طنز: چرا شهرآورد خوب و لازم و کافی است؟
هر چیزی حتی اگر بد باشد خوبیهایی دارد. کشف این خوبیها و دیدن نیمهی پر یک لیوان کاملاً خالی، هنری است که بیشتر از دیگران در اختیار روابط عمومی سازمانها و سخنگوی وزارتخانههاست.
1- از آنجایی که تفکر، مخصوص مدیران و مسئولان است، بنابراین هر چیزی که مردم را از تفکر دور کند مطلوب است. البته چون نمیشود جلوی فکر کردن مردم را گرفت، پس بهتر است برای اینکه مسئولان با خیال راحت به تفکر بپردازند و افکار مردم برای آنها مزاحمت ایجاد نکند، فکر مردم را با مسائل دیگری همچون آفساید، هند، کارت قرمز و اینها درگیر کرد. اصولاً یکی از دلایل پیشرفت کشورهای غربی، فوتبال حرفهای آنهاست. اگر ما روی فوتبال سرمایهگذاری کنیم، مسئولان با آزادی فکری بیشتری به حل مشکلات جامعه میپردازند. 2- بههرحال خواه ناخواه در جامعه و بین مردم درد وجود دارد. درمان درد هم زمانبر است؛ از صد روز گرفته تا دو دورهی چهار ساله! در علم پزشکی وقتی میخواهند بیماری را جراحی کنند، ابتدا او را بیهوش و درد او را تسکین میدهند. برای اینکه درد جامعه درمان شود نیاز است او را بیهوش و یا هر کاری کرد که درد را متوجه نشود. گرمای شهرآورد باعث میشود جامعه از چند وقت قبل و تا چند وقت بعد آن بازی، درد را نفهمد. این مورد را امتحان کنید: وقتی کسی از نزدیکان شما مشغول تماشای شهرآورد است اگر او را نیشگون بگیرید، میبینید که کوچکترین واکنشی نشان نخواهد داد. 3- مردم نیاز دارند به نوعی خود را تخلیه کنند. اگر قرار باشد تمام گلایه و شکایت مردم سر مسئولان خالی شود و آنها مدام پاسخگو باشند که فرصت برای حل مشکلات مردم پیدا نمیکنند. بهترین روش برای تخلیه شکایات مردم و ایجاد فضایی بیخطر و در عین حال جنجالی برای انتقاد از عملکرد مسئولان، فوتبال و به ویژه شهرآورد است. اگر دقت کرده باشید بسیاری از فوتبالدوستان ضمن تماشای شهرآورد با الفاظ مختلف و غیرقابل پخش، مسئولان و خانوادهی آنها را مورد تفقد قرار میدهند و بعد از پایان شهرآورد، احساس سبکی و راحتی دارند. 4- فضای دوقطبی در تمام عرصهها وجود دارد. در سیاست، اقتصاد، فرهنگ و غیره. اگر مردم بخواهند در هر کدام از این عرصهها فعالیت کنند لازم است الزامات فضای دوقطبی را به خوبی بشناسند. کارهایی مانند حمایت از قطب خود، تخریب قطب مخالف، جنگ روانی و فیزیکی، رواج تهمت و شایعه علیه قطب مخالف و... فوتبال و شهرآورد بستر مساعدی است برای تمرین فعالیت در فضای دوقطبی. نهایت خسارتی که از این کشمشها بر جامعه تحمیل میشد پاره شدن صندلی اتوبوسها بود که با درایت اتوبوسرانی و تغییر جنس صندلیها این ضرر نیز به حداقل رسید. تشابه کمپینهای انتخاباتی و هواداران فوتبال نشانهنده همین موضوع است. 5- علی رغم تمام مواردی که ذکر شد باید پذیرفت که فوتبال یک شر لازم است. یعنی در حد نیاز لازم است که باشد. بیشتر از آن بیهوده است. لذا مسئولان با حمایت رسانهای زیاد از شهرآورد پایتخت و بایکوت خبری و رسانهای تیمهای شهرستانی، آنها و هوادارانشان را از فعالیت و سرمایهگذاری در فوتبال دلسرد میکنند. در عوض آنها وقت خود را صرف پیشرفت کشور در عرصههای دیگری مانند نانوتکنولوژی، انرژی هستهای، خودکفایی در تولید گندم، تولید خودروی ملی، بومی سازی علوم انسانی و مانند اینها میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید