روزنامه ایران: 27 تیر 92، زنی با مراجعه به یکی ازکلانتریهای شمال تهران از ناپدید شدن همسر 44 سالهاش خبر داد. این زن ایرانی مقیم آلمان به افسرتحقیق گفت: «همسرم مدتی قبل ازآلمان به تهران آمده بود. و چندی پیش بازن جوانی آشنا شده واورا به عقد موقتاش درآورده وبه نوعی با هم زندگی میکردند. طی روزهای گذشته خودم واعضای خانوادهام ازآلمان وتهران بارها با تلفنهای همسرم تماس گرفتیم اما جوابی نمیداد. سرانجام پس ازپرس وجوهای فراوان موفق به یافتن تلفن همراه صاحب خانهای شدم که شوهرم وهمسرموقتاش درآنجا زندگی میکردند.این مرد وقتی نگرانی مرا دید گفت که ازشوهرم هیچ خبری ندارد.ضمن اینکه همسرموقتاش به تازگی وسایل خانه را جمع کرده و رفته است. با شنیدن این حرف نگران شدم وبا نخستین پروازخودم را به تهران رساندم. اما هیچ ردی از او بهدست نیاوردم.»
با اعلام گم شدن مرد ایرانی مقیم آلمان، جست و جوها برای یافتن او و زن جوان آغاز شد.تا اینکه کارآگاهان پس از سه ماه با ردیابیهای تخصصی موفق به شناسایی زن جوان شده واو را دستگیر کردند. اما مدعی شد همسرش خودکشی کرده و او برای خلاصی از جسد با کمک برادرخود و شوهر سابقش جسد را به بیابانهای کهریزک برده و سوزاندهاند.
با اعترافات این زن، برادر و شوهر سابقش نیز بازداشت شده و پرونده این جنایت پس ازتحقیقات تخصصی، برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری تهران فرستاده شد.
پرونده این جنایت صبح دیروز به ریاست قاضی محسن زالی و با حضور قاضی ابراهیم اسلامی-مستشار-وبا حضور دو متهم به نامهای «فرانک»- 33 ساله- و برادرش «فرید»- 29 ساله- به اتهام قتل عمد، آدم ربایی و سوزاندن جسد آغاز شد.
در ابتدای جلسه پدر مقتول با حضور در جایگاه و به نمایندگی ازسایراولیای دم، از قضات دادگاه برای عاملان قتل درخواست قصاص کرد. پس از او پسر 24 ساله مقتول در برابر قاضی ایستاد و در حالی که به زبان آلمانی صحبت میکرد و مترجم دادگاه حرفهایش را ترجمه میکرد، خواستار اشد مجازات برای قاتلان پدرش شد. پسر جوان با اشاره به متهمان حاضر در دادگاه گفت: «میخواهم عاملان قتل پدرم به بیشترین مجازات و طبق قوانین ایران محکوم شوند.»اودرادامه گفت: پدرم یک هفته پیش از مرگش در پیامی از من 100 هزار یورو پول خواست که من گفتم نمیتوانم این مبلغ را برایش مهیا کنم. بعد از آن دیگر ارتباطی با هم نداشتیم تا اینکه فهمیدم کشته شده است.»
سپس به دستور رئیس دادگاه، «فرانک» متهم ردیف اول پرونده در جایگاه ایستاد. این زن دیپلمه و خانـــــــــه دارکه مادر دو فرزند خردسال است به قضات گفت: «چند وقت پیش از این اتفاق با کامیار آشنا شده بودم. شرط من برای ازدواج، طلاق نامه زن اولش بود. آن روز هم سر همین موضوع با هم درگیر شدیم. من میخواستم تکلیفم روشن شود و به او گفتم اگر نمیتوانی از زنت جدا شوی مرا رها کن وبروکه برسرهمین موضوع درگیر شدیم و کامیار مرا کتک زد. از ترس فرار کردم و ازمغازه سر کوچه با پلیس تماس گرفتم. اما شوهرم به محض دیدن مأموران، آنها را متقاعد کرد و رفتند. ساعتی بعد به خانه برگشتم و به برادرم «فرید» زنگ زدم و کمک خواستم. او همان شب از الیگودرز راه افتاد و صبح به تهران رسید وبا اطلاع ازکتک خوردن من، سراغ کامیار رفت که با هم درگیر شدند. اما ناگهان کامیار تعادلش را ازدست داد وزمین خورد که سرش به میز تلویزیون برخورد کرد و گوشه ابرویش زخم شد.
فرید چون میترسید کامیار کسی را خبر کند، دست و پای شوهرم را بست و او را به یکی از اتاقها بردیم. شب من در پذیرایی خوابیدم و فرید در اتاق دیگر خوابید. ساعت نزدیک 5 صبح بود که با صدای وحشتناکی از خواب پریدم. اول فکر کردم کامیار از خانه فرار کرده اما کلید سرجایش بود. سراغ فرید رفتم که او هم خوابیده بود. اما وقتی وارد اتاق کامیار شدم دیدم او سرجایش نیست و پنجره هم باز است. خانه ما طبقه سوم بود. وقتی از پنجره بیرون را نگاه کردم جسد کامیار را دیدم که غرق درخون روی آسفالت افتاده است. بلافاصله فرید را صدا کردم و با کمک هم جسد را داخل آپارتمان آوردیم و بعد هم فرار کردیم. ساعتی گذشته بود که فهمیدم همه مدارکم در خانه جا مانده است. با کلی ترس و لرز به خانه برگشتم. وقتی دیدم کسی خبردار نشده به شوهر سابقم زنگ زدم و به بهانهای او را به خانه کشاندم و با خودرویی که او تهیه کرد جسد را به بیابانهای کهریزک بردیم. من هم بنزین خریدم. وقتی آنجا رسیدیم و دنبال جایی برای آتش زدن جسد بودیم خودروی پلیس ما را دید که شوهر سابقم خرابی ماشین را بهانه کرد و آنها رفتند. بعد هم بنزین را روی جسد ریختم و آن را سوزاندیم.باورکنید شوهرم از
زندگی خسته شده بود و به همین خاطر خودش را کشت.»
در این لحظه قاضی به نظریه پزشکی قانونی درباره علت مرگ اشاره کرد و پرسید: «اگر مقتول خودکشی کرده چرا فقط جمجمهاش آسیب دیده؟» که زن جوان به گریه افتاد و گفت: «نمی دانم. من او را نکشتم. وقتی دستگیرم کردند بچه دو سالهام را از من گرفتند. و...»در این لحظه قاضی درباره نقش برادراین زن درقتل پرسید که فرانک جواب داد: «باورکنید فرید او را نکشته است.او خودکشی کرد چون از زندگی خسته شده بود.»
پس از فرانک، برادرش در جایگاه ایستاد و با تکرار حرفهای خواهرش، تمامی اتهامها را رد کرد.در پایان این جلسه قضات دادگاه پس از شنیدن اظهارات متهمان و درخواست اولیای دم برای قصاص عاملان این جنایت برای صدور حکم وارد شور شدند.
گفتنی است شوهر سابق فرانک-متهم ردیف سوم پرونده- به اتهام آدم ربایی و سوزاندن جسد در دادگاه دیگری محاکمه ومحکوم شده است.
دیدگاه تان را بنویسید