شفقنا: حجت الاسلام والمسلمین نجف لک زایی، رییس پژوهشکده علوم و اندیشه اسلامی و عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم در حالی که اصل ارزش را بر صلح می داند نه جنگ به خبرنگار شفقنا می گوید: اصل ارزش برای این است که هیچ انسانی صدمه نبیند اما ظلم ها، ظالم ها، طاغوت ها، فرعون ها و کسانی که دنبال هوا و هوس های مادی و دنیوی هستند اگر در برابر حق قرار گرفتند و به حق تعرض کردند و مانع اجرای حق شدند و طغیان گری را پیش بردند در اینجا قرآن برای حق گرایان، عدالت طلبان و عدالت خواهان بحث جهاد را تجویز می کند.
این استاد حوزه و دانشگاه عقلانیت را عاملی بر ارتقای صلح می داند و معتقد است: هر مقدار عقلانیت و معنویت رشد کند و گسترش یابد این عقلانیت، معنویت، دیانت و عدالت، باعث ارتقای صلح می شود و مانع جنگ هایی می شود که به نابودی انسان ها، امکانات و سرمایه های انسانی منجر می شود.
متن گفت و گوی با حجت الاسلام والمسلمین دکتر نجف لک زایی:
* صلح از تاکیدات اسلام است که در قرآن بارها به آن تاکید شده است. راهبرد اساسی قرآن درباره همزیستی و صلح چگونه است؟
لک زایی: در قرآن کریم دو راهبرد برای ارتقای صلح در جامعه و در واقع تحقق صلح و حفاظت از آن مطرح شده است، این دو راهبرد همان راهبردهایی است که انبیای الهی و مخصوصاً نبی مکرم اسلام برای آن ها مبعوث شد که در این آیه شریفه بیان شده است «و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمت» در واقع یزکیهم به اصلاح انگیزه های انسان ها که توسط انبیای الهی و رهبران الهی انجام می شود، اشاره دارد و «یعلمهم الکتاب و الحکمت» اشاره به اصلاح اندیشه های انسان ها دارد. بنابراین ما اینگونه می توانیم بگوییم که اگر انگیزه و اندیشه های انسان ها الهی شود نتیجه جمع انگیزه های الهی و اندیشه های الهی صلح، آرامش و آسایش الهی خواهد بود. دلیل قصه هم این است که در واقع اگر جنگ ها را بررسی کنیم می بینیم عمده جنگ ها به خاطر فزون خواهی و جهل های علمی و عملی انسان ها صورت می گیرد. در جنگ ها یا هر دو طرف جنگ باطل هستند یا یک طرف باطل و غیر الهی است که طرف الهی را وادار به دفاع از خود کرده است لذا در لسان قرآن کریم اگر حرکت انسان ها الهی باشد و نه برای منافع فردی، شخصی، گروهی، حزبی و قومی و برای خدا حرکت کنند و همینطور افکار و اندیشه هایشان الهی باشد، عدالت
گرا خواهند بود و به آنچه در دست دیگران است طمع نخواهند بست. در واقع طمع، آنها را وادار نمی کند که به دیگری حمله کنند و آن چیزی را که طرف مقابل در اختیار دارد از او بربایند. چراکه این افراد همیشه به فکر بقای اخروی هم بوده و مراقب هستند که بقای ابدی آنها دچار مخاطره نشود. از این جهت ما می گوییم هر مقدار عقلانیت و معنویت رشد کند و گسترش یابد این عقلانیت، معنویت، دیانت و عدالت، باعث ارتقای صلح می شود و مانع جنگ هایی می شود که به نابودی انسان ها، امکانات و سرمایه های انسانی منجر می شود، به نظر من راهبرد قرآن را با این دو محور ما می توان تبیین کرد.
*این راهبردها چگونه می تواند تحقق پیدا کند اگر بخواهیم بحث انگیزه های الهی را در یک جامعه تقویت کنیم این امر چگونه امکان پذیر است؟
لک زایی: در پاسخ به این سوال باید مباحث عینی در عرصه های متفاوت و مختلفِ خانواده، جامعه، نظام سیاسی، دولت و همینطور بحث رهبری، مکتب و در واقع آموزه های مورد عنایت و توجه در یک جامعه را مطرح کرد. این ها به شکل یک سیستم عمل می کنند یعنی نتیجه آن تابع ضعیف ترین این حلقه ها می شود، در واقع برای اینکه یک سیستم خوب کار کند باید همه اجزای یک سیستم درست عمل کنند و وظیفه خودشان را انجام دهند. لذا ما می گوییم نتایجی که در قرآن کریم مورد تاکید قرار گرفته یعنی بحث اصلاح اندیشه ها و انگیزه ها، در یک سیستمی صورت می گیرد که عناصر آن یکی بحث رهبری الهی است، دوم بحث مکتب است که در اینجا مکتب همان اسلام حقیقی و راستین و اسلام اهل بیت (ع) و سوم بحث دولت و نظام اسلامی است که دولت باید دولتی باشد که بر اساس آموزه های قرآنی تشکیل می شود و اجرای عدالت و گسترش عقلانیت، عبودیت و معنویت را در دستور کار خود قرار می دهد، از جمله بحث دستگاه تعلیم و تربیت و در واقع نظام اصلاح بینش و انگیزش را از طریق این نهادها پیگیری کند. لذا این ها را می توانیم به عنوان راهبردهای خرد و در زیرمجموعه آن دو راهبرد کلانی که در سوال اول مطرح کردم مورد
توجه قرار داد.
*چرا با وجود تاکید اسلام بر صلح، مسلمانان به خشونت متهم می شوند و حتی افراطیون با استناد به آیات قرآن اقدام به جنایت می کنند؟
لک زایی: در قرآن کریم آیات جهاد و قتال هم آمده است. یعنی هم آیات جهاد، جنگ و قتال و هم آیاتی در رابطه با صلح و حتی به صلح در میدان جنگ را شاهد هستیم. مثل آیه شریفه ای که می فرماید «وَ أِن جَنَحوا للسَّلمِ فاجنَح لها» «یعنی در میدان جنگ اگر دشمن اظهار تمایل به صلح کرد شما هم تمایل نشان دهید».
* ارزش ذاتی یا به عبارت دیگر تقدم ذاتی با کدام است جنگ یا صلح؟
لک زایی: در اینجا می توانیم بگوییم که از نظر اسلام ارزش ذاتی با صلح است، یعنی اسلام دوست ندارد که جنگی اتفاق بیفتد، اسلام نمی خواهد حتی یک انسان بی گناه هم کشته شود. بنابراین می فرماید «اگر کسی یک انسان بی گناهی را بکشد مثل این است که همه انسان ها را کشته» چراکه اسلام اساساً با اینگونه مسایلی که منجر به آسیب دیدن بی گناهان شود مخالف است. اما مشکل این است که گاهی انسان هایی که انگیزه های الهی ندارند بلکه انگیزه هایشان شیطانی و دنبال منافع مادی است به دیگرانی که گناهی مرتکب نشدند حمله می کنند و آنها ناگزیر هستند که از خودشان دفاع کنند که نام این دفاع در فرهنگ قرآنی ما جهاد است، یعنی با نیت خالص الهی باید باشد و به قصد تقرب به خدا انجام شود، مقصود هم همین است یعنی انگیزه های مادی و انگیزه های غیرالهی نباید در جهاد وجود داشته باشد. پس اصل ارزش برای صلح است. اصل ارزش برای این است که هیچ انسانی صدمه نبیند اما ظلم ها، ظالم ها، طاغوت ها، فرعون ها و کسانی که دنبال هوا و هوس های مادی و دنیوی هستند اگر در برابر حق قرار گرفتند و به حق تعرض کردند و مانع اجرای حق شدند و طغیان گری را پیش بردند در اینجا قرآن برای حق
گرایان، عدالت طلبان و عدالت خواهان بحث جهاد را تجویز می کند.
* گاهی اوقات این ایده های صلح مدارانه در دست قدرت یا گروه خاصی قرار گرفته است که بر اساس منافع خودشان عمل می کنند، این نوع اقدامات به نظر شما چه تاثیر سویی در اندیشه های صلح مدارانه انسان ها می تواند داشته باشد؟
لک زایی: همه ایده های خوب مورد سوءاستفاده قرار می گیرد، از جمله صلح و حتی جهاد که من در بحث قبلی هم اشاره کردم. در حال حاضر در سطح جهان اسلام با هر دو مسأله هم روبرو هستیم. یعنی یک سری گروه های افراطی غیرانسانی را مشاهده می کنیم که با سوءاستفاده از بحث جهاد بی گناهان فراوانی را به خاک و خون می کشند، شبیه و نمونه های اعلایش کارهایی است که داعش در عراق و سوریه انجام می دهد. این اقدامات واقعاً هیچ ربطی به جهاد الهی و جهادی که در قرآن مطرح شده است ندارد، اما این ها برای تحقق خواسته های دنیوی و منافع دنیوی خودشان ابزار دست سازمان های جاسوسی شدند و دارند با سوءاستفاده از عناوین الهی و قرآنی مشکل ایجاد می کنند و بی گناهان را می کشند و صلح هم همینطور که نمونه آن فلسطین اشغالی است که کسانی با سوءاستفاده از عنوان صلح می خواهند غصب سرزمین مقدس فلسطین را توجیه کنند. ده ها سال است که تعداد زیادی از ساکنان اصلی این سرزمین را آواره کردند به طوری که در حال حاضر حدود پنج میلیون آواره فلسطینی داریم که خانه و سرزمین خود را از دست داده اند و زمانی که از حقوق خودشان دفاع می کنند به تروریسم متهم می شوند و حرفشان این است که
صلح کنیم، یعنی اینکه شما دست از بازگشت به سرزمین خودتان بردارید! درحالی که این کار از نظر اسلام و قرآنی صلح به حساب نمی آید، بلکه سوءاستفاده از صلح است. خداوند در سوره ممتحنه وقتی روابط میان مسلمان ها و غیرمسلمان ها را ترسیم می کند می فرماید« شما با غیرمسلمان هایی که با شما در دینتان نمی جنگند و شما را از سرزمین خودتان بیرون نمی کنند می توانید بر اساس عدالت رابطه داشته باشید اما با آن کفاری که شما را از سرزمین های خودتان بیرون کردند و با شما در دینتان می جنگند نمی توانید رابطه برقرار کنید زیرا این افراد و گروه ها در حق شما مرتکب ناشایستی و ظلم شدند. در حال حاضر هم همین مطلب صدق می کند یعنی صلحی که اسلام بر آن تاکید می کند صلح ظالمانه نیست، یک صلحی که ظلم را مشروع جلوه دهد نیست، بلکه صلح مبتنی بر عدالت، حقانیت، صلح مبتنی بر عقلانیت و صلح مبتنی بر آموزه های شرعی و دینی است.
