پلیس در جست‌وجوی نگهبان جنایتکار

روزنامه همشهری: کارآگاهان جنایی در تعقیب مرد ۶۷ ساله‌ای هستند که پس از قتل جوان کارتن‌خواب در کارگاهی متروکه پا به فرار گذاشته است. ساعت19:45 يكشنبه مأموران كلانتري شهرك غرب با قاضي محسن مديرروستا تماس گرفتند و خبر از قتل جوان 30ساله‌اي در كارگاه متروكه دادند. همين تماس كافي بود تا قاضي جنايي به همراه تيم تجسس راهي محل حادثه در اتوبان چمران، ‌بعد از ملاصدرا شود. قرباني در اتاقك نگهباني با دست و پاي بسته افتاده بود. روي صورت و سرش خراشيدگي ديده مي‌شد و آثار خون در همه جاي اتاقك وجود داشت. كمي آن‌طرف‌تر كنار جسد كلنگي رها شده بود كه نشان مي‌داد قاتل با ضربات كلنگ دست به جنايت زده است. گزارش اين قتل را صاحب كارگاه به پليس اعلام كرده بود. به گفته وي، قاتل نگهبان كارگاه بود كه پس از جنايت فراري شده بود. وي به مأموران گفت: پس از تعطيلي موقت كارگاه، مردي 67ساله در محل نگهباني مي‌داد و در اتاقكي زندگي مي‌كرد. چند ساعت قبل‌تر او با پسرم تماس گرفت و حقايقي را فاش كرد. وي گفت كه مقتول كارتن‌خواب بوده و هرازگاهي به خانه وي رفت‌وآمد داشته است. او گاهي شب‌ها در اتاقك نگهباني مي‌خوابيده تا اينكه يك شب مقداري مواد‌مخدر و 500هزارتومان پول نگهبان كارگاه را سرقت كرده و پس از آن فراري مي‌شود. به گفته نگهبان، او بارها از كارتن‌خواب خواسته بود تا پول و مواد را برگرداند اما قرباني طفره رفته بود تا اينكه روزحادثه او را در اتاق زنداني كرده و كتكش زده بود. صاحب كارگاه در ادامه گفت: نگهبان وقتي با پسرم تماس گرفت اين ماجرا را تعريف كرده و فقط به ما گفت كه جوان كارتن‌خواب را كتك زده و در اتاقك زنداني كرده است. او از ما خواست تا به كمك او برويم. من و پسرم هم به خيال اينكه او را زخمي كرده راهي كارآگاه شديم اما وقتي متوجه شديم كه قرباني نفس نمي‌كشد، به پليس زنگ زديم. پس از اظهارات صاحب كارگاه، مأموران به تحقيقات ميداني دست زدند و پي بردند كه مقابل كارگاه فضاي سبزي است كه گاهي كارتن‌خواب‌ها در آنجا مي‌خوابند. در همسايگي آنجا كارگاه ديگري بود كه نگهبان آنجا در تحقيقات به كارآگاهان گفت: روز حادثه قرباني را ديدم كه به كارگاه متروكه رفت، چند دقيقه بعد هم صداي درگيري از داخل كارگاه شنيدم و به آنجا رفتم. وقتي در زدم، نگهبان مقابل در آمد و گفت جوان كارتن‌خواب به او بدهكار است و مي‌خواهد ادبش كند تا پولش را پس بگيرد. وقتي به او اعتراض كردم و گفتم چرا كتكش مي‌زني؟ با لحن تندي جوابم را داد و خواست تا در مسائل خصوصي او دخالت نكنم. اين را گفت و در را محكم بست. پس از چند ساعت هم با ديدن خودروي پليس متوجه شدم كه حادثه هولناكي رخ داده است. به گزارش همشهري، هم‌اكنون با دستور قاضي جنايي، جسد به پزشكي قانوني منتقل شده و تيمي از مأموران اداره دهم پليس آگاهي تهران تحقيقات خود را براي دستگيري نگهبان فراري كارگاه متروكه آغاز كرده‌اند.