هشت پرونده از خنده دار ترین پروندههای قضایی دنیا
بخش بایگانیهای پلیس در سراسر جهان مملو ازپروندههای مختلف جنایی وجرایم خشن وهولناک است که هرکدام به نوبه خود ازاهمیت ویژهای برخورداربوده و هستند. اما درمیان میلیونها پرونده پلیسی، بدون شک پروندههایی با اتهامات احمقانه و خنده دار هم به چشم میخورند. در میان آنها مواردی هم هست که آنقدر کودکانه طراحی شدهاند که به هیچ عنوان نمیتوان تصور کرد که یک بزرگسال عامل چنین ماجراهایی بوده باشد. در این گزارش به چند مورد جالب از این پروندهها اشاره میکنیم.
روزنامه ایران: بخش بایگانیهای پلیس در سراسر جهان مملو ازپروندههای مختلف جنایی وجرایم خشن وهولناک است که هرکدام به نوبه خود ازاهمیت ویژهای برخورداربوده و هستند. اما درمیان میلیونها پرونده پلیسی، بدون شک پروندههایی با اتهامات احمقانه و خنده دار هم به چشم میخورند. در میان آنها مواردی هم هست که آنقدر کودکانه طراحی شدهاند که به هیچ عنوان نمیتوان تصور کرد که یک بزرگسال عامل چنین ماجراهایی بوده باشد. در این گزارش به چند مورد جالب از این پروندهها اشاره میکنیم.
«آنتونی استالارد» پسر 24 سالهای بود که پس از نوشیدن بیش از حد مشروبات الکلی ازحالت طبیعی خارج شد و با پوشیدن لباس سفیدی به گورستانی درشهر «پورتس موث» انگلیس رفت. او وقتی دید خانوادهای در حال سوگواری در کنار تابوت مردهای هستند خود را به آنها رساند و با صداهای وحشت آور، سوگواران سیاهپوش را فراری داد. این شوخی احمقانه زمانی لو رفت که یکی از عزاداران، «استالارد» را دید و با فریادهایی او را لو داد. این مرد مست بلافاصله دستگیر و به دلیل رفتار دور از اخلاقش به پرداخت جریمه محکوم شد.
«فیلیپ جوزف» 36 ساله و همسرش ساکن آپارتمانی در فلوریدا بودند. آنها هر از گاهی با هم جر و بحث ومشاجره داشتند اما آن روزمشاجرهشان حسابی فرق میکرد. زن جوان بیوقفه جیغ میکشید. همسایهها که از سر و صدا نگران شده بودند پلیس را خبر کردند. مأموران هم پس از ورود به خانه با صحنه عجیبی روبهرو شدند. چراکه زن جوان در گوشهای پناه گرفته بود و همسرش او را سیبل کرده و با تمام توانش موزهای تازه را به طرفش پرت میکرد. این مرد به اتهام خشونت علیه همسرش بازداشت و محاکمه شد.
«نیکولاس ویگ»پسر 26 سالهای بود که برای دزدی به خانهای در شهر«مینه سوتا»ی امریکا رفته بود. اوکه میدانست صاحبخانه درمحل کار است و دیر برمی گردد به همین دلیل با خیال راحت وسایل ارزشمند را جمع کرد و آنها را برای بردن جلوی در گذاشت. در حالی که آخرین لحظات مشغول جست و جوی اتاقها بود ناگهان نگاهش به رایانه شخصی صاحبخانه افتاد. او که میدانست تا ساعتها کسی مزاحمش نیست با خیال راحت رایانه را روشن کرد و پای فیس بوک نشست اما موقع رفتن فراموش کرد از فیس بوک خارج شود و صفحهاش باز ماند. صاحبخانه که شب هنگام بازگشته و متوجه سرقت خانهاش شده بود پس از گزارش به پلیس، سراغ رایانه رفت وناگهان با صفحه شخصی سارق خانهاش روبهروشد. به این ترتیب «ویگ» که هنوز ساعاتی از سرقت بیدردسرش نگذشته بود، در خانهاش دستگیر شد
«روبرت ویلر» 48 ساله را همه به خاطر علاقه زیادش به پیتزا و فست فود میشناختند. خانوادهاش میدانستند او وقتی فست فود میبیند دیگر هیچ کس را نمیشناسد. اما این موضوع را پیک رستوران نمیدانست. آن شب «ویلر» یک پیتزا و نان سیر سفارش داده و در اوج گرسنگی دقایق زیادی منتظرغذا بود.سرانجام وقتی خودروی رستوران را دید به طرفش رفت تا غذا را تحویل بگیرد. اما متوجه شد پیک رستوران نان سیر را نیاورده است. مشتری گرسنه که با اطلاع ازموضوع بشدت خشمگین شده بود پس از داد و فریاد سر او، مشتی به صورت کارگر بخت برگشته زد و به خانه رفت. اما دقایقی بعد پلیس به خانهاش رفت و ویلر به اتهام ضرب و شتم دستگیر شد.
«نیل مک آردلی»، مدتها بود با نامزدش برای برگزاری مراسم ازدواجشان برنامهریزی کرده بود. تازه داماد همه چیز را طبق برنامه پیش برد اما صبح روز مراسم تازه یادش افتاد که کارهای قانونی برای ثبت مراسم ازدواج را انجام نداده است. او که میدانست همسرش از این اتفاق خشمگین میشود برای اینکه موضوع را پنهان کند، حقه احمقانهای به کار برد و تنها نیم ساعت تا برگزاری مراسم، به جای اینکه به سمت محل جشن برود به باجه تلفن عمومی رفت و با تغییر صدایش به مدیر سالن گفت که بمبی در ساختمان پنهان کرده و این تماس یک هشدارجدی است. از آنجا که در زمان این حادثه به تازگی حملات تروریستی در امریکا و انگلیس اتفاق افتاده بود، مدیر سالن با هراس فراوان به پلیس زنگ زد. جست و جوها دو ساعت طول کشید اما هیچ بمبی پیدا نشد. بنابراین قرار شد عروسی برگزار شود. اما هیچ فرم ازدواجی وجود نداشت. تازه آنجا بود که آردلی لو رفت و دستگیر شد. دادگاه نیزاو را به اتهام تهدید دروغین به 12 ماه زندان محکوم کرد.
«تونیا آن فولر»زن 45 سالهای بود که به اتهام اتلاف وقت افسرنگهبان پلیس بازداشت شد و به زندان افتاد. این زن امریکایی که چند روز قبل از این تماس به اتهام ایجاد مزاحمت و رفتارهای تهدیدآمیز دستگیر شده بود، وقتی عکس پس از دستگیریاش را در رسانهها دید، به پلیس جورجیا زنگ زد و با برخورد غیراخلاقی دقایق طولانی خط را اشغال و به عکسی که از او گرفته بودند اعتراض کرد. این زن معتقد بود عکساش شبیه خودش نیست و خیلی ترسناک است. پلیس، پس از این تماس فولر را به اتهام اتلاف وقت پلیس و رفتار غیراخلاقی و توهین بازداشت کرد.
«مونیکو دشوان آرمسترانگ»- 20 ساله- وبرادرش ساکن شهر«کلرادو»ی امریکا بودند تا اینکه برادرش به خاطرجرمی زندانی شد. او که تنها مانده بود به فکر راهی برای نجات برادرش افتاد. به همین دلیل در اقدامی عجیب و خطرناک شبانه به اطراف زندان رفت و با بالا رفتن از سیم خاردار خود را به حیاط زندان رساند و با فریادهایی خواستار آزادی برادرش شد. نگهبانان که با سر و صدای این زن به بیرون ساختمان ریخته بودند، بلافاصله او را دستگیر کردند و «مونیکو»پس ازمحکومیت به همان زندان منتقل شد!
«برایان پل اسمیت»، درشهر «کانزاس سیتی» امریکا همسایه مردی بود که عنکبوت نگه میداشت. یک روز همسایه برایان تصمیم به سفری گرفت و از او خواهش کرد تا مدتی از عنکبوتش مراقبت کند. چند وقتی از مسافرت همسایهاش گذشته بود که برایان احساس کرد علاقه زیادی به این عنکبوت پیدا کرده است. از طرفی میدانست همسایهاش براحتی حاضر نیست این حشره را به او بدهد. بنابراین وقتی صاحب عنکبوت دوست داشتنی از سفر برگشت، با اسلحه به استقبال او رفت و تهدیدش کرد که اگر عنکبوت را به او ندهد شلیک میکند. همسایه برایان که شوکه شده بود به پلیس زنگ زد و مأموران به خانه برایان ریخته و دستگیرش کردند. دادگاه نیزاو را به اتهام تهدید با اسلحه مرگبار به 4 سال و 6 ماه حبس محکوم کرد.
دیدگاه تان را بنویسید