زنانی که علاوه بر خانهداری وظیفه نانآوری را هم بر عهده دارند/ برای سهولت اشتغال زنان در کشور چه کار باید کرد؟
آسیب اجتماعی به هر نوع عمل فردی یا جمعی اطلاق می شود که در چارچوب اصول اخلاقی و قواعد عام عمل جمعی رسمی و غیر رسمی جامعه محل فعالیت کنشگران قرار نمی گیرد و در نتیجه با منبع قانونی و یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبرو می گردد.
فردا: پررنگ شدن نقش زنان در فعالیتهای اجتماعی چه تغییر و تحولی را به وجود آورده است؟ با توجه به اینکه در جامعه امروز ایران، نقش زنان در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی نسبت به گذشته پررنگتر شده است، این حضور زنان در جامعه خود آسیبهایی را ایجاد کرده است. زن امروز، خواه خانه دار، خواه شاغل باشد، از آنچه بر عهده دارد، نکاسته و با صرف انرژی بیشتری و چشم پوشی از بسیاری از حقوق طبیعی و ذاتیاش، وظایفش را به شایستهترین وجه، انجام میدهد. اما همین ستون بیبدیل خانه و جامعه، پیوسته در معرض عواملی قرار میگیرد که روز به روز بر دلهرهها و اضطرابش میافزاید و سهم او از این همه نگرانی و دلشورههای دایمی، آثار و نتایج بعضاْ جبران ناپذیر استرسهایی است که بر روح لطیف و دل بیآلایش او، پنجه میکشد. تردیدی نیست که آسیبشناسی و شناخت عوامل استرس زا و تلاش در رفع آنها، اقدامی مهم و لازم است که ثمره آن، حفظ بخش عظیمی از جامعه است؛ بخش مؤثر و کارآمد که چه به عنوان همسر و مادر و چه به عنوان خانه دار و شاغل، سهم تردید ناپذیری در رشد و اعتلای جامعه دارد. فردا: زنان هنگامی که به حقوق اجتماعی خود در حوزه شغلی دست یافتند، علاوه بر همسر بودن، وظیفه نان آوری را هم به عهده گرفتند. این امر چه اثراتی بر زن و روابط زن و شوهر دارد؟ آیا این آثار در جهت ثبات خانواده است یا تضعیف؟ امروز گرایش زنان به اشتغال و دسترسی آنان به سازمانهای آموزشی (مدارس و دانشگاهها) به ویژه در جامعهٔ شهری در بسیاری از کشورها اهمیت یافته است. در کشور ما نیز برای دست یابی به دستاوردهای دنیای متمدن، دگرگونیهای بسیاری در گسترهٔ تحولات اجتماعی به وجود آمده که برجستهترین آن، حرکت زنان در خانواده و ورود به دنیای بازار اشتغال است. این پدیده، جامعه و به ویژه نهاد خانواده را تحت تأثیر قرار داده است. اشتغال زنان در طولانی مدت مهمترین نیاز زن که سلامتی و استراحت است را نادیده میگیرد، عدم وجود فرصت کافی برای استراحت، تفریح و ورزش و پرداختن به سلامتی زنان جامعه را در سنین نه چندان بالا خانه نشین، بیمار و درگیر مسائل بهداشتی و پزشکی میکند و در آستانه چهل سالگی یا حتی زودتر، زنان شاغل بسیاری را در سطح جامعه میبینیم که دچار بیماریهای فراوانی شدهاند. پدیدههایی نظیر تأخیر در سن ازدواج، بالا رفتن سن ازدواج، بالا رفتن نرخ تجرد قطعی، کاهش تعداد فرزندان و … از مهمترین آثار ناشی از خروج زنان از خانه و اشتغال به کار آنها در اجتماع است. همچنان که به نظر میرسد این تحولات کند و بطیء اما در حال وقوع است. یکی دیگر از اثرات منفی اشتغال برآورده شدن نیاز مالی زنان میباشد که این امر اگرچه در وهله اول خیلی خوب و مثبت به نظر میرسد اما واقعیت این است که زنی که نیاز مالی نداشته باشد تمایل کم تری برای ازدواج دارد همان طور که اگر مردی نیاز جنسی در خود نبیند ازدواج نمیکند. کار زنان خطر رقابت بین زن و شوهر را افزایش داده و در نتیجه تفاهم و همدلی آنها آسیب میرساند، چرا که مرد به عنوان پدر خانواده، نان آور خانه محسوب میشود و اگر زن نیز شغل نان آوری را بر عهده گیرد میان زن و شوهر رقابت به وجود آمده و دیگر نمیتوانند به دید شریک زندگی به هم نگاه کنند و محیط زندگی همانند محیط کار و روابط دو همکار خواهد بود. تضعیف روابط عاطفی همسران و بروز شکاف و اختلاف در خانواده و دهها مشکل دیگر است که سیر صعودی آن در سالهای آینده میتواند بنیان خانواده را با خطرات بیشتری مواجه کند.
در جامعه ایرانی سبک زندگی در خانوادههایی که زنان قسمت اعظم وقت خود را به اشتغال در خارج از خانه میگذرانند، بسیار متفاوت از خانوادههایی است که مادر حضور پررنگتری در خانواده دارد؛ استحکام و قوام خانوادههای گروه دوم کیفیت بیشتری دارد. زیرا درک این حقیقت که وظایف و مسئولیتهای خانوادگی مانند مادری و همسری قابل جایگزینی نیست تحت تأثیر جامعه و گرایشات فردی بسیاری از بانوان بسیار سخت شده است. به عنوان مثال کار مادر برای کودک یک نوع محرومیت محسوب میشود، شما ممکن است کودکانی را بشناسید که وقتی مادرشان نیستند ناراحت و افسرده به گوشهای مینشینند اما همین که مادرشان را میبینند شاداب و سرحال شروع به شیطنت و بازیگوشی میکنند. کودک دوست دارد وقتی که از مدرسه و یا هر جای دیگری به خانه میآید، مادرش در خانه باشد و به استقبال او بیاید تا غم و غصههای خود را فراموش کند. در صورت اشتغال مادر رونق خانه دلگرمی و نشاطی که لازمهٔ حضور مادر است از بین میرود و بچهها شور و شوق بازی را از دست میدهند. غیبت مادر از سه تا شش سالگی روی کودک تأثیر نه چندان خوبی میگذارد. این کمبود باعث میشود که کودک موجودی شکاک و بدبین و عاری از مهر و محبت به دیگران شود و مبتلا به شب ادراری و بدخوابی گردد. در خانوادهای که محور و اساس آن خانواده یعنی زن یا به عبارتی مادر شاغل است؛ به دلیل حضور تمام وقت خود در خارج از منزل و کارهای متداول منزل، و خستگی ناشی از کار آستانه تحمل روانیاش کم میشود و نسبت به اعمال کودکانه به دلیل فشارهای مضاعفی که تحمل میکند واکنشهای سریع، خشن و جبران ناپذیری نشان میدهد. فردا: راهکارهای ارائه شده از سوی جامعه برای کاهش آنها در ابعاد و زمینههای مختلف چه مواردی هستند؟
دیدگاه تان را بنویسید