روزنامه ایران: پرستاران خانگی به اتهام سرقت از خانه اعیانی یک زن سالخورده و تنها به پای میز محاکمه رفتند اما با رد این اتهام خود را بیگناه دانستند.
اوایل مرداد امسال این بانوی ثروتمند در حالی که توان راه رفتن نداشت خود را به کلانتری 132 نیاوران رساند و از دستبرد چند میلیونی به خانه اعیانیاش خبر داد.
اکرم این بانوی 70 ساله با صدایی لرزان ادامه داد: خانهام در پشت کاخ نیاوران واقع است و از آنجا که نسبتاً بزرگ است و نمیتوانم به امور خانه و زندگیام برسم به پیشنهاد دوستان تصمیم گرفتم برای خودم پرستار و همدمی بیاورم که شبانهروز در کنارم باشد و کارهایم را انجام دهد. به همین خاطر با یک شرکت خدماتی که در روزنامه آگهی داده بود تماس گرفتم. مدیریت آن شرکت خانم جوانی را برای پرستاری نزدم فرستاد و خیلی از او خوشم آمد ولی زمانی که قرار شد کارش را در خانهام شروع کند به من گفتند برایش مشکلی پیش آمده و به جایش قرار شد خدمتکار دیگری را بفرستند. به ناچار قبول کردم تا اینکه مهسا به من معرفی شد و با او قرارداد یک ماهه بستم. او دختر زرنگ و مهربانی بود و در مدت کوتاهی اعتمادم را به خودش جلب کرد. یکی از اتاقهای خانهام را که در آن طلا و جواهراتم را مخفی میکردم در اختیارش گذاشتم که مدتی در کنارم ماند تا اینکه یک روز به خاطر کسالت مرخصی گرفت و چندین بار با من تماس گرفت و گفت خواهرش را نزدم میفرستد تا در مدت غیبتش در کنارم باشد و در مدت یک ماه من به این دو خواهر اعتماد کردم. آنها در این مدت با نوهها و فرزندانم صمیمی
شده بودند و من سعی میکردم همه جوره رضایت این دو خواهر را جلب کنم تا همیشه کنارم بمانند اما آنها از سادهدلی من و خانوادهام سوءاستفاده کردند و با فریب دادنم به جواهرات و اشیای عتیقه و باارزشم به ارزش 80 میلیون تومان دستبرد زدند و فرار کردند.
این پیرزن شیکپوش در ادامه گفت: به کمک نوهام سرانجام توانستیم یکی از این دو خواهر را به بهانهای به خانهام بکشانیم تا اشیا و جواهرات به سرقت رفتهام را پس بگیریم ولی او با ما همکاری نکرد و به همین خاطر تصمیم گرفتم برای شکایت از این دو خواهر اقدام کنم.
با ادعاهای زن ثروتمند رسیدگی به شکایتش در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و تحقیقات میدانی نشان داد آپارتمان بزرگ این زن تنها در طبقه اول یکی از ساختمانهای بزرگ مسکونی در نیاوران واقع شده است که از لحاظ امنیتی مجهز نیست و حتی دوربین مداربسته نیز در محل وجود ندارد تا بتوان از این طریق به ردیابی دو پرستار اقدام کرد.در نخستین مرحله پلیس به تحقیق از سرایدار ساختمان پرداخت و او گفت: یک روز مرد جوانی را دیدم که مقابل ساختمان، پشت فرمان یک خودرو منتظر نشسته بود که آن دو خواهر بسرعت از ساختمان بیرون آمدند و سوار خودرو شدند و به راه افتادند.
با به دست آمدن این اطلاعات مهسا، یکی از این دو خواهر که نزد خانواده زن سالخورده به سرقت اعتراف کرده بود به دادسرا احضار شد ولی در بازجویی منکر هرگونه جرم و سرقتی شد.دختری که یکی از نوههای زن سالخورده است با تعجب از این انکار مهسا در بازپرسی حاضر شد و گفت: آقای قاضی در همان روزی که متوجه شدیم طلا و جواهرات مادربزرگم به سرقت رفته است بسرعت با شماره تلفن همراه مهسا تماس گرفتم ولی او جوابی نداد و سرانجام پس از چندین تماس مرد جوانی جواب داد و گفت: اشتباه گرفتهام.
من هم برای اینکه بتوانم مهسا را به خانهمان بکشانم و بیدردسر اشیای به سرقت رفته را پس بگیرم وانمود کردم که از سرقت خبر ندارم و میخواهیم هدیهای به مناسبت نامزدیاش به او بدهیم. با گفتن این حرف به مرد جوان پس از مدتی مهسا با من تماس گرفت و گفت از آنجایی که نامزدش به او شک کرده بود به همین خاطر جواب تلفن هایم را نداده است.
پس از مدتی مهسا که خیالش راحت شده بود ما از دستبرد به خانه مادربزرگم مطلع نشدهایم به خانهمان آمد و در همان زمان از او خواستیم تا خودش هر چه را که به سرقت برده پس بدهد تا به شکایت کشیده نشود ولی او گفت سرقت از سوی خواهرش انجام شده و هر کاری را که بتواند برای پس گرفتن اشیای به سرقت رفته انجام میدهد اما حالا منکر همه حرف هایش شده است.
در ادامه بازجوییها مشخص شد این دو زن با هم خواهر نیستند و مهسا با شناسنامه یکی از آشنایانش (به دلیل سن کم خود) به عنوان پرستار از طریق خواهرشوهرش مشغول به کار شده چرا که وی به سن قانونی نرسیده بود و جایی به وی کار نمیدادند.
با به دست آمدن این اطلاعات پرونده برای رسیدگی به مجتمع قضایی عدالت ارسال شد و ملیحه و مهسا به همراه همسر و خواهرشوهرش پیش روی رئیس شعبه 1051 دادگاه قرار گرفتند و منکر هرگونه دستبرد و سرقتی از خانه پیرزن شدند.
ملیحه که ادعای بیگناهی میکرد در حالی که اشک چشمانش را پاک میکرد، گفت: درست است که من اشتباه کردهام و با شناسنامه خودم ملیحه را معرفی کردهام ولی آقای قاضی ما دزد نیستیم. خودم به عنوان بهیار در بیمارستان مشغول کار هستم و یک فرزند 4 ساله دارم. برادرم هم مدت دو سال است که با مهسا ازدواج کرده است. از آنجایی که زن برادرم سن کمی دارد و به او کار نمیدادند به همین خاطر وقتی فهمیدم پیرزنی نیاز به پرستار دارد او را معرفی کردم تا برای زندگیاش کمکی کرده باشم. ما اهل دزدی نیستیم. در پایان محاکمه قاضی دادگاه هر دو پرستار را به علت نبودن مدارکی علیهشان بیگناه تشخیص داد و بیست روز به زن ثروتمند مهلت داده شد با یافتن دلیل و مدرکی برای اثبات ادعایش به این حکم اعتراض کند.
دیدگاه تان را بنویسید