صراحت لهجه تا کجا خوب است؟

کد خبر: 634885

بسياري از مردم بر اين عقيده‌اند كه گفتار صريح و تند مي‌تواند باعث آزرده شدن طرف مقابل مي‌شود. به زبان ساده‌تر مي‌توان گفت رك گويي هر چند از برخي جهت‌ها مي‌تواند خوب باشد اما گاهي رك گويي باعث مي‌شود تا روابط ميان دو دوست يا فاميل خراب شود در اين مقاله مي‌خواهيم بررسي كنيم كه آيا صراحت لهجه و رك گويي عمل خوبي هست يا نه؟

بسياري از مردم بر اين عقيده‌اند كه گفتار صريح و تند مي‌تواند باعث آزرده شدن طرف مقابل مي‌شود. به زبان ساده‌تر مي‌توان گفت رك گويي هر چند از برخي جهت‌ها مي‌تواند خوب باشد اما گاهي رك گويي باعث مي‌شود تا روابط ميان دو دوست يا فاميل خراب شود در اين مقاله مي‌خواهيم بررسي كنيم كه آيا صراحت لهجه و رك گويي عمل خوبي هست يا نه؟ صراحت لهجه

انسان بايد بكوشد همواره با مردم نيكو سخن بگويد و اين سفارش قرآن كريم است: «و با مردم نيكو سخن گوئيد».سخن نيكو گفتن به اين معناست كه نبايد به كسي اهانت، تحقير و توهين كرد يا به كسي فحش و سخن ناروا گفت يا به جاي سخن حق، سخن باطل را بر زبان جاري ساخت. يكي از رفتارهايي كه با زبان و سخن ارتباط دارد، «صراحت‏ لهجه‏» و «قاطعيت در گفتار» است. «صراحت لهجه» به معناي رُك‌گويي و به روشني سخن گفتن، در مقابل كنايه‌گويي است. صراحت‏ لهجه‏ و قاطعيت در گفتار؛ در برخي مواقع، خوب و پسنديده است و در برخي مواقع، بد و ناپسند. اما در همان مواقعي كه صراحت لهجه و قاطعيت در گفتار خوب و لازم است، نبايد در آن تعبير زننده باشد و بايد عفت كلام حفظ شود. با كنايه سخن گفتن يا رُك و پوست كنده كلام خود را ادا كردن هيچ كدام به تنهايي و بدون توجه به شرايط پيراموني نمي‌تواند مطلوبيت ذاتي داشته باشد. صراحت لهجه بايد در كنار راستگويي، اخلاص، بي‌پيرايگي، جوانمردي قرار گيرد؛ در اين صورت است كه فرد در صراحت لهجه و رُك‌گويي چيزي را كه در دل دارد پنهان نمي‌كند؛ و هر چيزي را كه در دل دارد بر زبان نمي‌آورد.
بر اين اساس، يك فرد مومن، بر اساس مصلحت، سخني صريح بر زبان مي‌آورد. پس بايد در هر موقعيتي، ابتدا شرايط را سنجيد و با توجه به شرايط، عكس العمل نشان دهد؛ آنجا كه رُك سخن گفتن اثر مثبت دارد رُك و صريح سخن گفت. خلاصه بايد توجه داشت كه رُك سخن گفتن به معناي صراحت لهجه و جسارت در بيان حقيقتي كه بيانش به مصلحت است، نه جسارت در بي‌احترامي‌به ديگران يا بيان حقيقتي كه به مصلحت نيست و همين معيار، حد و مرز صراحت لهجه و رك سخن گفتن را مشخص مي‌كند. نكته ديگر درباره رك‌گويي اين كه؛ گاهي در زندگاني روزمره ما، مواردي پيش مي‌آيد كه ناگزيريم در برابر خواسته كسي ايستادگي كنيم؛ زيرا بر آوردن آن خواسته يا اصلا در توانايي ما نيست يا آنكه مستلزم زيان و خسراني خواهد بود. در اين گونه موارد چه بايد كرد؟
برخي به دروغ متوسل مي‌شوند. در حالي كه مي‌توان در كمال ادب و صداقت، صراحت لهجه داشت و خود را از اين زيان رهايي بخشيد؛ مثلا اگر كسي از ما كمكي بخواهد كه براي ما امكان ندارد به او كمك كنيم، به طرف مقابل بگوييم كه من دلم مي‌خواهد به شما كمك كنم؛ اما متاسفانه انجام دادن اين خواسته از توانايي من خارج است. و آنگاه مي‌توان با نشان دادن راه‌هاي ديگري طرف مقابل را راهنمايي كرد. اين حالت بهتر از آن است كه از روي رودربايستي كاري كنيم كه به زيانمان تمام شود. و بهتر است از اينكه درباره خواسته طرف اقدامي‌كنيم كه به ناكامي‌بينجامد، در اين صورت، به او خدمتي نكرده و خود را به دردسر انداخته‌ايم.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت