خبرگزاری فارس: آیتالله مکارم شیرازی در جلد 6 تفسیر نمونه ذیل آیه 157 سوره مبارکه «اعراف» پنج دلیل براى اثبات نبوت پیامبر اعظم(ص) بیان کرده است که در ادامه مشروح آن را میخوانیم؛ «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ همانان که از این فرستاده پیامبر درس نخوانده که [نام] او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته مىیابند پیروى مىکنند [همان پیامبرى که] آنان را به کار پسندیده فرمان مىدهد و از کار ناپسند باز مىدارد و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را بر ایشان حرام مىگرداند و از [دوش] آنان قید و بندهایى را که بر ایشان بوده است برمىدارد پس کسانى که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند
و یاریش کردند و نورى را که با او نازل شده است پیروى کردند آنان همان رستگارانند». (اعراف/ 157) در هیچ یک از آیات قرآن دلایل حقانیت دعوت پیامبر اسلام(ص) همانند آیه فوق، یک جا بیان نشده است. اگر درست در صفات هفتگانهاى که خداوند در این آیه براى پیامبرش ذکر کرده دقت کنیم، پنج دلیل روشن براى اثبات نبوت او خواهیم یافت. نخست این که: او «أُمّى» و درس نخوانده بود، اما با این حال کتابى آورد که نه تنها سرنوشت مردم «حجاز» را دگرگون ساخت که نقطه بازگشت مهمى در تاریخ بشریت بود، حتى آنها که او را به نبوت نپذیرفتهاند در عظمت کتاب و تعلیماتش تردید ندارند. آیا از یک انسان درس نخوانده، و مکتب ندیده، و پرورش یافته یک محیط جهل و بربریت، روى حسابهاى عادى، ممکن است چنین کارى انجام پذیرد؟ دوم این که: دلایل نبوت او با تعبیرات مختلف در کتب آسمانى پیشین وجود دارد آن چنان که انسان را به حقانیت او مطمئن مىسازد، بشاراتى در آنها آمده است که تنها بر او تطبیق مىگردد. سوم این که: محتویات دعوت او با عقل و خرد سازگار است زیرا دعوت به معروف و نهى از منکرات و زشتىها مىکند، و این موضوع با مطالعه تعلیماتش به خوبى روشن است. چهارم: محتویات
دعوت او با طبع سلیم و فطرت هماهنگ است. پنجم: اگر او از طرف خدا نبود، حتماً به خاطر منافع خویش دست به چنین کارى مىزد، و در این صورت نه تنها نباید غل و زنجیرها را از مردم بگشاید بلکه باید آنها را همچنان در جهل و بىخبرى نگه دارد تا بهتر بتواند آنها را استثمار کند. در حالى که مىبینیم او زنجیرهاى گران را از دست و پاى بشریت گشود: زنجیر جهل و نادانى از طریق دعوت پىگیر و مستمر به علم و دانش. زنجیر بت پرستى و خرافات از راه دعوت به توحید. زنجیر انواع تبعیضات و زندگى طبقاتى از طریق دعوت به اخوت دینى و برادرى اسلامى، و مساوات در برابر قانون. و زنجیرهاى دیگر، هر یک از اینها به تنهایى دلیلى است بر حقانیت دعوت او و مجموع آنها دلیلى روشنتر.
دیدگاه تان را بنویسید