مردی که به خاطر ناهار همسرش را کشت، بخشیده شد!
مردی که بهدلیل آماده نبودن ناهار و چای، همسرش را به قتل رسانده و خودش را به دیوانگی زده بود، ۵سال بعد از این حادثه با اعلام رضایت اولیای دم مقتول از زندان آزاد شد.
روزنامه همشهری: مردی که بهدلیل آماده نبودن ناهار و چای، همسرش را به قتل رسانده و خودش را به دیوانگی زده بود، ۵سال بعد از این حادثه با اعلام رضایت اولیای دم مقتول از زندان آزاد شد. ظهر روز 10فروردينماه سال90 به مأموران كلانتري منجيل آباد رباط كريم خبر رسيد كه در خانهاي واقع در يكي از روستاهاي اطراف اتفاقي افتاده است. وقتي مأموران به محل حادثه رسيدند مردي 32ساله به استقبالشان آمد و گفت با همسرش درگير شده و با ضربات چاقو وي را به قتل رسانده است. مأموران در پشت در ورودي اتاق پذيرايي خانه جسد مقتول را ديدند كه ضربات متعدد چاقو به وي اصابت كرده بود. اين جنايت در حالي اتفاق افتاده بود كه 2فرزند خردسال اين زوج نيز در آنجا حضور داشتند. به اين ترتيب اين مرد دستگير شد و در اعترافات اوليهاش گفت كه ابتدا همسرش به وي حمله كرده و در جريان درگيري همسرش به قتل رسيده است. اين مرد وانمود ميكرد كه مشكلات رواني دارد اما متخصصان پزشكي قانوني با معاينه وي اعلام كردند ميزان مشكلات رواني وي به حدي نيست كه رافع مسئوليت كيفرياش باشد. به اين ترتيب وي صحنه جنايت را بازسازي كرد و پروندهاش با صدور كيفرخواست به شعبه 74دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. در جلسه محاكمه پدر و مادر براي دامادشان درخواست صدور حكم قصاص كردند و قضات دادگاه نيز بعد از شنيدن دفاعيات متهم، وي را به قصاص محكوم كردند. اين مرد كه اميدي به بخشش نداشت به رأي دادگاه اعتراض نكرد تا با قطعيشدن حكم، پروندهاش زودتر به اجراي احكام فرستاده شود. با وجود اين مدتي بعد اولياي دم اعلام كردند كه بهخاطر نوههايشان از قصاص قاتل صرفنظر كرده و او را بخشيدهاند. به اين ترتيب متهم صبح ديروز در شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي اصغر عبداللهي به لحاظ جنبه عمومي جرم محاكمه شد.در اين جلسه متهم جزئيات جنايت را شرح داد و گفت: چند روز قبل از حادثه همراه همسر و فرزندانم به خانه پدرزنم رفته بوديم. همسرم در آنجا با من سر ناسازگاري گذاشت. چند روز بعد به خانه برگشتيم و ابتدا همهچيز آرام بود. شب قبل از حادثه خوابيدم و ظهر فردا بيدار شدم و از همسرم ناهار خواستم اما او گفت ناهار نداريم. سراغ چاي را گرفتم اما او گفت چاي هم نداريم. من هم عصباني شدم و وقتي ديدم كه او چاقو در دست دارد، چاقو را از دستش گرفتم و چند ضربه به او زدم تا جانش را از دست داد. با سر و صداهاي ما بچهها نيز بيدار شده بودند كه من اجازه ندادم جسد مادرشان را ببينند. متهم ادامه داد: من مدتي در بيمارستان رواني بستري بودم و نميتوانستم خودم را كنترل كنم و حالا از كاري كه كردهام پشيمانم و ميخواهم بعد از آزادي بالاي سر بچههايم باشم. در پايان اين جلسه قضات دادگاه متهم را به لحاظ جنبه عمومي جرم به تحمل 5سال و 6ماه و 10روز حبس محكوم كردند و با احتساب ايام بازداشت، اين مرد از زندان آزاد شد.
دیدگاه تان را بنویسید