استعمارگران به دنبال به‌سازی‌نژاد و جمعیت‌زدایی از زمین

کد خبر: 571419

خشونت فیزیکی آخرین چاره است، به‌همین‌خاطر، طبقه‌ی فرمان‌روا باید برای کنترل مردم و اداره‌ی آن‌ها رضایتشان را جلب کند. طبقه‌ی مسلط باید جایگاه خود را در چشم طبقه‌ی تحت تسلط مشروع کند. این کار با نوعی «اجبار رضایت‌آمیز» انجام می‌گیرد تا مشت آهنین طبقه‌ی مسلط پنهان بماند.

استعمارگران به دنبال به‌سازی‌نژاد و جمعیت‌زدایی از زمین

سرویس اجتماعی فردا؛ طاها ربانی: به تازگی ویدیویی در فضای مجازی فارسی منتشر شده است که مصاحبه‌گری سمج از تد ترنر، میلیاردر آمریکایی و صاحب شبکه‌ی خبری سی‌ان‌ان، می‌پرسد میزان جمعیت مطلوب دنیا از نظر او چقدر است. تد ترنر که از حامیان «جمعیت‌زدایی» است که معتقدند جمعیت دنیا برای بهره‌مندی بیشتر افراد باقی‌مانده باید کاهش یابد. او در این ویدیو می‌گوید که جمعیتی دومیلیاردی خوب به‌نظر می‌رسد.

تد ترنر، که در سال 1998 مبلغ یک میلیارد دلار برای راه‌اندازی بنیاد ملل متحد به سازمان ملل هدیه داده است، در جواب به این خبرنگار زیرکی به خرج می‌دهد و سیاست تک‌فرزندی را پیشنهاد می‌کند (هرچند طبق گفته‌ی خبرنگار خودش پنج فرزند دارد) اما، در واقعیت، شیوه‌های اعمال سلطه‌ی سرمایه‌سالاران جهانی به این تمیزی و روشنی نیست.

کالین تادهانتر، نویسنده‌ی مستقل، در مقاله زیر از رابطه‌ی سرمایه‌سالاری جهانی و شرکت‌های بیوتکنولوژی می‌گوید. هرچند این رابطه‌ها چنان درهم‌تنیده و پیچیده است که هر نخی از این تار خود به دنیای وسیعی از فساد و تباهی می‌رسد.

تد ترنر

کوفی عنان، رئیس وقت سازمان ملل، تد ترنر، حامی مالی سازمان ملل، و جان نگروپونته، نماینده‌ی وقت ایالات متحده در سازمان ملل و از نزدیکان دولت بوش. این تصویر یکی دیگر از کمک‌های مالی تد ترنر به سازمان ملل را نشان می‌دهد.

خشونت فیزیکی آخرین چاره است، به‌همین‌خاطر، طبقه‌ی فرمان‌روا باید برای کنترل مردم و اداره‌ی آن‌ها رضایتشان را جلب کند. طبقه‌ی مسلط باید جایگاه خود را در چشم طبقه‌ی تحت تسلط مشروع کند. این کار با نوعی «اجبار رضایت‌آمیز» انجام می‌گیرد تا مشت آهنین طبقه‌ی مسلط پنهان بماند. راه‌های زیادی برای انجام این کار وجود دارد و نویسندگانی همچون گرامشی و آلتوسر و چامسکی سال‌ها درباره‌ی روش‌های آن صحبت کرده‌اند.

یکی از اساسی‌ترین و احتمالاً مؤثرترین شیوه‌های کنترل عبارت است از به‌سازی نژادی و جمعیت‌زدایی . معتقدان به این فلسفه حامی این هستند که توان تولید مثل آن بخشی از جامعه که «کمتر خواستنی‌اند» کاهش یابد.

ترس از این هست که از به‌سازی نژادی برای خلاص شدن از دست قسمتی از جمعیت که «مازاد بر نیازند» استفاده شود. این ترس بی‌مبنا نیست. کمترین دلیلش آنکه در پشت این قضیه تاریخی نکبت‌بار وجود دارد از عقیم‌سازی اجباری و پنهان انسان‌هایی که «ناخواستنی» و «مازاد بر نیاز» بودند. این تاریخچه نشان می‌دهد که طرفداران به‌سازی نژادی، که در بالاترین سطوح تصمیم‌گیری حضور داشته‌اند، توجه‌شان معطوف به چه چیزی بوده است. از «انسان‌دوستان» ابتدای قرن بیستم و نازی‌ها تا طرفداران علم تازه‌تأسیس ژنتیک و نخبگان ثروتمند، هر یک به شیوه‌ای، جزو اولویت‌هایشان این بوده که زمین را از حجم عظیمی از توده‌ی دل‌ناپذیر خلاص کنند.

ارباب میلیونر رسانه‌های آمریکا، تد ترنر، معتقد است که جمعیت دومیلیاردی برا ی جهان مناسب است، و میلیاردر بزرگ، بیل گیتس، صدها میلیون دلار را برای دسترسی مردمان کشورهای «جنوب» به راه‌های جلوگیری از آبستنی سرمایه‌گذاری می‌کند. بیل گیتس 23 میلیون دلار را هم صرف خرید سهام شرکت مونسانتو [1] کرده است. برنامه‌ی او کمک به شرکت مونسانتو است تا محصولات اصلاح‌ژنتیکی‌شده‌اش را در مقادیر عظیم به آفریقا وارد کند. شرکت مونسانتو و شرکت دوپون در سال 2001 یک شرکت کوچک بیوتکنولوژی با نام اپیسایت را خریدند. اپیسایت ژنی ساخته بود که اسپرم مردان را عقیم و تخم زنان را نابارور می‌کرد.

پدر بیل گیتس مدت مدیدی در برنامه‌های والدگری برنامه‌ریزی‌شده مشارکت داشته است:

«پدر و مادرم در دوران رشد من همیشه در برنامه‌های داوطلبانه شرکت می‌کردند. پدرم رئیس برنامه‌ی والدگری برنامه‌ریزی‌شده بود. و حضور در این جور برنامه‌ها خیلی مایه‌ی بحث بود.»

این جملات از مصاحبه‌ی سال 2003 بیل گیتس نقل شده است.

بذرهای تراریخته، عاملی برای جمعیت‌زدایی بیل و ملیندا گیتس در یکی از هم‌اندیشی‌های «انسان‌دوستانه» بنیاد خیریه‌ی خود

فکر پشت سر والدگری برنامه‌ریزی‌شده این است که بیشتر مردم مسئولیت‌پذیری کافی برای فرزنددارشدن را ندارند. پدر بیل گیتس یکی از رؤسای بنیاد خیریه‌ی بیل و ملیندا گیتس است و دیدگاه‌ها و جهت‌گیری‌های بنیاد گیتس را از پشت هدایت می‌کند. از جمله‌ی این جهت‌گیری‌ها ترویج محصولات اصلاح‌ژنتیکی‌شده در آفریقا است که این کار هم از طریق تأمین مالی اتحادی انجام می‌گیرد که این بنیاد با سازمان AGRA (یا انقلاب سبز در آفریقا) دارد.

مشکل مهندسی ژنتیک را نمی‌توان کاملاً فهمید مگر آنکه گسترش قدرت ایالات متحده را هم در نظر بگیریم. خاندانِ فربه از نفتِ راکفلر به ترویج «انقلاب سبز» کمک می‌کند. انقلاب سبز به ایالات متحده اجازه می‌دهد تا کشاورزی بومی را در پهنه‌ی عظیمی از سیاره‌ی زمین تحت استعمار خود دربیاورد. واشنگتن قدرت خود را از طریق سازمان‌هایی مثل WTO ، IMF و بانک جهانی اعمال می‌کند و بدین‌طریق غذا و کشاورزی را در مرکز استراتژی‌های ژئوپولیتیک خود قرار می‌دهد و سلطه‌ی جهانی خود را تضمین می‌کند.

ایالات متحده، در بازی کنترل منابع جهانی، به جمعیت‌زدایی (در کنار کنترل غذا و کشاورزی) به چشم ابزاری برای اعمال قدرت در زمینه‌های ژئواستراتژیک نگاه می‌کند. برای کنترل منابع جهانی چه راهی بهتر از غذاهای اصلاح‌ژنتیکی‌شده‌ای که تاجران آمریکایی هرچه بیشتر بر آن کنترل پیدا می‌کنند؟

چه راهی برای کنترل منابع جهانی بهتر از اینکه مثلاً از «ذرت‌های اسپرم‌کش» استفاده شود؟ در مکزیک نگرانی‌هایی وجود دارد درباره‌ی غلاتی که برای تهیه‌ی زیست‌داروها کشت می‌شوند. چند سال پیش، سیلویا ریبیرو، از مسئولین سازمان ETC ، چنین گفت:

«ذرت‌های اسپرم‌کش سلاحی بیولوژیک با قدرتی وحشتناک هستند. این ذرت‌ها خیلی ساده با گونه‌های دیگر پیوند می‌یابند و غیرقابل تشخیص می‌شوند و خود را در دل کشت‌های بومی پنهان می‌کنند. ما شاهد بوده‌ایم که چگونه پیکارهایی برای عقیم‌سازی جوامع بومی بارها به اجرا درآمده است. تشخیص این روش [استفاده از ذرت‌های اسپرم‌کش] مطمئناً سخت‌تر [از تشخیص آن پیکارها] است.»

