خبرگزاری تسنیم: مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: اما این را بدان که امامان(ع) ما گفتهاند ما عَرَفناکَ حقَّ مَعرِفَتِکَ(بحارالانوار، جلد68، ص 23). در حالیکه اینها معدن و مرکزند و خود از بلندیها هستند. در میان بشر بالا دست ندارند. مگر خداوند که بالای سر آنهاست. مابقی مردم، مادون آنها هستند. محاذی آنها هم نیستند. آنها به خداوند گفتند ما عبدناک حق عبادتک. حق آنکه تو را آن طور که شایسته است بشناسیم و عبادت کنیم میسر نشد. مال ما که دیگر معلوم شد. ما عَرَفناکَ حقَّ معرفتکَ. خودت وصف خودت را میکنی، ما نمیتوانیم تو را تعریف کنیم. وقتی کسی نتواند بزرگی را تعریف و توصیف کند و وزن او را بکشد چگونه میتواند وظیفهاش را نسبت به او انجام دهد؟ نمیتواند. ماکسری داریم، نه فقط نسبت به خدا، بلکه نسبت به هرچه مافوق ما هست، ما به همین وضعیت دچار هستیم نسبت به پدر و مادر و معلّم، نسبت به همه. وقتی پیامبران میگویند ما عرفناکَ، کار من که دیگر معلوم است. این را می گویم تا تو یک وقت هول نکنی. وقتی اول کار حرف را تکلیف زدم، فردا شب سؤال نکنی که اگر آدم نتوانست چه کار کند. اگر نتوانست باید بایستد. کسی که نمیتواند سر پا
نماز بخواند باید به دیوار تکیه دهد. اگر آن طور هم نشد بنشیند. اگر نتوانست بنشیند، بخوابد و نماز بخواند. اگر نطق نداشت با نفس نماز بخواند. اگر نفسش هم در نیامد که دیگر معلوم است، باید دفنش کنند. به این ترتیب راحت میشود مرتباً از زیرش در میرود، زیرا وسائلش را ندارد. وقتی توانایی ندارم مجبور نیستم. این حکم خداست میخواستم تکلیف را بدانی تا به وظیفهات رفتار کنی. اگر روزی این سه تکلیف مقداری فکر کنید خدا راهتان میدهد هیچکس نمیتواند حق این سه تکلیف را ادا کند. حتّی نسبت به بچههایمان هم نمیتوانیم چون خودمان خیلی گرفتاریم. نسبت به خدا که ناتوانیم. در حدّ وسط هم که همهاش دعوا و جنجال است و نتوانستهاند حق را پیاده کند. شما بیا مردانگی کن هر مقدار از این سه را که میتوانی نصبالعینت قرار بده. کتاب طوبی محبت؛ جلد3 - ص 59 مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی
دیدگاه تان را بنویسید