ناکارآمدی مشاوره‌های پیش از ازدواج

کد خبر: 660735

۵۴ میلیون ایرانی پرونده سلامت الکترونیک دارند. چند نفر ایرانی دارای پرونده سلامت روانی هستند؟

روزنامه جوان: متمرکز شدن محور سلامت بر بیماری‌های جسمی منتج به شکل‌گیری آمار فوق شده است. مراکز مطالعاتی تاکنون آماری قابل استناد علمی و دقیق از سلامت روان در جامعه ارائه نداده‌اند که بتوان با استناد به آن محورهای مطالعاتی و سیاست‌گذاری را متمرکز کرد. چنانچه آماری ارائه شده است یا دارای سوگیری بوده یا اعتبار علمی آن زیر سؤال رفته و بسیار با واقعیت فاصله داشته و دارد. مانند آماری که مرکز ملی مطالعات اعتیاد از میزان اعتیاد در کشور ارائه داده که غیر علمی است و با واقعیت جامعه فاصله دارد. بنابراین در نبود استنادیه آماری برای متمرکز شدن سیاست‌گذاری و برنامه‌های هدفمند استراتژیک برای مداخله منتج به نتیجه، ناگزیر از شواهد و بررسی فاکتورهای دیگر به بررسی آیتم‌های سلامت روان و آسیب‌شناسی آن می‌پردازیم.

میزان اختلالات شخصیت بیماری‌های پنهان دارای وجهه اجتماعی در افراد جامعه چقدر است؟ جامعه هدف چه میزان از آسیب‌شناسی و تشخیص بیماری‌های شخصیت اطلاع دارند؟ آیا اختلالات روانی صرفاً تحت عنوان افسردگی، وسواس یا اضطراب است؟ زمانی که اطلاعات جامعه در این‌باره بسیار اندک است چگونه می‌توان انتظار داشت که اقدام درمانی یا پیشگیرانه‌ای در این زمینه انجام خواهند داد؟ اختلالات شخصیت بیماری پنهانی است که در گستره زندگی بیمار سایه انداخته است. در این زمینه دو مشکل اساسی وجود دارد، بیمار نمی‌داند که بیمار است پس برای درمان اقدامی نخواهد کرد و از طرفی زمانی که این بینش وجود ندارد درمانی هم رخ نخواهد داد و با بیماری گسترده و پنهانی که بر تمام لایه‌های سبک زندگی فرد سایه انداخته است، وارد زندگی مشترک می‌شود. در موارد بسیار زیادی از طلاق، اختلالات شخصیت هستند که منجر به بروز اختلال در روند عملکرد سلامت محور خانواده می‌شوند و طلاق منتج از این اختلالات است، این در حالی است که اطلاعات و آگاهی عمومی مردم و حتی در مواردی نیز سطح آگاهی تخصصی متخصصان نیز در این باره محدود است و تا زمانی که وضعیت چنین است طلاق فرآیندی است اجتناب ناپذیر که جامعه با آن مواجه بوده و خواهد بود. آیا جای خالی آموزش‌های ابتدایی درباره اختلالات روانی و سلامت روان در نظام آموزشی ما نمایان نیست؟ نکته کلیدی و مورد غفلت قرار گرفته در این فرآیند زوج‌های در حال زندگی هستند که به وجود آمار ۲ / ۴ طلاق، آن‌ها هم در معرض طلاق با احتمال ۲۵ درصد هستند. اگر چنین است ما به درمان پیش از ازدواج نیاز داریم یا مشاوره پیش از ازدواج؟ هم‌اندیشی نظری و علمی در این زمینه تا چه میزان متمرکز و همسو است؟ و تا چه اندازه این هم‌اندیشی دارای توافق نظری، ایدئولوژی و کاربردی است؟ آیا اختلاف دیدگاه‌ها در این زمینه منجر به بروز آسیب‌های دوران تحول فلسفه در اروپا نخواهد شد؟ پایایی سلامت روان قبل از ازدواج انجام می‌گیرد یا خیر؟ چرا این مهم مورد توجه قرار نمی‌گیرد؟ چرا کمیته‌های تخصصی در این زمینه جای مداخله ندارند؟ آیا آسیب‌های یک ازدواج پاتولوژیک و بدون دارا بودن سلامت روان و برای سیاستگذاران و مدیران کلان روشن هست؟ آیا اهمیت پایش سلامت روان اندازه یک آزمایش خون نیست؟ چه کسی باید به این مهم بپردازد؟ چرا در برنامه‌های تدوینی و سیاستگذاری‌ها این مهم مورد توجه قرار نگرفته و نمی‌گیرد؟ این در حالی است که جای خالی آن بر هیچ‌کس پوشیده نیست. آنچه به عنوان مشاوره پیش از ازدواج امروزه مطرح است با چه متدولوژیی در حال اجراست؟ چه افرادی با چه سطح دانش و صلاحیت کدام سازمان مرجع دارای مجوز ارائه مشاوره پیش از ازدواج هستند؟ آیا آنچه به عنوان مشاوره پیش از ازدواج یا طلاق انجام می‌گیرد، دارای استانداردهای علمی، تخصصی و حرفه‌ای است؟ چه افرادی متصدی این مهم هستند؟ مشاوران خانواده و ازدواج آیا مورد تأیید انجمن ازدواج و خانواده کشور هستند؟ با توجه به سطح آسیب‌های موجود در جامعه، آیا به مشاوره پیش از ازدواج نیاز داریم؟ یا درمان پیش از ازدواج؟ آیا به مشاوره پیش از طلاق نیاز داریم یا درمان پیش از طلاق؟ مشاوره پیش از ازدواج عملاً نمی‌تواند کارآمد باشد، صرفاً نقش یک پیشگیری را دارد و پاتولوژی کماکان به قوت خود باقی است. با توجه به اینکه عوامل بسیار زیادی در بروز ازدواج نقش دارند، مشاوره پیش از ازدواج عملاً دارای ساختار کارآمدی نیست. عوامل دیگر از قبیل: دخالت خانواده‌ها، بالا رفتن سن ازدواج دختران، کاهش مسئولیت‌پذیری پسران، عشق پاتولوژیک در روابط و... همان نقش پیشگیرانه مشاوره پیش از ازدواج را به کمترین اثر بخشی ممکن می‌رساند. اینکه تا چه میزان در این زمینه عملکرد مشاوران دارای معیارهای حرفه‌ای استاندارد شده هستند، خود موضوعی است قابل تأمل.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت