روزنامه کیهان: متأسفانه این بار بیتالمال مسلمین در سالروز میلاد حضرت مسیح(ع) برای کسی هزینه میشود که وجود مبارک ایشان را انکار کرد و در اهانت به مقدسات دینی هیچ ابایی نداشت.
در حالی مجامع به اصطلاح هنری و دانشگاهی سعی در چهرهسازی از شاملو را دارند که نظریات او در حوزه ادبیات از کمترین قوام و دوامی برخوردار نبود و حتی اعتراض شخصیتهای ادبی چون «مهدی اخوان ثالث»، «هوشنگ ابتهاج»، «بهاءالدین خرمشاهی» و ... را نیز برمیانگیخت. شاملو در نظریهای منحصر به فرد کاوه آهنگر را یک لمپن معرفی کرد و معتقد بود: «ضحاک ماردوش یک مصلح اجتماعی و یک ایرانی نیکوکار بود!»
پژوهشکده انجمن ادبیات دانشکده هنر تهران قصد الگوسازی از چهرهای فاسد را برای جوانان و دانشجویان دارد که یدالله رویایی (از شاعران فراری که دوستی دیرینهای با شاملو داشت) در توصیف سفر مشترکش با شاملو به ایتالیا مینویسد: «روزها و شبهای ما در کوچههای رم و بارهای ونیز به مستی و بیخبری میگذشت؛ با ویسکی و آذوقهای از تریاک و شیره ناب(!) که با خود برده بودیم و مخدراتی دیگر، گاهی هم از نوع علیایش: با دلبرکانی نه چندان غمگین.»
احمد شاملو که قرار است با همکاری مسئولان دانشگاه هنر تهران طی برنامهای ویژه به اسطورهای برای نسل آینده کشورمان تبدیل شود، علنا از مردم ایران ابراز تنفر میکرد و در گفتگو با مجله فردوسی وصیت کرد: «دستکم پس از مرگ آرزوی من برای به دور ماندن از مردم و پلیدیهایشان برآید؛ مردمی که از ایشان متنفرم. من وظیفهای برای خود در قبال این مردم نمیشناسم... من یک لاکی دارم و خزیدهام توش. من به هیچ چیز در زندگی اعتقاد ندارم.»
نظرات شاملو در حوزه سیاسی نیز دست کمی از حوزههای دیگر نداشت و حاکی از ذهن بیمار و مشوشاش بود. شاملو در توصیف انقلاب اسلامی مردم ایران در دانشگاه برکلی گفت: «حرکت انقلابی مردم در سال 1357 مانند حرکت گاوها بود.» او که به گفته خودش سابقه همکاری با نازیها را داشت در دوران پهلوی دوم به مهره دربار پهلوی تبدیل شد و همزمان از 10 مؤسسه و نهاد مختلف دولتی و سلطنتی حقوق دریافت میکرد و دست آخر 9 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ژست مبارز و چریک به خود گرفت و به حمایت از سازمان مجاهدین خلق(منافقین) پرداخت. شاملو در اوج اقدامات تروریستی منافقین در نامهای به «مسعود رجوی» حمایت تمام قد خود از این سازمان تروریستی را اعلام کرد.
حال باید از مسئولان دانشگاه هنر پرسید چگونه اجازه مراسم بزرگداشت این عنصر بدنام و فاسد را در دانشگاه هنر میدهند و از متولیان فرهنگی کشور که وظیفه نظارت بر فضای فرهنگی را برعهده دارند سؤال کرد با چه استدلال و منطقی برگزاری چنین مراسم و چهرهسازی از این عنصر معلومالحال را برای جوانان و دانشجویان توجیه میکنند!
دیدگاه تان را بنویسید