مادر قاتل :دلم برای بچه‌هایم تنگ شده

کد خبر: 588175

نخستین جلسه تحقیق از زن ۳۲ ساله‌ای که دست به جنایت خانوادگی در شهرک آزادی زده بود، دیروز در دادسرای جنایی تهران انجام شد.

روزنامه همشهری: نخستین جلسه تحقیق از زن ۳۲ ساله‌ای که دست به جنایت خانوادگی در شهرک آزادی زده بود، دیروز در دادسرای جنایی تهران انجام شد. اين جنايت هولناك صبح جمعه گذشته در غرب تهران رخ داد و زن سي‌و‌دو ساله‌اي شوهر، دختر يازده ساله و پسر چهار ساله‌اش را با ضربات چاقو به قتل رساند. اين زن همچين دختر ده‌ساله‌اش با نام محيا را با ضربات چاقو زخمي كرد و پس از آن دست به‌خودزني زد. زن جوان پس از جنايت شروع به شكستن وسايل داخل خانه و انداختن آنها از پنجره به بيرون كرد و در نهايت قصد داشت خود را از بالكن به خيابان پرتاب كند اما منصرف شد. پس از آن نيز همسايه‌ها در را شكستند و وارد خانه شده و با اجساد قربانيان روبه‌رو شدند و پليس را خبر كردند. در جريان اين حادثه دختر ده‌ساله اين زن كه زنده مانده بود براي مداوا به بيمارستان منتقل شد. از سوي ديگر متهم كه زخمي شده بود به بيمارستان انتقال يافت تا اينكه ديروز پس از بهبودي براي تحقيق و تفهيم اتهام به شعبه ششم دادسراي امورجنايي تهران منتقل شد. ديروز زن جوان در حالي وارد شعبه شد كه رنگ و روي پريده‌اي داشت. مدام مي‌گفت سردرد و گردن‌درد دارد. وقتي پيش روي قاضي نشست ناله مي‌كرد و مي‌گفت كه حالش خوب نيست. قاضي اتهام قتل شوهر و دو فرزندش و زخمي كردن دخترش را به او تفهيم كرد و زن جوان بار ديگر جزئيات جنايت را مو به مو توضيح داد. وي گفت: من تصور مي‌كردم كه شوهرم قصد كشتن مرا دارد. چون شب قبل از حادثه در بالكن را به من نشان داد و گفت اين در اگر قفل شود ديگر باز نمي‌شود. من هم تصور كردم كه مي‌خواهد خانه را به آتش بكشد و در را قفل كند تا راه فرار نداشته باشم. همين شد كه صبح روز حادثه تصميم گرفتم به زندگي همه اعضاي خانواده‌ام پايان دهم. چون حس مي‌كردم شوهرم به من خيانت مي‌كند. خيلي شب‌ها به خانه نمي‌آمد و من بارها در گوشي‌اش ديده بودم كه در تلگرام با زني چت مي‌كرد. وي ادامه داد: آن روز وقتي با چاقو بالاي سرش حاضر شدم و يك ضربه به او زدم به‌شدت ترسيد. از او خواستم رمز موبايلش را به من بگويد اما او حاضر نمي‌شد رمزش را بگويد و همين بيشتر مرا عصبي مي‌كرد.زن جوان اين بار از روي صندلي بلند شد و باز هم شروع كرد به ناله كردن. پس از چند دقيقه دوباره نشست اما اين بار روي زمين. در ادامه قاضي از او پرسيد: اگر فكر مي‌كردي به تو خيانت مي‌كند چرا به جاي قتل طلاق نگرفتي؟ زن جوان پاسخ داد: من زندگي‌ام را دوست داشتم و مي‌خواستم هرطور شده آن را حفظ كنم. من با همه نداري‌هاي شوهرم ساختم. 4سال بيكار بود و حالا كه زندگي‌مان خوب شده بود دلم نمي‌خواست طلاق بگيرم. با وجود كتك‌هايي كه مي‌خوردم، سعي مي‌كردم به كسي حرفي نزنم. حتي يك‌بار با موبايلش به چشمانم كوبيد و به همه گفتم وسيله‌اي از بالاي كابينت روي صورتم افتاده است. دلم نمي‌خواست كسي بويي ببرد كه با هم مشكل داريم. ما قبل از اين اختلافات زندگي خيلي خوبي داشتيم. اين اواخر شوهرم به من مي‌گفت تو دچار توهم شده‌اي و ديوانه‌اي. اما من ديوانه نبودم. حتي وقتي موضوع طلاق را پيش كشيد گفت بچه‌ها را دست من نمي‌دهد چون به من اعتماد ندارد و همين موضوع باعث شد بيشتر از جدايي وحشت كنم. قاضي درخصوص بيماري روحي‌اش از او پرسيد كه زن جوان گفت: در دوران دبيرستان نزد پزشك رفتم و دارو مصرف كردم كه كاملاً خوب شدم. آن زمان صداهايي مي‌شنيدم كه اذيتم مي‌كرد. آخرين بار هم همراه شوهرم نزد پزشك رفتيم. شوهرم مي‌گفت خيلي عصبي هستي و دچار توهمات شده‌اي و حتما بايد نزد روانپزشك برويم. دكتر به من قرص داد اما من فقط يك يا دو تا از قرص‌ها را خوردم و بعد همه را دور انداختم. دكتر به من گفت بعد از مصرف دارو دوباره بايد نزد او بروم و آزمايش بدهم اما ديگر پيگيري نكردم. اضطراب عجيب عامل جنايت خانوادگي ديروز به‌شدت مضطرب بود و نمي‌توانست بنشيند. قاضي از او پرسيد: اگر زمان به عقب برگردد باز هم دست به جنايت مي‌زدي؟ زن جوان درحالي‌كه اشك مي ريخت، گفت: هرگز. من دلم براي بچه‌هايم تنگ شده است. فكر مي‌كردم خودم هم مي‌ميرم. در آن لحظه هرچه با چاقو به‌خودم ضربه زدم بازهم نتوانستم جان خودم را بگيرم. حتي مي‌خواستم رگ دستم را بزنم كه نشد. هنوز صداي دخترم در گوشم است كه مي‌گفت مامان نزن، من مردم. هر‌لحظه نگران محيا هستم كه روي تخت بيمارستان در حال دردكشيدن است. خيلي پشيمانم. پس از پايان جلسه تحقيق، قاضي جنايي پرونده را به پزشكي قانوني فرستاد تا سلامت رواني اين زن بررسي شود.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت