گفتگو با زن جوان پس از حادثه‌ غیرقابل‌باور در مشهد +عکس

کد خبر: 585351

١٣روز پیش، حادثه‌ای عجیب و غیرقابل‌باور در مشهد به وقوع پیوست، حادثه‌ای که عده‌ای آن را باور نکردند و هنوز هم ناباورانه به آن نگاه می‌کنند. در این حادثه، یک خودروی پژو پارس در بزرگ‌راه میثاق با دو خانم که از عرض بزرگ‌راه عبور می‌کردند برخورد می‌کند

گفتگو با زن جوان پس از حادثه‌ غیرقابل‌باور در مشهد +عکس
رکنا: یکی از خانم‌ها به حاشیه بزرگ‌راه پرتاب می‌شود که خودروی دیگری هم با او برخورد می‌کند، اما در این میان، خانم جوان دیگر ناپدید می‌شود. راننده خودرو برای فرار Escape از صحنه، به سرعت خودرواش اضافه می‌کند، اما از همان لحظه فرار، دو خودرو و یک موتورسیکلت سر در پی او می‌گذارند. راننده که گمان می‌کند می‌خواهند او را بگیرند، سرعتش را بیشتر می‌کند تا اینکه در نزدیکی میدان امام‌حسن(ع)، یعنی چند کیلومتر دورتر از محل تصادف، متوقف می‌شود و اینجا تازه متوجه گیر‌کردن خانم جوان در زیر خودرو می‌شود. این خانم جوان به شکل معجزه‌آسایی زنده می‌ماند و به بیمارستان طالقانی منتقل شد. حالا پس از گذشت ١٣روز، به سراغ مصدومان این حادثه Incident می‌رویم و با خانواده پورمحمد در بیمارستان طالقانی هم‌کلام می‌شویم.
 زن جوان
خانم پورمحمد، برای شما حادثه‌ای رخ داده که برای خیلی‌ها غیرقابل‌باور است. اینکه چند کیلومتر را زیر یک خودرو باشی و خودرو در حال فرار، مطمئنا تجربه عجیبی است. لطفا بفرمایید که آن شب چه اتفاقی افتاد و شما از کجا می‌آمدید. من با مامانم و دختر دو‌ساله‌ام بودم. داشتیم از روضه برمی‌گشتیم. خواهرشوهرم با همسرش با ماشینشان ما را رساندند خانه پدرم که در حاشیه بزرگ‌راه میثاق، میثاق۵ است. خواهرشوهرم و همسرش چون می‌خواستند بروند بولوار وکیل‌آباد، از آن‌ها خواستیم که ما را همین‌ طرف بزرگ‌راه پیاده کنند و این‌همه راه دور نزنند. وقتی می‌خواستیم از عرض بزرگ‌راه رد بشویم، همسر خواهرشوهرم گفت که بچه را بدهید من بغل کنم و با هم رد بشویم که آن حادثه اتفاق افتاد. دقیقا چه شد؟ شما تا کجا کشیده‌شدید؟ هیچ‌چیز یادم نیست. از اینکه کجا برخورد کردم و تا کجا کشیده‌شدم هیچ‌چیز یادم نمی‌آید. طبق مستندات موجود، موقعی که از زیر خودرو بیرون کشیده‌شدید کاملا به‌هوش بودید . بله، به‌هوش بودم، ولی هیچ‌چیز یادم نمی‌آید. بعد، از اطرافیان شنیدم چه شده. با اینکه برایم تعریف کردند، ولی هیچ‌چیز یادم نمی‌آید. وضعیت‌ سلامتی‌تان چطور است؟ مشکل خاصی بعد حادثه برایتان پیش نیامد؟ مثل شکستگی، ضربه به سر، فراموشی و... . نه، خدا را شکر مشکل خاصی برایم پیش نیامد. الان هم خدا را شکر می‌کنم و بهترم. فقط کمی درد دارم. پلیس Police اعلام کرد که ١٠٠متر قبل و ١٠٠متر بعد از شما، زیرگذر بوده. چرا از زیرگذر استفاده نکردید؟ فاصله زیرگذر کمی دور است. راهی هم نبود تا خانه بابا و با خودم گفتم رد می‌شوم. قبلا هم این کار را انجام داده‌بودید؟ نه، چون آن نقطه عابر پیاده زیاد رد نمی‌شود،همیشه پدرم می‌آید دنبالم که با ایشان از زیرگذر رد می‌شویم. البته زیرگذرهای آن منطقه کمی خلوت است و خانم‌ها می‌ترسند تنهایی از آنجا رد شوند.
شما اصلا قبل از این هم تصادفی داشته‌اید؟ بله، قبلا توی عقد هم که بودیم، همراه همسرم تصادف Crash کرده‌بودیم. آن موقع موتور داشتیم، حدود شش سال پیش. آنجا داشتیم می‌رفتیم خانه خواهرشوهرم. توی بزرگ‌راه کلانتری بودیم که تصادف کردیم. یک ماشین سنگین به ما زد که پرت شدیم و من اعزام شدم به بیمارستان امدادی و فقط کوفتگی داشتم، ولی همسرم طوری نشد. ما با موتور بودیم و از وسط بزرگ‌راه می‌رفتیم که آن ماشین به ما زد.
شما الان شکایت هم کرده‌اید؟ خانواده‌ام در حال انجام کارها هستند و شکایت هم کرده‌ایم. همسرم که پیگیر کارها بوده، ماموران به او گفته‌اند که این‌طور نبوده که شما را زیر خودرو بکشند. تنها چند قدمی بوده. ما خودمان آنجا بودیم. اصلا توی کلانتری گفتند که نایستادن این خودرو جرم Crime نیست. مگر چنین چیزی داریم؟ این حادثه را خیلی‌ها معجزه می‌دانند. شما الان چه احساسی دارید؟ همین که برای فرزندم اتفاقی نیفتاد، از همه‌چیز مهم‌تر است. این خواست خدا بود که دخترم سالم است. امیدوارم رسیدگی بشود. گفتگو با مادر مصدوم شما گویا آن شب همراه ایشان بودید. چه شد؟ من که متوجه ماشین نشدم، ولی این را فهمیدم که پرت شدم و روی زمین افتادم و اینکه ماشین دیگری به من زد یا نه را دیگر خبر ندارم و اصلا متوجه نشدم. بعد که آمبولانس آمد و من را سوار کردند را متوجه شدم. یعنی متوجه زهرا نشدید و سراغش را نگرفتید؟ نه، اصلا متوجه نبودم و ندیدمش.من به بیمارستان هم که منتقل شدم متوجه نشدم چه به سر دخترم آمده. بعد که آوردنش اینجا، فهمیدم چه شده. الان هم پاهایم خیلی درد می‌کند و شکسته و نمی‌توانم راه بروم. چرا از زیرگذر رد نشدید؟ کمی از ما دور است. گفتیم از خیابان رد می‌شویم که نشد. جای خانه ما زیرگذرها خطرناک است و ما خانم‌ها می‌ترسیم رد بشویم. اگر پل Bridge عابر پیاده آنجا باشد، عبور از آن‌ها راحت‌تر است و مطمئن‌تر، وگرنه ما مجبوریم خانه‌مان را بفروشیم و از آنجا برویم. گفتگو با پدر مصدوم شما کی متوجه تصادف شدید؟ من توی خانه نشسته بودم. دامادم زنگ زد که بیایید پایین. از طبقه سوم آمدم پایین که دیدم هیچ‌کس نیست و پسرم گفت توی بولوار تصادف شده. تا این را گفت، گفتم مطمئنم اعضای خانواده ما تصادف کرده‌اند. خواهرشوهر دخترم آمد که دیدم نوه‌ام بغل آن‌هاست. گفتم (اینجا به خاطر تمام سختی‌ها به‌شدت گریه می‌کند) پس کو مادرش و مادربزرگش که گفت تصادف کرده‌اند و رفته‌اند بیمارستان. گفتم زنده‌اند یا مرده‌اند که گفت آمبولانس آن‌ها را با خودش برد. وقتی پرسیدم چه شده، گفتند که مقابل میثاق۵ تصادف کرده‌اند و زهرا ناپدید شده که بعد، پلیس زنگ زد و اعلام کرد که بعد تصادف، یک دخترخانم را ماشین با خودش تا نزدیکی میدان امام‌حسن(ع) کشیده‌است. از خانواده فردی که تصادف کرده هم کسی برای عیادت آمده‌است؟ نه، اصلا هیچ‌کس نیامده و ما تابه‌حال آن‌ها را ندیده‌ایم و حتی نمی‌شناسیم‌، ولی از کلانتری گفتند که راننده آزاد شده و خودرواش را هم تحویل گرفته و رفته‌است
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت