روزنامه ایران: با گذشت بیش از یک سال از عقد تفاهمنامه بین سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت آموزش و پرورش برای «ایجاد مدارس جامع محیط زیستی و مدارس طبیعت» و در حالی که در بند 5 این منشور تأکید شده بود کودکان مدارس ابتدایی باید حداقل هفته ای نیم روز را در محیطهای طبیعی و مدارس طبیعت بگذرانند اما با وجود تهیه شیوه نامه اجرایی مدارس طبیعت، این مهم همچنان از سوی وزارت آموزش و پرورش ابلاغ نشده و به اجرا درنیامده است.
این در حالی است که در دو سه سال اخیر با ابتکار عمل یکی از برجستهترین بومشناسان و پژوهشگران علوم زیستی کشورمان، ایده مدرسه طبیعت سرانجام در ایران به ثمر نشست و بدون کوچکترین حمایت مالی و معنوی از سوی دولت، بیش از 30 مدرسه طبیعت در اقصی نقاط کشور تأسیس شده است. عبدالحسین وهابزاده، مؤلف، پژوهشگر و بوم شناس برجسته ایرانی که نامی آشنا در محافل علمی و زیست محیطی کشورمان دارد و سال گذشته نیز موفق شد با دریافت جایزه نخست انجمن ترویج علم ایران که به پاس بیش از 40 سال خدمات پژوهشی و علمیاش دریافت کرده بود، برگ زرین دیگری را به افتخارات علمی و پژوهشیاش اضافه کند اخیراً نامه ای سرگشاده به وزیر آموزش و پرورش در این باره نوشته که در این نامه از دانش آشتیانی خواسته تا این منشور را هر چه سریعتر ابلاغ و به اجرا دربیاورد. وهابزاده در عین حال از تحقق نیافتن وعدههای رئیس سازمان محیط زیست و وزیر ورزش و جوانان در یک سال گذشته برای تأسیس دو مدرسه طبیعت در ورزشگاه آزادی و پارک طبیعت پردیسان نیز انتقاد کرد و گفت: 9 ماه از این وعدهها میگذرد اما هنوز هیچ زمینی برای این موضوع نه در پردیسان و نه در آزادی اختصاص نیافته است!
عبدالحسین وهابزاده که همواره یکی از منتقدان جدی نظام آموزش و پرورش کشور بوده، در گفت وگو با «ایران» میگوید: نظام غلط آموزشی ما با نسل جدید کاری کرده که همه توانایی هایش گرفته شده یعنی استعدادهای حسی، حرکتی، شناختی و عاطفی کودکان ما در این نظام آموزشی ناقص میماند و چون حضورشان به چهار دیواری کلاس و آموزش مستقیم محدود شده نه تجربه اجتماعی به دست میآورند و نه خلاقیتی از خود نشان میدهند در حالی که مدارس طبیعت امکان حضور خلاقانه بچهها را بویژه در سنین دبستان در محیط بیرون برای کسب تجربیات جدید فراهم میکند.
او با اشاره به اظهارات اخیر وزیر آموزش و پرورش که گفته بود « کنکور بلای جان آموزش و پرورش شده است» میافزاید: به باور من با این فرموده، ایشان به مشکل آموزش و پرورش نزدیک شدهاند مشروط به اینکه مراد از کنکور نه فقط آزمون ورودی به دانشگاه بلکه هرآنچه باشد که امروزه با فرهنگ کنکور و آزمون ورودی عجین شده؛کسب و کار پرسودی که من از آن به عنوان کنکورداری یاد می کنم، با انواع آزمونهای واقعی و آزمایشی در سطوح مختلف، فرهنگی که روزی از آستانه ورود به دانشگاه آغاز شد اما امروز تا مهد کودک ها گسترش یافته است. تعجب نکنید امروز مهد کودک ها هم از فرزندان خردسال ما آزمون ورودی میگیرند. چرا که تست، آزمون، نمره، جایزه، المپیاد، رتبه، انتخاب رشته از میان دهها گزینه و هر آنچه فرزندان ما را به جای آنکه به سوی کاوش، پژوهش، حل مسأله و یادگیری در فضای عمل واقعی، همکاری و همدلی رهنمون سازد به رقیب یکدیگر بدل ساخته و در مسابقهای بیحاصل هر روز با شدت بیشتر به سمت حفظیات مباحث نظری و استفاده از ترفندهای پیشی گرفتن در مسابقات تست زنی میراند و زندگی فرزندان ما را آکنده از تنش و اضطراب های بیمورد، لختی و بیانگیزگی، چاقی، نداشتن
تحرک، ناشادی، کاهش خلاقیت و بسیاری گرفتاری های روحی و روانی کرده است.
وهابزاده میگوید: آیا فرزندان این سرزمین با برنامه تحصیلی جاری، میتوانند استعدادهای حسی، حرکتی، عاطفی و شناختی خود را به طور جامع تحقق بخشند؟ سازگاری اجتماعی کافی برای برعهده گرفتن نقش یک شهروند مسئول، آگاه، توانا، پرانگیزه و شادمان را در آینده مییابند؟ برای رویارویی با چالش های متنوع و بشدت متفاوت زندگی آینده چطور؟ شک ندارم که شخص وزیر نیز تصدیق خواهند فرمود که محتوای برنامههای خشک و عمدتاً نظری و حفظی و دیکته شده از مرکز که در آن جای چندانی برای خلاقیت معلم و مدرسه، انطباق با شرایط فرهنگی و زیستگاهی و ارتباط با واقعیات زندگی، تماس با دنیای طبیعی، تفاوت های فردی و انگیزههای مربوط به هر مرحله از رشد دانشآموزان باقی نگذاشته، نمیتواند ما را حتی در مسیر رسیدن به آن اهداف قرار دهد چه رسد به آن که در رسیدن به آنها توفیق دهد.
بازی اتلاف وقت نیست
او میافزاید: مشکل نظام آموزش ما بس بزرگتر از کنکور است. مشکل از نگاه غیرواقع بینانه ما به کودک و نوجوان و تأکید بیش از حد و بیمارگونه بر آموزش مستقیم برمیخیزد. نظام تربیتی رسمی، یک نظام آموزش زده است و میپندارد باید به طور مستقیم به کودکان و نوجوانان آموزش داده شود. این یک نگاه غیر علمی و بشدت نادرست است. رشد خلاقیت نه در کلاس، بلکه در محیط طبیعی و از طریق بازی است که میسر میشود. نگاه ما به بازی میباید تغییر بنیادین کند. بازی نه یک لهو و اتلاف وقت، بلکه تمرین زندگی برای کودک است.
او به «ایران» میگوید: ما نیازمند آنیم که در مورد کودکان تا سنین 12-11 سالگی پرورش استعدادهای جسمی و روحی مقدم بر آموزش قرار گیرد تا کودکان از تکلیف، امتحان، مسابقه، رقابت و همه برنامههای اضطرابآوری که امروز به رنگ های مختلف آنها را میآزارد، رنجور می کند و مطبهای روانپزشکان و مشاوران روانی را از آنان آکنده، رها شوند و به آنان فرصت فراغت، بازی و شادمانی داده شود. باور کنید توسعه واقعی کشور در گرو نسلهای خلاق، توانا و پرانگیزه است و این مهم بدون به رسمیت شناختن یک کودکی سرشار از بازی و سرخوشی تحقق نخواهد یافت. به علاوه میدانیم که شرط علاقهمندی و تعهد نسبت به محیطزیست و طبیعت در بزرگسالی آن نیست که در کلاسها به دانش آموزان در این موارد آموزش دهیم، بلکه تعهد نسبت به طبیعت و محیط زیست از عشق آغاز میشود؛ یعنی اینکه اگر کودک در محیط های طبیعی بازی و شادمانی کرده و طولانی مدت در آنها وقت گذرانده باشد عشق و علاقه به این محیط ها در او ریشه میدواند، چیزی که امروزه فرزندان ما به کلی از آن محروماند.
جنبشی که اکنون در کشور تحت نام مدارس طبیعت به راه افتاده و منجر به تأسیس 30 مدرسه طبیعت با بودجه شخصی در اقصی نقاط کشور شده هر ماه صدها علاقهمند و عاشق طبیعت و کودک را به ترویج این مهم بیش از پیش میکشاند. در این مدارس کودکان در تعامل با سایر کودکان، در فضاهای باز وسیع و طبیعی به انواع بازی میپردازند بدون آنکه کسی به آنها چیزی مستقیماً آموزش دهد. اما تسهیلگران آگاه و علاقهمندی در کنار آنها هستند تا از امنیت، ایمنی و سلامت آنها اطمینان حاصل شود و در مواردی که درخواستی دارند به صورت بایسته به آنها کمک شود. وهابزاده خود نیز مدرسه ای را در همسایگی پارک ملی گلستان تأسیس کرده که به صورت رایگان به کودکان روستاهای اطراف مهم ترین پارک ملی ایران خدمات میدهد تا از آنان نسلی متعهد و آگاه و خلاق برای حفظ جنگل
گلستان بسازد.
عبدالحسین وهابزاده با اشاره به منشور مدارس طبیعت که به امضای وزیر پیشین آموزش و پرورش رسیده اکنون در نامهای به دانش آشتیانی نوشته: با تأسف این منشور تاکنون به ادارات و نواحی آموزش و پرورش کشور ابلاغ نشده و به اجرا درنیامده است. هرچند این اندک فرصت بازی و رهایی نیاز کودکان را برآورده نخواهد کرد اما خود شروعی خواهد بود تا مسئولان و والدین ببینند که این تجربه تا چه حد در بهبود روحیه و سلامت کودکان مؤثر است. از اینرو از شما میخواهیم که در جهت اجرای مفاد این منشور، مدارس ابتدایی کشور را متعهد بفرمایید و با کمک و همکاری با نهضت مدارس طبیعت به بسط آنها یاری رسانید. وهابزاده میگوید: مدارس طبیعت فرصتی است پیش آمده از جانب خود مردم برای رفع کاستیهای خطیر پرورشی که جامعه را بشدت نگران کرده است و جای آن دارد که وزارت آموزش و پرورش با غنیمت شمردن این فرصت به تقویت آنها همت گمارد.
دیدگاه تان را بنویسید