود که اکثر این پول را بازاریان تهران میدهند. علما هم مبالغی را از نجف ارسال میکنند و به دولت میرسانند و توسط
میرزا یحییخان مشاورالوزراء که کاردار ما در بغداد عراق است این ضریح به همراه هفت نفر ضریحساز یعنی آدمهایی که زرگر بودند توسط کشتی به جده حمل میشود. وقتی به جده میرسد، شریف مکه به نام شریف حسین اشکال میگیرد و میگوید که به چه دلیلی به اینجا آمدهاید و باید هماهنگی شود، در حالی که هماهنگیها شده بوده. به هر حال بعد از کلی اشکال و ایراداتی که میگیرند، وارد مدینه میشوند. ضریح به مدت دو سال در جده میماند و اجازه نصب نمیدهند و ضریحسازان به اصفهان بر میگردند. باز دولت هزینه میکند و اینها به مدینه بر میگردند. مردم و علمای مدینه میگویند که ضریح قبلی در اینجا وقف است و شما اجازه ندارید که آن را بردارید چرا که با اعتقادات اسلام مغایرت دارد و اجازه نمیدهند. میگویند شما میتوانید آن ضریح را روی ضریح قبلی نصب کنید. یعنی زمانی که حرم را تخریب میکنند، دو تا ضریح خراب میشود. ضریح چوبی که پایین بوده و ضریح فولادی که ما ساخته بودیم روی آن قرار میگیرد. وقتی که این اتفاق میافتد، حدود 52 سانتیمتر ضریح باز میماند که در اسناد نوشته شده نیم ضرع که حدوداً 52 سانتیمتر است. این یک تکه که باز میماند توسط افرادی
که در مدینه نجاری میکردند و شیعه بودند شبیه ضریح چوبی ساخته میشوند و وصله میکنند. ما در سفرنامه داریم که حدود دو سال بعد، یکی از علما به مدینه میرود، میگوید که من وصله ناجور را میبینم. خلاصه اینکه این میماند و کمتر از 20 سال بعد این تخریب اتفاق میافتد و آن ضریح که خیلی هم سالم بوده از بین میبرند. وقتی این اتفاق می افتد، بیرون از شهر مدینه قبر حضرت حمزه و شهدای احد است که آنجا هم گنبد و بارگاه داشته است را هم خراب میکنند. البته آنجا را قبل از بقیع خراب میکنند، چون وهابیها که به مدینه حمله میکنند، مردم مدینه درهای قلعههای شهر را میبندند و آنها از بیرون به گنبد پیامبر(ص) شلیک میکنند. آن تیرهایی که به گنبد شلیک شده، الان در تهران است. یک نفر از دولتمردان ایران به نام حبیبالله هویدا وقتی به آنجا میرود آن را با خودش میآورد و الان نمیدانیم که کجاست. در اسناد نوشته شده که من با خودم آوردم و به موزه معارف دادم. اما اینکه موزه معارف الان کجاست را نمیدانم. وجود تکههای ضریح ائمه بقیع در سال 1345 شمسی دور قبور حضرت حمزه(ع) ولی جالب این است که وهابی ها که اعتقاد دارند پیامبر را دوست دارند به
گنبد شلیک میکنند. آنقدر تعداد تیرها بالاست که ایشان یک مشت از این تیرها را به عنوان سند با خودش به تهران میآورد که به اینها نشان دهد. بعدها میفهمد که رضاخان اصلاً با اینها دوست است و از پشت پرده دستشان در دست همدیگر است و ماجرا در آنجا خاتمه مییابد. زمانی که ضریح را خراب میکنند، تکههای ضریح را میکنند و دورتادور قبر حضرت حمزه میگذارند. برای اینکه مردم اجازه پیدا نکنند نزدیک قبور شوند. چون قبلا مردم وارد حرم میشدند و قبور را میدیدند، ولی در فیلمی که الان کار کردیم از یک فیلم تاریخی به نام «خانه خدا» استفاده کردیم که در واقع مستند قبلی ما در مورد فیلمهایی بوده که ایرانیان از مکه تهیه کردهاند که اولین آن مال برادران امیدوار معروف است. در این فیلمها میبینیم که هنوز تکههای ضریح ائمه بقیع در سال 1345 شمسی دور قبور حضرت حمزه هست. این ضریح تا حدود دهه 70 بود که آقای جعفریان در کتابشان آخرین عکس آن را گذاشتهاند که خانمی ضریح را گرفته است. بعدها فهمیدند که ما متوجه شدهایم اینها قطعات ضریح ائمه بقیع است و مردم اصلاً به نیت حضرت حمزه هم نمیرفتند بلکه به این نیت میرفتند که این ضریح ائمه بقیع است.
