سرویس اجتماعی فردا؛ حسن میثمی: برگزاری نمایشگاه رسانههای دیجیتال آنهم بعد از حدود 4 سال تعطیلی، ابتدا خوشحالمان کرد. اما کمی نگذشت که سؤالات زیادی در ذهنمان ایجاد کرد. سؤالاتی که احتمالاً تنها مرکز -تق و لق- فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند پاسخگوی آنها باشد. سؤالاتی که آنقدر این فضا کرخت و بیروح شده، از سوی هیچ کس تاکنون مطرح نشده است.
در این بین رونق نمایشگاه مطبوعات، خالی بودن نمایشگاه مجازیچیها را حسابی به رُخمان کشید. واقعاً چرا در یک نمایشگاه مثل رسانههای دیجیتال پرنده پر نمیزند، اما یک نمایشگاه مانند مطبوعات - در همان مکان - کلی سر و صدا بهپا میکند؟
فقط قبل از هر چیز یک نکته را بگویم: ما در این یادداشت، قصد داریم نمایشگاه مطبوعات (به عنوان نمایشگاه رسانههای جمعی) را با نمایشگاه رسانههای دیجیتال (به عنوان نمایشگاه رسانههای اجتماعی) مقایسه کنیم. پس یک وقت فکر نکنید داریم از نمایشگاه مطبوعات تعریف میکنیم. نمایشگاه مطبوعات در این بیابان توجه به رسانهها، حکم لنگهکفش را دارد.
سؤال نخست: اصولاً چرا نمایشگاه رسانههای دیجیتال؟
سؤالی که از ابتدای طراحی این نمایشگاه مطرح شد، این بود که اساساً یک نمایشگاه رسانههای دیجیتال در حوزه وبسایتهای اینترنتی و رسانههای اجتماعی، چه ارزش افزودهای میتواند داشته باشد که قابل عرضه در فضای مجازی نیست؟
اجازه بدید سؤالم را سادهتر بپرسم: مثلاً وبسایت «آ» که در نمایشگاه یک غرفه گرفته است و کارش تولید محتواست، قرار است چه چیزی را در غرفهاش عرضه کند که نمیتواند روی وبسایتش در اختیار مخاطبش بگذارد؟
آیا بهتر نیست به جای برگزاری یک نمایشگاه سرد و بیروح که پر از غرفههای خالی و بدون مخاطب است، به فکر تغییر جهت نمایشگاه به سمت «ایجاد پاتوق» برای فعالان و تولید کنندگان محتوا باشیم؟
دقیقاً اتفاقی که در وجهی از نمایشگاه مطبوعات رخ میدهد. بخش قابل توجهی از بازدیدکنندگان نمایشگاه مطبوعات کسانی هستند که یا از اصحاب رسانهاند یا مخاطب فعال رسانه. آیا این اتفاق نمیشود برای فعالان رسانههای اجتماعی، در نمایشگاه رسانههای دیجیتال رخ بدهد؟
سؤال من به هیچ وجه ناظر به غرفههای فروشگاهی و تجاری نیست، بلکه منظورم غرفههاییست که یک وبسایت دارند و میخواهند سایتشان را به مخاطبانشان عرضه کنند (که اتفاقاً بخش قابل توجهی از نمایشگاه را شامل میشوند). آیا قرار نیست بعد از چندین دوره برگزاری این نمایشگاه، تجدید نظری در این زمینه صورت بگیرد؟
سؤال دوم: چرا نمایشگاه دهم؟!
اصلاً اجازه بدهید سؤال آخر را اول بپرسم. آخرین نمایشگاه رسانههای دیجیتال که در دولت قبل و در سال 91 برگزار شد، ششمین نمایشگاه رسانههای دیجیتال بود. چرا که نمایشگاه هفتم در سال 92 بر اساس اطلاعات مرکز رسانههای دیجیتال به دلیل مشکلات مالی برگزار نشد. (البته به لطف سیاست زیبای حذف اخبار دوره مدیران گذشته، خبر این بیانیه در سایت سرآمد موجود نیست، اما در دیگر سایتهای خبری وجود دارد.)
پس از آن، قرار شد نام نمایشگاه به «فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال» (ITDMEX) تغییر کند و توسط بخش خصوصی برگزار شود که عملاً این نمایشگاه را تبدیل به نمایشگاه عرضه محصولات نرمافزاری کرد.
بر اساس اطلاعات سایت سرآمد، هشتمین و نهمین نمایشگاه رسانههای دیجیتال وجود خارجی ندارد و تنها بخشی از اطلاعات نمایشگاه نهم موجود است که از 15 تا 25 اردیبهشت، در کنار نمایشگاه کتاب چند غرفه نرمافزاری به ارائه محصول پرداختند که البته مسؤولان مرکز خیلی علاقه داشتند اسم آن را نمایشگاه رسانه«های» دیجیتال بنامند!
اما همه نکتهای که همه فعالان به آن اذعان دارند، این است که نمایشگاه رسانههای دیجیتال همزمان با پایان دولت قبل تمام شد و دیگر به صورت جدی و رسمی برگزار نشد.
حاشیه نرویم! مشخصاً سؤال اینجاست: دلیل اینکه مرکز رسانههای دیجیتال در این سالها قصد داشته به هر شکلی که بوده یک نمایشگاه دست و پا شکسته برگزار کند، صرفاً انداختن کنتور بوده یا رفع تکلیف؟
سؤال سوم: علت غیبت اغلب برندهای بزرگ در نمایشگاه دهم؟
یک روزنامه که نمایشگاه مطبوعات را تحریم کند، کلی سر و صدا بهپا میشود. اصلاً آنقدر این نمایشگاه خودش را جا انداخته که تحریم یک رسانه دیگر آنچنان جواب نمیدهد.
اما به جز یکی دو برند مطرح، هیچکدام از محصولات شناخته شده فضای مجازی ایران در نمایشگاه رسانههای دیجیتال حضور نداشتند. آیا این غیبت دلیلش تحریم نمایشگاه بوده یا عدم اهمیت آن؟
آیا اصولاً برای یک برند مهم تجاری یا محتوایی در فضای مجازی کشور، مرکز حاکمیتی که در عرض 3 سال، 2 مدیر عوض میکند و چند ماه هم بدون مدیر روندش را طی میکند، دارای اهمیت است؟ و نمایشگاهی که آن مرکز برگزار میکند مهم قلمداد میشود؟ آنهم نمایشگاهی که آنقدر بیاهمیت است که حتی وزیر ارشاد هم برایش وقت نمیگذارد.
آیا به کسب و کارهای معتبر فضای مجازی حق نمیدهید که برای نمایشگاهی که در غروب پنجشنبه 6 آبان، پرنده پر نمیزند، تره هم خُرد نکند و احساس کند که حضور در این نمایشگاه تنها برایش ضرر داشته باشد؟
نمایشگاهی که نه توسط کسب و کارها به رسمیت شناخته شود و نه توسط فعالان، اصولاً ارزشی دارد؟
سؤال چهارم: مرکز رسانههای دیجیتال وزارت ارشاد این روزها چه میکند؟
اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم، پس از تصدیگری دکتر سیدمرتضی موسویان در مرکز رسانههای دیجیتال از مرداد 93، وضعیت این مرکز نسبت به یک سال گذشتهاش بهبود جدی پیدا کرده است. اما واقعاً مأموریتهای این مرکز غیر از مصاحبه رئیس مرکز با رسانههای جمعی، برگزاری همایشهای ملی و حمایت از چند پروژه کوچک و بزرگ، چیست؟
آیا قرار نبود این مرکز حلقه واسط بین فعالان، تولیدکنندگان محتوا و کنشگران محتوایی فضای مجازی در کشور باشد؟ مأموریتی که نه عیسی زارعپور توانست عملیاتی کند، نه حسن علیزاده در اجرایش موفق شد، نه حسن نجفی سولاری در عمر کوتاه مدیریتش به آن رسید و نه موسویان در اولویتهایش قرار دارد.
آقای مرکز رسانههای دیجیتال! همه حرف اینجاست: متصدی شبکه کردن تولیدکنندگان مردمی محتوا در فضای مجازی چه نهادی در دولت است؟ وزارت ارتباطات که تنها به فکر توسعه پهنای باند و زیرساخت است و وظیفهاش هم همین است. تنها نهادی که موظف به ساماندهی محتوا در دولت است، این مرکز است. این اتفاق آیا در حال شکل گرفتن است یا همچنان مظلوم میماند؟
اساساً وضعیت فرهنگی حاکم بر فضای مجازی را در دولت کدام نهاد رصد میکند و برایش دل میسوزاند؟ کدام نهاد دولتی قرار است برای رفع تهدیدهای حاکم بر رسانههای اجتماعی، تولیدکنندگان محتوا را بسیج کند تا بتواند «نهضت تولید محتوا» را رقم بزند؟
آیا وضعیت فرهنگی فعلی حاکم بر رسانههای اجتماعی، ناشی از اقدامات دولت در 3 سال گذشته مبنی بر توسعه صرف فنی و عدم توجه به لبه محتوا و هزینه نکردن در حوزه تولید محتوا و فرهنگ نیست؟
اجازه بدهید رکتر سؤالم را بپرسم: آقای موسویان! کسی دلش برای وضعیت فرهنگی شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و تلگرام و توییتر و آپارات و امثالهم شور میزند؟ آیا نمایشگاه رسانههای دیجیتال پاسخگوی این دلشوره هست؟
دیدگاه تان را بنویسید