سرویس اجتماعی فردا؛ ثمین سعادت: آسیبهای اجتماعی، فقیر و مرفه، بهزیستی و غیر بهزیستی نمیشناسد اما با این حال شاید تعجبی نداشته باشد قربانی این خطرات فردی باشد که طعم داشتن یک خانواده، پدر، مادر، خواهر و حتی برادر را نچشیده و در جامعه به عنوان کودک بهزیستی شناخته شده باشد.
کودکان بهزیستی پس از اینکه به سن ۱۸ سالگی میرسند باید خواسته و ناخواسته وارد جامعهای شوند که در آن هیچ پشتوانهٔ عاطفی و مادی ندارند. یا باید خود را آمادهٔ پذیرش یک سری سختیها کنند ومدبرانه برای پیدا کردن شغلی تازه در میان انبوه متقاضیان دل به دریا بزنند و یا اینکه برای رسیدن به آرامش از راههای خطر افرین و انحرافی بگذرند. بیشترین لطفی که جامعه در حق آنها کرده این است که تا سن ۱۸ جایی به نام بهزیستی برای زندگی داشتهاند و عنوان آنها کودک بهزیستی است. لفظی که در ظاهر فرد را ناخواسته مجبور میکند یک سری الفاظ را بپذیرد و از رفتار یک سری آدما نسبت به خود تعجب نکند.
جدا از مشکلات فرهنگی و اجتماعی که یک کودک بهزیستی با آن مواجه است، دغدغههای مالی بیشتر از همهٔ اینها آنها را میآزارد. دغدغه اینکه شغلی ندارند و بدتر اینکه به دلیل فقدان پشتوانه کمتر شانسی برای پیدا کردن کار خواهند داشت.
آینده تلخ کودکان بهزیستی
تنها بودن برای کسانی که دور از خانواده و در محیط بهزیستی زندگی کردهاند یک تجربهٔ تلخ همیشگی است گاهی همین افراد به قیمت رهایی از این تجربه حاضر به پرداخت هزینههای سنگینی میشوند که شاید دیگر راه جبرانی برای آن نباشد. مثلا از جنسیت، کار و توان و حتی ارزش انسانی خود مایه میگذارند تا از داشتن چند شریک و همراه بهره ببرند به همین دلیل اگر موفق نشدند دچار اسیبهای بزرگی چون اعتیاد، دزدی، تن فروشی و حتی قتل میشوند. همهٔ این حرفها البته تنها مرتبط با کودکان بهزیستی نیست اما بیشتر مواقع شایدعمده قربانیان حوادث تلخ جامعه کودکان بهزیستی باشند. کودکانی که حمایت مالی بهزیستی به آنها ناچیز است و وعدهها برای کمک مالی به انها پشت گوش بعضی مسئولان انداخته میشود.
البته طبق قانون بهزیستی این امکان را به افراد مورد نظر داده که در صورتی که در شرف انتقال به جامعه هستند و توانایی مستقل زندگی کردن را نداشته باشند در طی دو فرصت ۶ ماهه بتوانند در خانههایی تحت عنوان خانههای آمادهسازی زیر نظر یک مددکار و به صورت گروههای ۷ تا ۱۰ نفره زندگی مستقل را تمرین کنند تا آماده ورود به جامعه و استقلال کامل شوند. از آنجایی که شرایط مستقل شدن برای دختران دشوارتر است به آنها اجازه داده شده که تا پایان تحصیلات و تا ۶ ماه پس از استقلال اقتصادی در مراکز بهزیستی نگهداری شوند.
بهزیستی پس از ترخیص پشت آنها را خالی میکند
اما موضوع مهمی که از دید کودکان بهزیستی مغفول نمانده عدم حمایتهای بهزیستی و پایان یافتن این حمایتها پس از خروج انها از بهزیستی است. به باور خیلی از آنها گرچه بهزیستی تا سن ۱۸ سالگی و زمانی که در بهزیستی زندگی میکنند شرایط لازم را مهیا کرده اما پس از آن با دادن مبلغ ناچیزی که بعضا ۵ میلیون، ۷ و ۱۴ میلیون است خیلی زود پشت آنها را خالی میکند.
بر اساس قانون بهزیستی موظف است مبلغی به عنوان حق مسکن به کودکانی که به سن ۱۸ سالگی میرسند، پرداخت کند که این مبلغ در قانون ۱۷ میلیون ذکر شده اما بنا به گفتهٔ افرادی که از بهزیستی ترخیص شدهاند این مبلغ به طور کامل پرداخت نمیشود و از طرفی پس از ان هم خبری از وعدههای بهزیستی مبنی بر حمایت مالی از آنها در مواقع ازدواج و.. نیست.
بهزیستیها علت و معلول حوادث تلخ
علیرضا شریفی یزدی، مدرس دانشگاه و عضو پژوهشکده خانواده در این رابطه به خبرنگار «فردا» می گوید: یکی از مهمترین مشکلات جامعهٔ ما این است که هنوز نتوانستهایم محیط مناسبی هم به لحاظ شغلی هم فرهنگی و اجتماعی برای جوانان فراهم سازیم. همین محیط نامساعد بیشتر مواقع باعث وقوع اتفاقات ناخوشایندی است که چوب آن را افرادی میخورند که کم سن و سال کودک و حتی نوجوان هستند.
کودکان بهزیستی نمونهٔ مهمیاند که علت و معلول حوادث تلخ میشوند
وی توضیح میدهد جامعه باید به لحاظ شغلی بستر کافی برای این دسته را فراهم سازد. از طرفی سازمان بهزیستی نیز نباید ازحمایت مالی انها پس از ترخیص آنها شانه خالی کند. همان میزان مستمری که ماهیانه به اعضای بهزیستی پرداخته میشود لازم است به اینها هم پرداخت شود. از طرفی کودکان بهزیستی باید از پوشش بیمهای مناسبی از سوی سازمان برخوردار شوند که پس از رفتن از بهزیستی از کمکهای این نوع بیمه بهره ببرند.
هیچ پولی بابت درمان نداریم!
لیلا دختر۲۸ساله که حدود ۱۰ سال پیش از بهزیستی مرخص شده در رابطه با وضعیت زندگی خود و دوستانش توضیح میدهد: «سالی که از بهزیستی بیرون آمدم کل مبلغی که آنجا به من داد ۵ میلیون تومان بود در حالی که با این مبلغ حتی نمیشد مکان و جای مشخصی را برای زندگی اجاره کرد. بهزیستی پس از ترخیص کودکان دیگر هیچ حمایت موثری از آنها نمیکند. بسیاری از افراد که خیلی از آنها دوستان من بودند به دلیل مشکلات عمده و داشتن بیماریهایی که بابت درمان آن پولی نداشتند، جان خود را از دست دادند. متاسفانه این بچه ها بدون هیچ حمایتی از بهزیستی بیرون می آیند و هیچ پولی بابت درمان ندارند و مجبورند با بیماریهایی که دارند بسازند.
لیلا می گوید: «البته وضعیت دختران به مراتب بدتر از وضعیت پسران است چرا که در معرض سوء استفادههای جنسی هستند و به دلیل اینکه حامی و پشتوانهای ندارند اعتماد به نفس کمتری دارند و زوتر فریب میخورند.»
وی ادامه می دهد: «البته دیدگاه جامعه هم نسبت به ما شرایط را بدتر کرده است. دختران و پسرانی که از بهزیستی مرخص میشوند شرایط سخت تری برای ازدواج دارند و از طرفی به سختی شغلی پیدا خواهند کرد. جامعه در هر صورت به انها نگاه منفیای دارد. گویی عمدهٔ مشکلات و آسیبها از این افراد سر میزند.»
وضعیت دختران بهزیستی بدتر از پسران است
در حال حاضر بیش از ۲۴ هزار کودک بیسرپرست و بدسرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند که در مراکز و خانههای کودک و نوجوان نگهداری میشوند. برخی از آنها البته از همان سنین کودکی فرزند خوانده میشوند و برخی هم باید منتظر بمانند تا ۱۸ سال که شدند از بهزیستی مرخص شوند.
به گفتهٔ مسئولان بهزیستی کودکان در بهزیستی تحت پوشش بیمه هستند و پس از ترخیص مبلغی برای حمایت مالی از آنها به صورت ماهیانه پرداخت میشود. از سوی دیگر به گفتهٔ همین مسئولان بهزیستی هزینهٔ تحصیل افرادی که از آنجا ترخیص میشوند را در صورت قبول در دانشگاه و ادامه تحصیل پذیرفته است. برخی از مددجویان نیز از پرداخت ماهیانه مبلغی بیش از ۸۰ هزارتومان به کسانی که از بهزیستی ترخیص میشوند میگویند که البته این مبلغ در صورتی که فرد مورد نظر یک پشتوانه و یا حامی خانوادگی داشته باشد خود به خود لغو میشود.
هرسال حدود ۸۰۰تا ۹۰۰نفر بعد از ۱۸سالگی از مراکز بهزیستی ترخیص میشوند. سازمان بهزیستی در این سالها ۳میلیون تومان به جوانان ترخیصشده میداد تا زندگی مستقلی شروع کنند. هرچند این رقم به ۷و ۱۴میلیون تومان هم رسید و قرار است تا ۲۰میلیون تومان هم برسد اما هنوز این جوانان نمیتوانند با چنین مبالغی زندگی مستقلی داشته باشند. و متاسفانه متحمل آسیب های جبران ناپذیری می شوند.
دیدگاه تان را بنویسید