* در حال حاضر اسلام در معرض اتهام جنگ ستیز بودن است و تفکر اسلام هراسانه بسیار رواج پیدا کرده است. چطور می شود با این تفکرات اسلام هراسانه مقابله کرد، این برخورد و مقابله به عهده چه کسانی است؟
لک زایی: در تفکر الهی و اسلامی از قدیم این مطلب را می گفتند که «کُلَکم راع و کُلُکُم مسئول عن رعیّته» این تکلیف و مسؤولیت متوجه تک تک مسلمان هاست. به هر حال این اتفاقی که افتاده و این چهره ای که دارد از اسلام به نحو نامناسبی در سطح جهان توسط گروه های خشونت گرا، افراطی و غیراسلامی اما به نام اسلام ارایه می شود هم به دلیل جهل و بی خبری برخی از خود مسلمان هاست و هم برنامه ریزی های سرویس های جاسوسی و بیگانگان. در این تردیدی نیست اما در جهان اسلام عالمان، گروه ها و کشورهایی را داریم که حقیقتاً به چهره صلح طلبانه اسلام می پردازند، هر چند محدودیت هایی بر سر راهشان است و ممکن است صدایشان به گوش همه جهانیان هم نرسد، اما در هر صورت آنچه که در تفکر اسلامی ما وجود دارد این است که ما باید به تکلیف و وظیفه خودمان عمل کنیم، رسانه ها و دولتمردان، اساتید دانشگاه ها، حوزه های علمیه و تک تک مسلمان هایی که دل در گرو اسلام دارند باید با این زشتی هایی که به اسلام نسبت داده می شود و باعث می شود بسیاری از انسان هایی که فطرت پاکی دارند مجذوب اسلام نشوند، مبارزه کنند. ما باید به رسالت و تکلیف خودمان عمل کنیم و اگر ما الهی عمل
کنیم خدای متعال هم به ما کمک می کند همانگونه که قرآن کریم می فرماید «اَلّذین جاهدوا فینا لنهدینم سبلنا» امیدواریم. انشاالله خداوند به همه ما توفیق دهد که آن آموزه های حقیقی، الهی، انسانی و صلح طلبانه اسلام را به جهانیان ارایه کنیم و نشان دهیم که اگر هم اسلام جهاد دارد آن جهاد هم برای جلوگیری از ظلم است، آن جهاد برای جلوگیری از طغیانگری و ابزاری برای تحقق صلح و حفاظت از صلح و تامین صلح است.
* مسایلی که مطرح کردید بیشتر در سطح بین الملل بود در سطح داخلی ما چقدر توانستیم در پیاده کردن مصالح صلح موفق عمل کنیم؟
لک زایی: این آیه شریفه در قرآن کریم به نظرم آیه ای مهم است که می فرماید «محمد رسول الله والذین معهُ اشداء علی الکفار رحما بینهم» در سوره ممتحنه توضیح داده شده کفاری که باید با آنها شدید بود کسانی هستند که با مسلمان ها در دین شان می جنگند و سرزمین های مسلمان ها را اشغال می کنند اما با کفار دیگر با عدالت باید برخورد کرد، اما وقتی که به داخل محیط اسلامی برمی گردد در آنجا می گوید «رحما بینهم» در اینجا اصل بر همزیستی است، اصل بر مهربانی است، اصل بر این هست که غمخوار و دوست دار یکدیگر هستند، تعاون می کنند و بر امور نیک همکاری می کنند «تعاونوا علی البر و التقوی» و اهل امر به معروف و نهی از منکر هستند، اگر در درون جامعه اسلامی نا هنجاری هایی ببینند نهی از منکر می کنند و همینطور در درون جامعه اسلامی هم اگر ناهنجاری یا قانون شکنی باشد بحث قضاوت اسلامی مطرح است که در واقع قضات مسلمان و متدین به وظیفه خودشان عمل می کنند. بنابراین اصل در درون بر مهربانی و مهرورزی و روابط دوستانه است مگر خلاف این پیش بیاید و اصل در روابط بیرونی بر عدم اعتماد است مگر خلاف آن پیش آید. این اصول قرآنی اگر مبنای عمل قرار بگیرد روز به روز
وضعیت بهتری را در جهان و جامعه خودمان شاهد خواهیم بود.
دیدگاه تان را بنویسید