روزنامه آرمان؛ شیرزاد عبداللهی*: به نظر من فانی فرق زیادی با وزرای قبلی و احتمالا بعدی آموزش و پرورش نداشت. فانی برآمده از بافت مدیریت عقب مانده آموزش و پرورش است.
محصول این بافت مدیریتی افرادی کمابیش شبیه جناب فانی و جناب محمود فرشیدی است. امروز هم اگر بخواهیم در بافت مدیریتی آموزش و پرورش افرادی را به عنوان کاندیدای وزارت معرفی کنیم یافتن یک مدیر در تراز ملی غیرممکن است و افراد در مظان وزارت کم و بیش در حد و اندازه آقای فانی هستند. اگر هم بخواهیم افرادی را از خارج وارد این سیستم کنیم. مانند عمل پیوند عضو نامتجانس، بدنه مدیریتی او را پس می زند. بخشی از معلمان انتظار دارند که نجفی به عنوان وزیر آموزش و پرورش به مجلس معرفی شود. آنها تصور می کنند نجفی معجزه خواهد کرد. اما واقعیت این است که حل مشکلات آموزش و پرورش در توان یک وزیر نیست.
این وزارتخانه با ۹۷۰ هزار پرسنل ۴۰ درصد کارکنان دولت را تحت پوشش دارد. هر چه تعداد پرسنل یک وزارتخانه بیشتر باشد مشکلات آن هم افزونتر است، زیرا در سازمانهای دولتی بخش عمده ای از امکانات و فعالیت ها صرف رفع نیازهای رو به تزاید پرسنل می شود. برای یک ناظر بیرونی تعجب آور است که مثلا ۹۹ درصد بودجه ۳۰ هزار میلیارد تومانی وزارت آموزش و پرورش با ۱۳ میلیون دانش آموز ، صرف پرداخت حقوق و مزایای کارکنان می شود.
نکته مهم تر این است که این شیوه تخصیص منابع ، نه تنها باعث رضایت پرسنل نشده است بلکه بخشی از کارکنان همواره به میزان حقوق و مزایای خود معترضند . این همان پارادوکسی است که دولت قادر به حل آن نیست. در چنین وزارتخانه ای هر وزیر محبوبی بعداز مدتی منفور می شود. وزرای آموزش و پرورش منابعی برای ارتقای کیفیت آموزش و پرورش در اختیار ندارند. از طرفی نیروی انسانی وزارتخانه هم در مقابل وزیر با شعارهای معیشت محور صف آرایی کرده اند. حتی اگر بودجه دوبرابر هم بشود باز هم ۹۵ درصد آن صرف هزینههای پرسنلی می شود. در مدت سه سال بدون حضور نجفی اعتبارات این وزارتخانه دو برابر شده ومیانگین حقوق کارکنان ۸۰ درصد اضافه شده است. آیا نجفی میتوانست بیشتر از این عمل کند؟
ممکن بود با چانه زنی و لابیگری مثلا ده درصد اعتبار اضافه بگیرد. اما چنین افزایشی با مطالبات برانگیخته معلمان تناسبی نداشت. نجفی هم متهم به بی توجهی به مسایل معیشتی و حتی بدتر از آن اجرای«برنامههای نئولیبرالیستی» دولت روحانی میشد. من عمدا نجفی را که محبوب ترین کاندیدای احتمالی وزارت نزد معلمان است را مثال زدم ، می توانید به جای او ، حاجی بابایی ، مرتضی حاجی یا محمود فرشیدی یا حسین مظفر یا هر کاندیدای دیگری را بگذارید. به عقیده من مشکل با تعویض وزیر و حتی با افزایش جهشی اعتبارات این وزارتخانه حل نمیشود. من منکر تفاوت وزرا نیستم. با منتقدان همدل هستم که فانی فاقد قدرت تصمیم گیری و قاطعیت بود. اگر کس دیگری به جای فانی وزیر بود، احتمالا عملکردش با فانی ده درصد تفاوت داشت. ده درصد عدد کوچکی نیست، اما با ده درصد تفاوت، نه پرسنل راضی می شد و نه تغییر عمده ای در کیفیت آموزش و پرورش پدید می آمد.
از طرفی سطح انتظارات جامعه و بدتر از آن توقعات پرسنل آموزش و پرورش با سطح امکانات و مقدورات دولت اصلا تناسب ندارد. حل این پارادوکس از عهده و توان وزیر آموزشوپرورش خارج است. حالا فرض کنیم که معجزهای رخ دهد و اعتبارات آموزش و پرورش فورا دو برابر شود. اولا بیش از ۹۰ درصد آن بازهم صرف پرداخت حقوق کارکنان میشود و ثانیا بعد از چندماه، پرسنل با مقاسه درآمد خود با پزشکان و مهندسان شرکت نفت و بانکی ها باز هم شروع به اعتراض میکنند. در چنین شرایطی یک وزیر چه می تواند بکند؟ وزیر مصلوب الاخیار نیست اما توسط استاد بالادستی و نهادهای مرتبط و غیرمرتبط زمینگیر شده است. بدتر از همه اسیر گفتمان معیشت محور است.
* کارشناس مسائل آموزش و پرورش
دیدگاه تان را بنویسید