در بیشتر نوشته‌هایی که به محصولات اصلاح‌ژنتیکی‌شده پرداخته‌اند موضوع اصلی نگرانی محصولاتی است که برای تاب‌آوردن در برابر آفت‌ها یا علف‌کش‌ها دستکاری شده‌اند. اما نگرانی جدیدی که بروز کرده است محصولاتی است که ژن‌های آن‌ها به این قصد اصلاح شده است که حاوی زیست‌داروهای صنعتی شوند یا به این قصد که ویژگی‌های ضدآبستنی پیدا کنند.

مشکلات دنیا ناشی از جمعیت زیاد نیست، مشکل دنیا حرص و طمع، نظام مالکیت، و روابط قدرت‌های جهانی است که تضمین می‌کند ثروت همیشه از پایین به بالا جریان داشته باشد. متوقف‌کردن افزایش جمعیت دنیا جزو اولویت‌ها نیست، اولویت تغییردادن نظام اقتصادی جهانی است، اولویت تغییر رفتار ما در برابر منابع طبیعی تجدیدناپذیر است.

فکر میلیونرهایی مثل تد ترنر این است که مصرف را می‌شود همانند قبل ادامه داد، اگر بتوان جمعیت را کاهش داد. این است ایدئولوژی ثروتمندانی که به انسان‌ها به چشم مشکلی نگاه می‌کنند که باید «حل شود». او می‌گوید «تعداد مردم زیاد است و این تعداد زیاد مقدار زیادی هم مصرف می‌کنند.» او عمیقاً اشتباه می‌کند. مثلاً، درحالی‌که کشورهای درحال‌توسعه 80درصد جمعیت دنیا را دارند، تنها حدود یک‌سوم از انرژی دنیا را مصرف می‌کنند. شهروندان ایالات متحده 5درصد جمعیت دنیا را تشکیل می‌دهند اما 24درصد از انرژی جهان را مصرف می‌کنند.

ما باید نسبت به شرکت‌های بیوتک حساس باشیم، شرکت‌هایی که هم با بخش‌های سیاسی و هم با بخش‌های نظامی روابط گسترده‌ای دارند. این شرکت‌ها به تکنولوژی‌هایی دسترسی دارند که می‌تواند خوراکی‌ها را مهندسی ژنتیک کند و ژن‌هایی بسازد که برای عقیم‌سازی غیرداوطلبانه استفاده شود (و شاید استفاده هم شده باشد.) [این شرکت‌ها] مردمان زیادی را در معرض آزمایش‌های خطرناک قرار داده‌اند، از واکسن‌زنی مخفیانه تا سلاح‌های میکروبی و دستکاری‌های جغرافیایی. هدف [این شرکت‌ها] این بوده است که این مردمان را عقیم و نازا کنند؛ گاهی هم فقط می‌خواسته‌اند تأثیر پرتوها، باکتری‌ها و ویروس‌ها را بر آن‌ها ملاحظه کنند. [این شرکت‌ها] به‌اندازه‌ی‌کافی دلیل دارند که بخواهند محصولات اصلاح‌ژنتیکی‌شده و تروریسم زیستی را به هم بیامیزند.

زمانی هربرت مارکوزه مشکلات پیش روی ما را با گفتن این حرف خلاصه کرده بود که امکانات جامعه‌ی زمان ما، چه به‌لحاظ اندیشه و چه به‌لحاظ تکنولوژی، افزایش بی‌حسابی یافته است. یکی از نتایج چنین موقعیتی این است که گستره‌ای که جامعه می‌تواند بر افراد سلطه پیدا کند نیز بی‌حساب افزایش یافته است. و این سلطه هر روز شرارت‌آمیزتر می‌شود.

[1] شرکت مونسانتو سازنده‌ی عامل نارنجی است که ارتش آمریکا از آن استفاده‌ی گسترده‌ای در جنگ ویتنام کرد تا جنگل‌های محل پنهان‌شدن ویت‌کنگ‌ها را نابود کند. تبعات استفاده از این عامل هنوز هم در ویتنام مشاهده می‌شود.

منبع: کانترپانج
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت