نقشه پیچیده زن جوان برای حذف شوهر خیانتکار

کد خبر: 663937

قاضی پرونده ستایش قریشی با تشریح پرونده‌های متنوع همسرکُشی، دلایل افزایش تعداد پرونده‌های همسرکُشی در کشور، تأثیرات شبکه‌های ماهواره‌ای در پرونده‌های همسرکُشی، نقش رسانه‌ها در کاهش پرونده‌های جنایی، دلایل عمده طلاق در کشور و ... می‌گوید.

خبرگزاری تسنیم: یکی از پرونده‌های جنایی که در سالهای اخیر به‌شدت سروصدا کرد و به تیتر یک رسانه‌ها تبدیل شد، پرونده ستایش قریشی بود، پرونده‌ای که هنوز نیز در جریان است و هر چند وقت یک بار مجدداً به صدر اخبار پربازدید رسانه‌ها تبدیل می‌شود. قاضی دادگاه بدوی صادرکننده رأی پرونده قاتل ستایش قریشی «قاضی ابراهیم اسلامی» متولد سال 1356 است؛ وی تحصیلات خود تا مقطع دکتری را در دانشگاه شهید بهشتی سپری کرده است. دکتر اسلامی یکی از جوان‌ترین و در عین حال باسابقه‌ترین قضات دادگاه کیفری یک استان تهران و تجدیدنظر به حساب می‌آید که پرونده‌های متعدد جنایی را رسیدگی کرده و هم‌اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز است. اسلامی علاوه بر تدریس در دانشگاه‌های مختلف مانند شهید بهشتی، علامه‌ طباطبایی، پلیس، عدالت و ... در پژوهشگاه قوه‌ قضائیه و چندین مرکز نیز مشغول کار پژوهشی است همچنین وی افتخار خدمت در حرم امام رضا (ع) را نیز دارد و مشتاق حضور در جمع مدافعان حرم اهل بیت‌(ع) است. مدتی قبل در باشگاه خبرنگاران پویا، میزبان قاضی اسلامی بودیم و پای صحبتهای او درباره مباحثی مانند نقش و تأثیرات فضای مجازی در پرونده‌های جنایی، راهکارهای کاهش جرم و بزه و بازخوانی قسمتهایی از پرونده رسیدگی به قتل ستایش قریشی نشستیم. بخش نخست این گفت‌وگو با عنوان «نقش پررنگ «تلگرام» در وقوع قتلهای ناموسی/ کمکی که «موبایل» به کشف قتلهای همسرکُشی می‌کند» و بخش دوم با عنوان «ناگفته‌هایی از پرونده «قتل ستایش قریشی»/ نقشه مرموز زن جوان برای کشتن «رقیب عشقی» خود»منتشر شد در ادامه بخش پایانی این گفت‌وگو تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم شده است: جنابعالی در مطالبتان به قتلهای ناموسی اشاره داشتید، قتلهایی که ظاهراً تعداد آنها رو به افزایش است، در حال حاضر چرا تنوع پرونده‌های قتل به سمت قتلهای ناموسی رفته و تا چه میزان فضای سایبر و فضای مجازی رها شده در بروز این قتلها نقش داشته است؟ شوهرکشی بیشتر از زن‌کشی اتفاق می‌افتد در پرونده‌های قتل خانوادگی اگر بخواهیم سراغ پرونده‌های همسرکُشی برویم، اکنون پرونده‌های شوهرکُشی بیشتر از زن‌کُشی است به طور مثال اگر بخواهیم از لحاظ آماری 10 پرونده قتل همسرکُشی را در کنار هم قرار دهیم با قاطعیت می‌توانیم بگوییم 6 یا 7 پرونده مربوط به شوهرکُشی است. در رابطه با علل شوهرکشی نیز همانطور که گفتم، بخش عمده شوهرکشی به دلیل نارسایی مقررات طلاق در کشور ما است و جالب اینجاست، زمانیکه علت و انگیزه خانمهایی که مرتکب قتل شوهرشان شدند را می‌پرسیم، در 80 یا 90 درصد، انگیزه خود از قتل را خیانت همسرشان اعلام می‌کنند، بعد که می‌پرسیم مقتول چه خیانتی کرده است؟ می‌گویند زن گرفته، دوست‌دختر داشته و ... این اتفافات، ضمیر خانمها را بسیار جریحه‌دار می‌کند و زمانیکه خانمها در این موضوع جریحه‌دار می‌شوند، یا نمی‌توانند تحمل کنند یا در برخی موارد مقابله به مثل و کارهایی از این قبیل انجام می‌دهند اما چون این قضیه باعث جریحه‌دار شدنشان می‌شود و آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهد، تبعاً باعث می‌شود در بلندمدت میل به زندگی، عشق و محبت از بین برود. بنابراین در مرحله بعدی این خانمها فکر می‌کنند فردی که شریک زندگی آنها بوده دیگر به آنها تعلق ندارد، عشقی که آنها نسبت به همسرشان داشتند منحصر به فرد بوده و شوهرشان زن دیگری را پسندیده است. این خانمها اگر متعلق به طبقات پایین جامعه نیز باشند، زندگی‌یشان را با مشقات اقتصادی و این مسائل ربط و دیر آمدن شوهر را نیز بهانه قرار می‌دهند و در نهایت این مسائل عرصه زندگی را برایشان تنگ می‌کند. خانم‌ها در این مواقع یا سایر موارد که برای طلاق پیش‌قدم می‌شوند، متأسفانه اولین مسئله‌ای که برای یک خانم در زمان طلاق مطرح می‌شود بحث حقوق مالی‌اش است، نزد خود می‌گوید پس از طلاق چگونه و کجا باید زندگی کنم؟ چندین سال زندگی مشترک داشتم و اینقدر پول و سرمایه داریم و به شوهرش می‌گوید نصف خانه، پول، سرمایه یا بچه‌ها را به من بده. بنابراین مقررات طلاق در کشورمان به نحوی است که خانم‌ها نمی‌توانند طلاق بگیرند یا اگر قصد طلاق دارند باید دلایل موجه قانونی و شرعی داشته باشند و اگر بخواهد طلاق انجام شود چون می‌خواهد «طلاق بائن» باشد، باید از بخشی از حقو‌قشان بگذرند، آقایان نیز متأسفانه زمانیکه بحث حقوق مالی مطرح می‌شود اصلاً قبول نمی‌کنند و می‌گویند برای چه باید ماشین و خانه به زنم بدهم؟ اصلاً برای چه باید زنم را طلاق بدهم. در اینگونه مواقع روز به روز به تنفر خانم افزوده می‌شود و از شوهرش نیز چیزی نصیب او نمی‌شود و شوهرش نیز فردی نیست که بخواهد حق و حقوق زنش را بدهد، زن نیز نزد خود می‌گوید شوهرم که در حال خوشگذرانی است، هوای من را هم ندارد، من این وسط ذوب می‌شوم لذا تصمیم می‌گیرد که او شوهرش را حذف کند. مواردی وجود داشته که چنین زنانی مانند شوهران خود به روابط نامشروع کشیده شود؟ بله! عمدتاً مقابله به مثل می‌کنند، انتقام می‌گیرند و بعد با همکاری همان آدمی که با او ارتباط برقرار می‌کنند (مردی که معشوقه یا منجی آنها می‌شود) شوهرشان را می‌کشند. ما در قانون مبحثی با عنوان «موانع ارث» داریم، یکی از موانع ارث قتل است، به طور مثال اگر زنی شوهرش را بکشد، ارث به او نمی‌رسد یا شوهر اگر زنش را بکشد ارث به او نمی‌‌رسد، در تمامی این پرونده‌ها، زن کسی که است باعث و بانی قتل است اما در ارتکاب قتل دخالت ندارد، دوست‌پسر، معشوقه‌ یا یک فرد اجنبی را برای کشتن شوهرش می‌فرستد لذا در این قضیه شاهدیم فرد اجنبیِ یا معشوقه که مرکتب قتل شده، اعدام می‌شود اما از آن طرف آن خانم معاون در قتل می‌شود و حتی از شوهرش ارث هم می‌برد، در حالیکه نباید ارث ببرد، چون او عامل قتل است. آیا چنین مشکلی به دلیل نقص قانون ایجاد شده است؟ بله جزء نقص قانون است چون کسی که قتل را طراحی می‌کند چگونه ارث هم می‌گیرد البته به نظرم این مسئله، بدبختی آن فرد یا مرد ضعیف را می‌رساند که همه کارها را برای آن زن می‌کند و این خانمها در این میان نقش زیبایی را بازی می‌کنند، هم خودشان را کنار می‌کشند هم مظلوم‌نمایی می‌کنند و هم نتایج بسیار متفاوتی در این پرونده‌ها اتفاق می‌افتد. پرونده قتل شاخصی مربوط به این نوع پرونده‌ها در خاطرتتان است؟ بله؛ در یک پرونده، مردی راننده شرکت واحد بود، وی ظاهراً خانمی را صیغه کرده بود و با آن زن ارتباط داشت، بعد یک روز هنگام نماز صبح که قصد خواندن نماز و رفتن به سرکار را داشت، در حین نماز همسر، دختر و پسرش با سه چاقوی گوشت خردکنی با تیغه بلند و با حدود 70 ضربه چاقو وی را کشتند، زمانیکه از آنها سؤال کردم چرا وی را کشتید؟ گفتند، زن صیغه کرده بود!! لذا مادرها به خاطر نقش فرماندهی عاطفی که داخل خانه دارند بچه‌های خودشان را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهند. قتلهایی که توسط زنهای جوان صورت می‌گیرد (زنان جوان، زنانی که فرزندان کوچک دارند یا در سالهای اول پس از ازدواج هستند) عمدتاً با خیانت و انتقام همراه است به طور مثال در پرونده‌ قتلی، یک خانم متوجه شده و یقین پیدا کرده بود که شوهرش در غیاب وی با خانمهای دیگر رابطه جنسی دارد و در موبایل همسرش چیزهایی دیده بود، وی یک شب که به خانه رفته بود ظاهراً اوضاع را ناهنجار دیده و با شوهر درگیر شده بود سپس از خانه بیرون رفته بود که به خانه مادرش برود. این زن در بین راه سوار یک پراید گذری شده بود و با راننده آن که آدم آس‌وپاسی بود، رفیق شده و به وی گفته بود شوهرم به من خیانت کرده است. بعد متأسفانه اینجور زنها چون بسیار زخم‌خورده هستند و جریحه‌دار شدند، سریعاً وارد روابط عاطفی می‌شوند، چون طرف مقابل آنها مرتکب خیانت شده، اینطور کار خودشان را توجیح می‌کنند و می‌گویند چون کسی نیست که به من کمک و از من حمایت کند، مراقب من باشد، با مرد دیگری بنای عاطفی می‌ریزند و زمانیکه بنای عاطفی و عشقی شکل گیرد، رابطه جنسی حرام نیز اتفاق می‌افتد و دیگر بحث رسیدن، بحث خدمت کردن یا حتی ازدواج مطرح می‌شود، چون عشق اینجا جا پیدا می‌کند. در همین پرونده که اشاره کردم، دوست‌پسر وی (راننده پراید) به این خانم گفته بود از همسرت جدا شو و حق و حقوقت را از او بگیر که این خانم گفته بود همسرم من را طلاق نمی‌دهد و حق و حقوقم را هم نمی‌دهد. از طرفی دیگر بین این خانم و دوست‌پسرش رابطه عشقی شکل گرفته بود و می‌خواستند با هم باشند و یکدیگر را ببینند اما شوهر آن خانم مزاحمشان بود که در نهایت تصمیم گرفتند او را حذف کنند. این خانم مدتی پرستار بود، در بیمارستان کار می‌کرد و با داروهای بیهوشی آشنا بود، یکسری آمپولهایی وجود دارد که در اتاق عمل از آن استفاده و پس از تزریق، فرد سه، چهار ساعت بیهوش می‌شود که این خانم، راهی به دوست‌پسرش پیشنهاد کرده و گفته بود به ناصرخسرو برو و فلان داروی بیهوشی را پیدا کن. دوست‌پسر این خانم نیز این کار را کرده و دارو را تحویل وی داده بود، از طرف دیگر این خانم یک شب به همسرش گفته بود من دارویی پیدا کردم که اثرش خیلی خوب است و میل جنسی را به مراتب افزایش می‌دهد و بهتر است از این دارو استفاده کنیم، شوهر این زن نیز قبول کرده بود که همسرش دارو را از طریق آمپول به وی تزریق کند، آن شب این خانم شام آخر را به همسرش داده، آمپول را به او تزریق کرده و شوهرش بیهوش شده بود، بعد دوست‌پسر وی که پایین منزل منتظر بود به منزلشان آمده و شوهر این خانم را خفه کرده، کشته و قاتل شده بود. زمانیکه از پزشکی قانونی استعلام کردیم علت مرگ را خفگی و اعلام کردند اگر دوست‌پسر این خانم مقتول را خفه نمی‌کرد اثر داروی بیهوشی آنقدر شدید بود که مثلاً بعد از 8، 9 ساعت مقتول را بکشد اما در نهایت علت مرگ به دلیل نارسایی تنفسی اعلام شد. در قتلهایی که خانمها انجام می‌دهند هم لطافت و هم هنر وجود دارد! در پرونده‌ای دیگر خانمی گفت شوهرم را به خاطر خیانت کشتم، از وی پرسیدم چگونه او را کشتی؟ گفت شب خوابیده بود، یک سر سیم را به دو شاخه و سر دیگر سیم را به شصت پای شوهرم وصل کردم، برق او را گرفت و فوت کرد، جالب اینجاست زمانیکه از آنها می‌پرسم چرا اینگونه کشتید؟ می‌گویند ما از خون می‌ترسیم! و نمی‌توانیم از روشهایی استفاده کنیم که در آنها خون وجود دارد! در پرونده‌ای دیگر نیز که اخیراً رسیدگی کردیم یک زن علت قتل شوهرش را خیانت اعلام کرد؛ واقعاً این درد جامعه است و همین مسائل است که شاید خانمها را به بن‌بست می‌کشاند و نمی‌توانند زندگی‌شان را ادامه دهند چون زمانیکه به طلاق عاطفی و انقطاع می‌رسند دیگر هیچ چیزی نمی‌تواند آن مسائل جبران کند البته باید برسیم به اینکه مردها چرا خیانت می‌کنند این خودش جای بحثی دارد. جنابعالی لفظ خیانت که از طرف قاتل در این نوع پرونده‌ها عنوان می‌شود را صحیح می‌دانید؟ خیر، اگر مرد ازدواج موقت یا دائم کرده باشد، خیانت نیست اما خانمها این را خیانت می‌دادند یعنی شما حتی اگر با مادر و خواهر خودتان که نزدیکترین افراد به شما هستند در رابطه با این موضوع صحبت کنید، آنها می‌گویند این کار خیانت است، در حالیکه این موضوع بحث فلسفی دارد که باید آنها را قانع کنید و بگویید خدایی که تو و من را آفرید، جنس من و شما را می‌داند، به یک مرد می‌گوید تو می‌توانی چهار زن دائم داشته باشی اما به زن نمی‌گوید که می‌توانی این کار را کنی، چون تو محجوب، پاک، باشرف هستی، و اصلاً ساختار زن با مردم متفاوت است. تأثیرات شبکه‌های ماهواره‌ای در پرونده‌های همسرکُشی اما مواردی وجود دارد که مرد زن‌دار، دوست‌‌دختر نیز دارد، در برخی پرونده‌ها که تلفن‌همراه و پیامکها را بررسی می‌کنیم، شاهدیم مرد با زن شوهردار دیگری یا با زنهای هرزه ارتباط داشته و وی اصلاً اعتقادی به حلال و حرام نداشته است البته به نظرم این افراد تحت تأثیر ماهواره‌های خارجی قرار می‌گیرند مانند فیلمهای شبکه‌های ماهواره‌ای ترک و از این قبیل که خیانت را نمایش می‌دهند، اصلاً فیلمها و سریالهایی که می‌سازند، موضوعش خیانت است و به نظرم این الفاظ و عناوین بیشتر تحت تأثیر فیلمهای ماهواره‌ای است، به طور مثال در پرونده قتل راننده شرکت واحد توسط همسرش، وی (مقتول) از راه مشروع زن دوم گرفته بود و حتی زن دوم وی می‌گفت چون می‌دانستم وضع مالی او خوب نیست هیچ چیزی از او نمی‌خواستم و حتی به او کمک مالی هم می‌کردم و او گاهی نزد من می‌آمد اما زنها نمی‌توانند این موضوع را بپذیرند و می‌گویند این کار خیانت است!! در پرونده دیگر نیز زنی زمانیکه فهمید شوهرش به او خیانت کرده، شوهر این زن ناراحتی معده داشت و همیشه دارو مصرف می‌کرد، تا اینکه همسر وی دو قرص برنج با قیمت 200 تومان خریده و به شوهرش گفته بود برای اینکه حالت خوب شود یک قرص دائمی برای تو پیدا کردم و به خاطر اینکه بهتر اثر کند باید دو قرص بخوری. اثر قرص برنج نیز به نحوی است که دیر اثر می‌کند، شاید مثلا نزدیک 10 یا 12 ساعت طول بکشد تا اثر کند و زمانیکه اثر کند تمام سیستم دفاعی بدن و مغز را از کار می‌اندازد و به نحوی عمل می‌کند که فرد مصرف‌کننده اصلاً برنمی‌گردد و این شیوه‌ها نیز برای از بین بردن فرد به جای خون ریختن وجود دارد. در یک آسیب‌شناسی‌ که در این پرونده‌ها انجام دادیم متوجه شدیم بحث خیانت در مردهایی که در سنین دیرتر ازدواج کردند به نسبت مردهایی که در سنین پایین و زودتر ازدواج کردند بسیار کمتر است، قطعاً این مسائل به ضعف اعتقادی، فرهنگی، اقتصادی، نیز بستگی دارد و عوامل بسیار زیادی در بروز این مسائل (خیانت) نقش دارد. در پرونده قتل راننده شرکت واحد، اعتقادات مذهبی همسر مقتول چگونه بود؟ خیلی معمولی بود که من حتی در جلسه دادگاه به همسر مقتول گفتم تو انتقام‌جویی و غرایض خود را، به فرزندانت انتقال دادی، همانطور که می‌دانید بحث پشتیبانی و محبت عاطفی مادر بسیار زیاد است و همسر مقتول آنقدر روی فکر فرزندانش کار کرده بود که پسرش هجده ساله وی و دختر دانشجوی او نیز مدام در جلسه دادگاه از مادرشان دفاع می‌کردند و می‌گفتند او (مقتول) به مادر ما خیانت کرده، به ما خرجی نمی‌داد، یعنی من در جلسه دادگاه در دفاع دختر یا پسر استدلال منطقی نمی‌دیدم و زمانیکه پای صحبت این دختر و پسر نشستم و گفتم شما چرا این کار را کردید؟ اظهارات آنها را خالی از هر گونه بُنیه عقلی دیدم، تنها استدلالشان، نسبت به مادرشان بود و همسر مقتول نیز می‌گفت شوهرش خیانت کرده، به آنها نمی‌رسیده، خرجی نمی‌داده، خرج زن دومش می‌کرده و ... در حالیکه اینگونه نبود. ما در پرونده‌های قتل، تمام جوانب و نکات ریز اعم از حسابهای مالی، کارتهای تلفن، تلفن‌ همراه و ... را بررسی می‌کنیم و تحقیقات بسیار گسترده‌ای انجام می‌شود که در دادگاه به آن زن مقتول گفتم شوهرت یک ریال هم خرج زن دومش نکرده است. اما متأسفانه این باورها وجود دارد، واقعاً باید یک بانک اطلاعاتی در کشورمان تشکیل شود که بتوانیم قتلها را در کشور خودمان آسیب‌شناسی کنیم، قتلهای ناموسی در ایران قطعاً مانند قتلهای ناموسی در ترکیه نیست، حتی شاید مانند کشور عراق نیز نیست چون آنجا تعدد زوج رایج است، قتلهای ناموسی در کشورمان را با هیچ کشوری نمی‌توانیم مقایسه کنیم و ساختار هر کدام از این پرونده‌ها بسیار متفاوت است. به نظرم در پرونده‌های همسرکُشی و مسائلی که اتفاق می‌افتد تأثیر ماهواره‌ها بسیار زیاد است، اکنون در فیلمهای ماهواره‌ای ترک به راحتی جواز می‌دهند که به طور مثال مردی اگر از مادرزنش نیز خوشش بیاید، می‌تواند با او باشد و القا می‌شود که چون شما و مادرزنتان از یکدیگر خوشتان آمده، مسائل دیگر اهمیت ندارد، یعنی زنا با محارم، با خواهرزن، با مادرزن و ... عادی شده است یا مثلاً در فضای مجازی زمانیکه مرزهای اعتقادی وجود ندارد و فضای مخفی بودن و پوشیده وجود دارد فرد در زمان عدم حضور همسرش نزد وی، فیلم، عکس و مطلب برای جنس مخالف می‌فرستد. اکنون تنوع‌طلبی در زندگی‌ها زیاد شده است، همه دوست دارند لذتهای آنی به دست بیاورند همچنین یکی دیگر از عوامل بروز این پرونده‌ها دور بودن زوجین در طول روز از همدیگر است یعنی زن و شوهر از صبح تا غروب در محیط کارشان هستند و ساعت هفت شب به منزل برمی‌گردند، اینها تمام 13، 14 ساعت را که کار نمی‌کنند و مجبور هستند با مرد یا زن همکارشان درد و دل کنند، حرف بزنند و ...، در زندگی‌هایی که زن شاغل نیست و خانه‌دار است، مرد صبح زود سرکار می‌رود و شب به خانه برمی‌گردد بنابراین جایگاه محبت، عاطفه و توجه به همسر کجا می‌تواند باشد؟ مرد شب نیز که به خانه می‌آید، خسته است یا حال و حوصله ندارد و در اینجا شاهدیم که لذتهای آنی و تنوع‌طلبی جایگاه خودش را پیدا می‌کند. در این زمینه‌‌ها باید علما ورد کنند؛ کسی که اعتقاد دارد شاید وحشت در درونش ایجاد شود، کسی که اصلاً خدا را نمی‌بیند برایش فرقی نمی‌کند، چند وقت قبل مصاحبه‌ یکی از مسئولان کشور در یک روزنامه را خواندم، وی رزومه بسیار موفقی داشت، مصاحبه‌کننده از این شخص پرسیده بود که شما با این همه سوابق چه اندازه از مرگ می‌ترسید؟ که وی در پاسخ گفت من با مرگ کنار آمدم، مرگ را پذیرفتم و طوری زندگی کردم که اگر بمیرم، آماده هستم. حرف این مسئول برای من بسیار مضحک بود و با این حرف یاد حدیثی از حضرت امام سجاد (ع) افتادم که می‌گویند زمانیکه به یاد مرگ می‌افتند، لرزه به بدنشان می‌‌افتد و خوف تمام وجودشان را می‌گیرد در حالیکه ائمه معصوم هستند. بنابراین فردی که می‌گوید من مشکلی با مرگ ندارم اتفاقاً ضعف اعتقادی دارد، کسی که به مرگ اعتقاد زیادی داشته باشد اصلاً نمی‌تواند بگوید من راحت کنار می‌آیم، قطعاً با وحشت از مرگ یاد می‌کند البته این دلیل بر گناهکار بودن فرد نیست و دلیل بر آماده بودن و نبودنش و حساب و کتابهایی است که از نظر اعتقادی با خدای خودش دارد، در مناجاتهای شبانه اولیا شاهدیم که آنها از خوف و ترسشان در هنگام مرگ یاد می‌کردند که خدا در آن لحظه آنها را می‌بخشد و راضی است یا خیر. به نظرم علمای دینی باید در بحث خانواده وارد شوند، دستورها و الگوی صحیح زندگی را به ما آموزش بدهند، از طرف دیگر نیز ما باید اطلاعات خانواده‌ها را بالا ببریم، لذتهای آنی در فضای مجازی که منجر به زیاد شدن فاصله‌ها و دور شدن خانواده‌ها از هم می‌شود را تبیین کنیم. من مدتی قبل به یک سفر زیارتی رفتم و زمانیکه از سفر برگشتم دیدم در تلگرام من 8 هزار پیام خوانده نشده و جدید آمده است، آنجا با خود گفتم چه کسی می‌خواهد این 8 هزار پیام را بخواند و در دل خودم گفتم زمانیکه می‌خواهم صرف کنم تا این 8 هزار پیام را بخوانم اگر صرف فرستادن 8 هزار صلوات کنم، این کار من را تا چه اندازه به لحاظ معنوی بالا می‌برد. زمانیکه شما وقت صرف فضای مجازی می‌کنید، این فضا زندگی شما را مختل و نابود می‌کند، مگر این فضا چه چیزی دارد؟ مگر ما قبل از اینکه فضای مجازی وارد زندگی‌یمان شود زندگی و کار علمی نمی‌کردیم، دکتری نمی‌گرفتیم، کار پژوهشی نمی‌کردیم؟ زمانیکه نیاز داشتیم به اینترنت مراجعه می‌کردیم. اگرچه شاید در تلگرام کانالهایی وجود داشته باشد که خودشناسی، مطالب مذهبی، دعوت به حق و ... داشته باشند اما عموماً کانلهای تلرگامی فیلمهای مبتذل، بی‌محتوا، بی‌اساس و ... را پخش می‌کنند همچنین فرد ناخواسته در این فضا به گناه آلوده می‌شود، در پروفایل فرد عکسهای نامناسبی از وی را می‌بیند و ناخواسته مجبور می‌شود عکس زن همکار و فامیل را به صورت بی‌حجاب ببیند و بعد در ذهن او تاثیر بگذارد. باید یک برنامه و الگو درستی از زندگی اسلامی داشته باشیم، باورهای اعتقادی را بالا ببریم و مردم را از خطرات و تهدیدات آگاه کنیم، باید به والدین و فرزندان سود و زیان، منافع و مضرات این فضا گفته و آموزش داده شود، این مسائل جامعه ما را بسیار تهدید می‌کند و دلایلی است که منجر به تشدید اختلافات خانوادگی می‌شود. در فضای رسانه‌ای برای آسیب‌شناسی موضوع فضای مجازی، چه اولویتی را باید برای خود تعریف کنیم؟ به نظرم حتماً آسیب‌شناسیها باید همراه با راهکار باشد، امروزه رسانه‌های مطرح و بزرگ برای رشد نباید فقط دنبال به روزرسانی اخبار باشند، با توجه به اینکه ما باید اخبار را در ظرف خودش بسنجیم، قطعاً با توجه به وقایعی که در کشور ما اتفاق می‌افتد و بستری که در کشور ما وجود دارد، اگر هدف از انتشار خبر، آگاه کردن و تنبه جامعه و اطلاع‌رسانی باشد، یک مسئله است اما قطعاً هدف خودِ آگاهی و اطلاع‌رسانی نیست چون زمانیکه راجع به یک قتل فجیع یا فساد اقتصادی بسیار بدی در رسانه حرف می‌زنید در واقع به جامعه خودتان شوک می‌دهید که یک حقوق نجومی یا قتلهای وحشتناک در حال اتفاق است به تبع آن باید آسیب‌شناسی و به مخاطبان توضیح داده شود که به طور مثال وقوع پرونده ستایش (یک دختر معصومی که من در رأی خودم از عنوان «فرشته معصوم» استفاده کردم بدون اینکه فکر کنم او یک دختر افغانستانی است) به چه دلیل بوده است؟ به دلیل کوتاهی والدین، جامعه، عوامل جرم‌زا در جامعه یا به دلیل سایر موارد بوده است. به نظرم اگر رسانه‌ها بخواهند نقش خودشان را بهتر انجام دهند حتماً باید به تبع آن آسیبی که مطرح می‌کنند، راه‌حلها و راهکارهای مؤثر آن را از نیز از طریق متخصصان و کارشناسان فنی ارائه دهند، چون رسانه‌ها مهمترین رکن دموکراسی هستند و حساس کردن افکار عمومی بزرگترین نقشی است که رسانه‌ها می‌توانند داشته باشند و این رسالت رسانه است، به طور مثال یکی دو سال قبل که بحث روغن پالم مطرح شد و رسانه‌ها در این رابطه ورود پیدا کردند، به مردم گفتند ماست پرچرب نخورید، چون پالم دارد و پالم سرطان‌زا است، دیگر مردم سراغ آن نرفتند و بسیاری از شرکتهای تولید‌کننده لبنیات اعلام ورشکستگی کردند. حضور به‌موقع رسانه‌ها همراه با حساس کردن افکار عمومی می‌تواند جامعه را به سمت مسیر اصلی خودش سوق دهد یعنی می‌تواند مدیران اصلی، سیاستمداران کشور، بدنه حکومت و حاکمیت و مخصوصاً خود مردم را آگاه کند. باید خودآگاهی‌های کابران رسانه‌ها را بالا ببریم، یعنی در واقع من باید خودم نفع و فایده عضویت در آن گروه یا کانال را تشخیص بدهم. من عضو کارگروه فرهنگی و اجتماعی معاونت فرهنگی قوه قضاییه نیز هستم، در این کارگروه که گروهی جامعه‌‌شناس و روانشناس حضور دارند، تولید محتوا و خوراک رادیو، تلویزیون، بیلبوردها و مترو را تعیین می‌کنیم، از داخل پرونده‌هایی که در قوه قضاییه است، بازخورد می‌گیریم و روی یک حوزه کار می‌کنیم به طور مثال تعیین می‌شود که اکنون اولویت، بحث طلاق است. دلایل عمده طلاق در کشور در رابطه با موضوع طلاق بعد از مطالعه پرونده‌های متعدد به این نتیجه رسیدیم که اکنون بخش عمده آن مربوط به فضای مجازی و اعتیاد است، بخشی از آن به دلیل عدم استقلال مالی، ضعف دینی و بی‌بندوباری و ... است. در پرونده‌ای، مردی برای طلاق دادن همسرش اقدام کرد و گفت همسرم با فلان آقا رابطه دارد، ماجرای این پرونده به این صورت بود که زن این مرد به شعر علاقه‌مند بود روحیات شعری داشت و عضو گروهی شده بود که همه اعضای آن اهل شعر و انجمن شعر بودند، مدتها بود که در این گروه یک مرد مخاطب زن این آقا شده، جواب شعرهای وی را می‌داده و از این خانم کلمات عامیانه مدام تقدیر و تجلیل می‌کرده است، در این فضا شاید صحبت‌های نامأنوسی هم بین آنها شده باشد و در این بین تماس تلفنی زیادی نیز بین آنها ثبت شده بود. شوهر این زن می‌گفت همسرم با آن آقا ارتباط دارد و می‌خواهم کشف کنم و قاضی بررسی کند که به طور مثال چرا خانم من هفته گذشته 40 بار با این مرد تماس تلفنی نیم ساعته داشته است، محتوای شعرهای همسرم عاشقانه است و فقط همسرم و آن مرد در گروه برای هم شعر می‌فرستند و می‌خوانند. این مرد این مستندات را برای طلاق همسرش ارائه کرده بود. طلاق حق مرد است طبق موازین اسلام مرد می‌تواند زنش را طلاق بدهد اما چون حق طلاق با مرد است، قانون هیچ وقت به قاضی اجازه نمی‌دهد تا اینکه صحت و درستی حرفهای مرد را بررسی کند چون ماده 1133 قانون مدنی می‌گوید هر وقت مرد بخواهد می‌تواند زنش را بدون هیچ دلیل و مدرکی طلاق بدهد البته در خلال کارهایمان سعی می‌کنیم از طریق میانجی‌گری، داوری، مشاوره دلیل طلاق را بفهمیم و زوجین را از علت طلاق دور کنیم. در این پرونده مهمترین دلیل برای طلاق همین عضویت و ارتباط در کانال تلگرامی بود و واقعاً جز این هم چیز دیگری نبود، همسر این مرد محجبه و متین بود، دخرت و پسر دانشجو داشت، شوهر وی نیز با گریه می‌گفت من زنم را دوست دارم، خودم را می‌کشم، این زن هیچ وقت به من خیانت نکرد، هیچ دلیلی برای خیانت نداشت. تأثیر فضای مجازی در این پرونده را به راحتی می‌توان دید، این آسان بودن آزادی ارتباطات در فضای مجازی، رد و بدل کردن عکسها و فیلمها در این فضا باعث بروز این مشکلات شده است، این مرد است که از بیرون به موضوع نگاه می‌کند، می‌گوید این زن و ناموس من است، چرا باید با مرد دیگری درد و دل کند؟ دلیل این تماسها چیست؟ بعد قاضی چقدر باید تلاش کند که از حافظه این مرد پاک کند که همسرش سالم است و چگونه باید به آن زن بفهماند که کارش اشتباه بوده است، در صورتی که آن زن کارش را هنری و علمی جلوه می‌دهد و نمی‌توان به او فهماند کاری که می‌‌کنی غیرعادی است. در این پرونده با وجود تلاش بسیار نتوانستیم کاری کنیم و در نهایت این زن و مرد از هم جدا شدند، وقت زیادی گذاشتیم اما مرد دیگر نمی‌توانست بپذیرد که مجدداً بعد از چند وقت پیگیری کردیم، دیدیم وی به سراغ آن مرد غریبه رفته، به او گفته تو به ناموس من تعرض کردی و قصد داشته وی را بکشد، یعنی خود این مسئله زاییده چند پرونده دیگر هم شد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت