روزنامه شرق: زنی که به قتل عروسش متهم شده است، در حالی در بازداشت به سر میبرد که اعضای خانواده مقتول با اهدای اعضای بدن او موافقت کردهاند.
رسیدگی به این پرونده از روز هفتم دی در دستور کار کارآگاهان جنایی استان فارس قرار گرفت. آنها باخبر شدند زنی جوان در خانه مادرشوهرش بهشدت زخمی شده است. وقتي مأموران در محل حادثه حاضر شدند، پیکر غرق در خون زنی ٢٣ساله به نام شیدا را یافتند و او را درحالیکه در آستانه مرگ بود، به بیمارستان منتقل کردند تا اقدامات درمانی آغاز شود. مادرشوهر شیدا که زنی ٦٠ساله به نام منیره است، در بازجوییهای اولیه گفت: «برای انجام کاری به خانه یکی از همسایهها رفتم و وقتی برگشتم، دیدم عروسم زخمی شده است». این زن ماجرا را اینگونه شرح داد: «پسرم چندی قبل به خدمت سربازی رفت و عروس و نوهام از آن زمان در خانه ما زندگی میكردند. من همراه نوهام به خانه یکی از همسایهها رفتم و وقتی برگشتم با این صحنه وحشتناک روبهرو شدم. تصور میکنم قتل کار سارق یا سارقان باشد. وقتی این صحنه را دیدم، سراسیمه به خیابان دویدم و با داد و فریاد از مردم کمک خواستم».
اهالی محل نیز اظهارات منیره را تأیید کردند و گفتند: با شنیدن صدای فریادهای او به خیابان آمدیم و متوجه شدیم به شیدا حمله شده است. یکی از همسایهها نیز تأیید کرد منیره تا پیش از کشف پیکر شیدا، در منزل او بوده است. باوجود این اطلاعات، وقتی کارآگاهان به بررسی صحنه جرم پرداختند، نه اثری از سرقت یافتند و نه نشانهای که ورود فردی غریبه را به خانه تأیید کند؛ بههمیندلیل به اظهارات مادرشوهر مقتول شک کردند.
تا اینکه هنگام جستوجوها ساتوری را پیدا کردند که بهتازگی شسته شده بود و احتمال داشت قتل با آن انجام شده باشد. بههمیندلیل زن میانسال بازداشت شد. او در بازجوییهای مقدماتی اتهام قتل را انکار کرد و گفت: «من زندایی و مادرشوهر شیدا بودم و هیچ مشکلی با او نداشتم. اتفاقا رابطه ما خیلی صمیمانه بود و هیچ دلیلی نداشت بخواهم او را به قتل برسانم». در شرایطی که تحقیقات دراینباره ادامه داشت، پزشکان از نجات جان شیدا قطع امید کردند. در همین ميان، کارآگاهان که اظهارات منیره را قانعکننده ندانسته بودند، به پرسوجو از او ادامه دادند تا اینکه بالاخره منیره در بنبست قرار گرفت و به کشتن عروسش اقرار کرد.
او گفت: «بعد از اینکه پسرم به سربازی رفت، عروس و نوهام به خانه ما آمدند. من با این موضوع مشکلی نداشتم. تا اینکه باخبر شدم شوهرم مبلغ ١٢میلیون تومان به حساب شیدا واریز کرده است تا او هر ماه سود این پول را دریافت كرده و خرج خود و بچهاش کند. از این موضوع بهشدت ناراحت شدم و از شیدا خواستم پول را به من بدهد؛ اما قبول نکرد. سر این موضوع مدتی با شیدا کشمکش داشتیم تا اینکه روز حادثه بار دیگر با هم دعوا کردیم». متهم به قتل افزود: «حین درگیری ناگهان عصبانی شدم و با ساتور ضربهای به سر او زدم. عروسم غرق در خون شد و به زمین افتاد. بهشدت وحشت کرده بودم. سریع دست نوه سهسالهام را گرفتم و با او از خانه خارج شدم. به منزل یکی از همسایهها رفتم و به او گفتم اضطراب دارم. از او خواستم به من آمپول آرامبخش تزریق کند. پس از آن، همراه نوهام به خانه برگشتم و وانمود کردم در نبود من به خانهمان حمله شده است».
زن میانسال بعد از اعتراف به قتل، به بازپرس جنایی معرفی و قرار قانونی برای او صادر شد. درهمینحال اعضای خانواده شیدا درحالیکه از مرگ مغزی او مطمئن شدهاند، با اهدای اعضای بدن این زن جوان موافقت کردهاند.
آسوده، مسئول هماهنگکننده و فراهمآوری پیوند اعضای دانشگاه علوم پزشکی شهر فسا، دراینباره به خبرنگار ما گفت: سوم دیماه زن جوان به بیمارستان منتقل شد و هشتم دیماه بود که پزشکان تأیید کردند که او دچار مرگ مغزی شده است. با توجه به این موضوع بود که دایی مقتول موضوع را با خانواده زن جوان مطرح کرد و مسئله اهدای عضو را برایشان توضیح داد و پزشکان ما نیز توضیحات علمی را در این خصوص دادند. درنهایت پدر و مادر مقتول قبول کردند که این پیوند صورت بگیرد. با توجه به اینکه شوهر مقتول نیز باید بهعنوان قیم فرزندش در این خصوص تصمیمگیری میکرد، مسئله چندروزی طول کشید، اما در نهایت او نیز اعلام رضایت کرد. وی ادامه داد: البته مادر مقتول کمی مخالفت داشت که او هم بعد از اینکه فهمید دخترش بهلحاظ علمی فوت کرده است و اگر دستگاهها از او جدا شوند جانش را از دست میدهد، موافقت کرد. کلیهها، کبد، پانکراس، معده و روده این زن جوان اهدا شده است. آسوده درباره اینکه چرا قلب مقتول اهدا نشده است، گفت: بهخاطر طولانیشدن روند پرونده قضائی و دستوراتی که باید در این خصوص صادر میشد، دیگر بهلحاظ پزشکی امکان اینکه قلب اهدا شود وجود
نداشت.
دیدگاه تان را بنویسید