حتی به حضرت حمزه هم کاری نداشتند و تنها کنار این ضریح دعا میکردند و وهابیها فهمیدند و آن را برداشتند و ما نمیدانیم که کجاست. قولی از مردم مدینه هست که میگویند از روی کینه این فولاد را آب کردند و در پنجرههای سرویس های بهداشتی حرم استفاده کردند. البته این موضوع مستند و موثق نیست، ولی در این حد میدانیم. ولی تا آن لحظه را میدانیم که خراب میکنند و پنجرهها را در قبر حضرت حمزه خراب میکنند و ما دیگر از سرنوشت ضریح خبر نداریم، در این مستند «پنجره های بهشت» که حدود 20 دقیقه است. این قصه را میگوییم که این ضریح از کی ساخته شد و به کجا رسید. در مستند قبلی هم در مورد کلیت تخریب حرف زدیم. تهیه کننده مستند پنجرههای بهشت چه کسی است؟ -شخصی است و در واقع هیچ نهاد و مرکزی به ما کمک نکرده و همه از هزینه شخصی بوده است. آقای مهرداد طاهری که از کارمندان صداوسیما هستند و کارمند رسمی پخش شبکه 3 سیما هستند، ما دو نفر سالهاست که با هم دوستیم و باهم همقسم شدهایم که برای این قضیه کارهایی کنیم. هر کسی هم که در این کار سهمی داشته مثل آقای نظری که تدوین کار را انجام داده، مثل آقای چهرابی که گرافیک کار را انجام داده، فی
سبیل الله بوده و هیچ کس پول نگرفت و از دفتر و وقت شخصیشان هزینه کردند و این کار را انجام دادند. اشاره به تحقیقی در ترکیه کردید، آیا برای تهیه مستند به کتابخانهای در ترکیه رفتید؟ -ما سالها قبل با آقای سیدعلی موجانی آشنا شدیم که الان رایزن فرهنگی ما در برلین آلمان هستند. ایشان از علمای پژوهش در بقیع هستند که مقالهای سالها قبل به نام «کمیسیون حرمین شریفین» نوشتهاند که در مورد اقدامات شهید مدرس در مورد بقیع است، شهید مدرس در مورد بقیع خیلی زحمت کشید. من شخصاً اعتقاد دارم آن ترور نافرجام شهید مدرس که در بیمارستان بستری میشود و قصد کشتنش را داشتند، سر بقیع بوده؛ چون ایشان تنها کسی بود که در مجلس شورای ملی در دوره چهارم، اقداماتی انجام داد که آنقدر اقدامات جدی بود که ایشان کمیسیونی در مجلس به نام «کمیسیون حرمین شریفین» ایجاد میکند. وقتی آقای بوجاری را دیدیم و از علاقه ما مطلع شد، گفتند که میتوانیم به همدیگر کمک کنیم. ایشان مرا به مرکز اسناد کتابخانه ملی و مرکز اسناد وزارت خارجه معرفی کردند. مرکز اسناد وزارت خارجه تقریباً محرمانه است و کسی اجازه ورود ندارد. اما از آنجا که آقای بوجاری قبلاً کارمند وزارت
خارجه و دیپلمات بودهاند و زمانی در سفارت ما در فرانسه بودند، به ما کمک و لطف کرد تا توانستیم به آن گنجنیه اسناد دسترسی پیدا کنیم. این گنجینه اسناد مال دولت خودمان و نامههایی است که ما میزدیم، ولی اسناد عثمانی را توسط یکی از دوستانمان که در ترکیه ساکن بود، تهیه کردیم و به دستمان رسید. آقای موجانی هم اسناد شخصیشان در اختیار ما گذاشتند. ایشان تاکنون چندین کتاب در مورد عتبات کار کردهاند که در یکی از این کتابها، آیتالله سیستانی متولی امر بودهاند. یعنی خیلی خلاصه بگویم که آقای سیستانی هزینه تمام تحقیقات آقای بوجاری را پرداخت کردند که مثلاً یک کتاب در مورد وقفیات شهر کاظمین کار کنند که چقدر ملک در کاظمین به صورت وقفی وجود دارد. وقتی این کتاب درآمد، بین اینها عکس معروف حرم بقیع درآمد. آقای موجانی تعریف میکند که در حال بررسی بوده که اتفاقی این عکس را دیده است. همان عکسی که الان پوستر شده و همه از آن استفاده میکنند. در این رابطه اسناد دیگری هم به دست آورد که در اختیار ما قرار داد و در واقع به ما کمک کرد، از شهر لکنوی هند و پاکستان هم اسنادی به دستمان رسید. از عراق توسط دوستانمان در عتبه عباسی اسنادی به
دستمان رسید که اسناد زیادی شد و در این دو مستند از چندتای آنها فقط رونمایی کردیم. روباه پیر و نیمه افراشته شدن پرچم کنسولگریاش در حادثه بقیع و ردپای انگلیس در تخریب بقیع! -انگلیسیها در تخریب نقش اصلی دارند. یعنی 20 روز قبل از تخریب، عبدالعزیز با نماینده بریتانیا ملاقات میکند و این برای ما خیلی مهم است، اما نمیدانیم که در ملاقات چه میگذرد؟ چطور فهمیدیم که ملاقات شده است؟ عکسی از آن داریم که عبدالعزیز و آن آقا نشستهاند و با هم عکس گرفتهاند. از آنجا که عربستانیها خیلی ندیدبدید بودند، در هر ملاقات یک عکس میگرفتند. حالا چگونه فهمیدیم که ملاقات است؟ حبیبالله هویدا پدر امیرعباس هویدای معروف یک اسم قاجاری و یک اسم پهلوی داشتند. پهلوی شناسنامه و نامخانوادگی را باب کرد. آقای هویدا زمان قاجاری به نام عینالملک بوده است. آن زمان از لقب استفاده میکردند که بعداً تبدیل به حبیبالله هویدا شد. این آقا همان کسی است که تیرها را با خودش میآورد. عینالملک یکی از بهاییهای اصلی ایران است. در واقع در شهر عکای فلسطین برای خودشان برو بیا داشتند و یک بهایی را برای گفتوگو با وهابیها فرستادند که هر دو دستشان در یک
کاسه و توسط انگلیس ایجاد شده است. این نشان میدهد که اصلاً اشتباهی او را فرستادند. این آدم به آنجا میرود و عبدالعزیز را میبیند و از او پذیرایی میکنند. عبدالعزیز به عین الملک میگوید که هر موقع دلت خواست بدون هماهنگی نزد من بیا و بگو که من عینالملک هستم و میخواهم عبدالعزیز را ببینم. در اینجا سندی داریم که عینالملک میگوید برای دیدار عبدالعزیز رفته بوده و به او گفتهاند که منتظر باش چون ایشان با یک نماینده بریتانیا ملاقات دارد. حتی اسمش را هم میگوید و در اسناد هست و الان فراموش کردهام. اما از حرفی که بینشان رد و بدل شده بیاطلاع است، تنها مطمئن است که در این قضیه نقش داشتهاند. جالب اینکه میخواهم بگویم از نقش انگلیس در قضیه سند داریم، کنسولگری انگلستان در شهر شیراز به دربار نامه میزند و میگوید با توجه به واقعهای که در بقیع اتفاق افتاده ما هم مثل مردم ایران ناراحت هستیم و به همین دلیل پرچم کنسولگری را نیمه افراشته قرار میدهیم. ببینید که چقدر مکاره هستند! خودشان این کار را انجام داده اند و حالا برای اینکه ظاهرسازی کنند، میگویند ما پرچم کنسولگری را نیمه افراشته قرار میدهیم. سند این الان موجود
است که فارس 3، 4 سال پیش مفصل آن را کار کرد. مورد دیگر شعری بود که آقای قزوینی معروف به نام بهار سروده بود و منتشر کرد. عینالملک نزد عبدالعزیز میرود و علت این کار را میپرسد؟ عبدالعزیز میگوید که ما این کار را نکردیم، اعراب بدوی کردند و اینها که وهابی هستند، انجام دادند. در واقع عبدالعزیز این کار را گردن تندروهای خودشان میاندازد. میگوید ما حکومت ایجاد کردهایم ولی یکسری مفتی داریم که اینها اعتقادات وهابی شدید دارند. تازه عبدالعزیز دولت عربستان سوم را ایجاد کرده، در حالی که هنوز نفت هم پیدا نکردهاند و نیاز شدید به اقتصاد حج دارند، در حالی که ایران هم حاجیان زیادی دارد. در واقع او انکار میکند و اسنادش موجود است. جالب اینکه ما در همین تایم از او سند داریم که میگوید آنجا را طوری خراب کن که انگار خاک آنجا الک شده است! ادامه دارد...
دیدگاه تان را بنویسید