هنگامی که حجرالأسود سخن گفت

کد خبر: 564249

پیوند بحث امامت و ولایت با مقوله حج تا جایی است که خداوند هر ساله برنامه‎ای جهت یادآوری این امر مهم نظام الهی قرار داده است تا در پرتو آن بتوانیم با اهل عترت(ع) تجدید عهد و میثاق داشته باشیم.

خبرگزاری تسنیم: در ایام ذی‎الحجه که مصادف با مناسک حج واجب است، به جاست که ابعاد مختلف این مانور عظیم مسلمانان مورد بررسی قرار گیرد و با رویکردهای مختلف آن آشنا شویم. یکی از منظرهای زیبایی که خداوند متعال در ماجرای حج اصرار بر آموختن معارف آن دارد، تمرین در قبال ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. در واقع می‎توان گفت پیوند بحث امامت و ولایت با مقوله حج تا جایی است که خداوند هر ساله برنامه‎ای جهت یادآوری این امر مهم نظام الهی قرار داده است تا در پرتو آن بتوانیم تجدید عهد و میثاق با اهل عترت(ع) را داشته باشیم. در روایات داریم حتی درون سنگ حجرالأسودی که در کعبه جای گرفته، عهد و میثاقی است که خداوند در عالم ذر از تمام بشریت نسبت به ولایت امامان معصوم(ع) گرفته است. در این زمینه در جلد اول کتاب الکافی صفحه 348 روایتی از امام محمد باقر(ع) نسبت به ضعف محمد بن حنفیه در قبال امامت امام سجاد(ع) نقل شده است، به این صورت که به حضرت گفت «ولادت من از علی(ع) است و از نظر سِنّی و قدمت از تو که جوان هستی در امر امامت شایسته‌ترم، پس در موضوع وصایت و امامت با من مخالفت و محاجّه نکن». امام سجاد(ع) او را دعوت به تقوای الهی کرد و زمانی که حنفیه قانع نشد، امام(ع) حجرالاسود را به عنوان حَکم قرار داد. پس امام علیّ بن الحسین(ع) به حنفیه فرمودند «سنگ را بخوان و او نیز این کار را انجام داد، ولی صدایی از حجرالاسود در نیامد. امام(ع) فرمودند:« ای عمو اگر تو وصیّ و امام بودی حجرالاسود پاسخت را می‌داد. محمد بن حنفيّه به حضرت عرض کرد: تو ای برادرزاده‌ام از خدا درخواست کن و دعا کن. امام علیّ بن الحسین(ع) از خدا آنچه را می‌خواست، درخواست کرد و سپس خطاب به حجرالاسود فرمود: از تو می‌خواهم به حقّ کسی که در تو میثاق انبیاء و عهد اوصیاء و پیمان همه مردم را قرار داده است، به من از وصیّ و امام بعد از حضرت امام حسین(ع) خبر بدهی. در این زمان حجرالاسود به حرکت درآمد به طوری که نزدیک بود از محلّ خود کنده شود، خداوند او را به زبان عربیِ روشن به نطق آورد و گفت: خداوندا وصایت و امامت بعد از امام حسین(ع) به علی بن الحسین بن ابی‌طالب و فرزند فاطمه دختر رسول الله(ص) می‌رسد. محمّدبن حنفیه با دیدن این صحنه ازسخن خود منصرف شد و ولایت امام سجّاد(ع) را پذیرفت». (کافی، ج 1، ص 348 ) طبق این روایت می‎بینیم که حتی سنگی که با عنوان حجرالأسود در کعبه به کار گرفته شده است، یادآور امامت و ولایت اهل عترت(ع) است. اما خود بنای کعبه که مسلمانان به دور آن طواف می‎کنند نیز از منظر معارف امامت مورد توجه خداوند قرار دارد. در این رابطه طبرانی در صفحه 62 جلد اول معجم‎الکبیر خود روایتی را به این ترتیب نقل می‎کند: محمود بن بلید می‌گوید: من به فاطمه زهرا(س) عرض کردم چرا حضرت امیرالمؤمنین(ع) از حق خودش دفاع نکرد؟ حضرت فرمودند: مَثل امام، مَثل کعبه است «إذ تؤتی ولا یأتی؛ مردم سراغ کعبه می‌روند نه کعبه سوی مردم». و در روایتی دیگر نقل شده است پیامبر اکرم (ص) به حضرت علی علیه‌السلام فرمود: «یا عَلِیُّ اَنْتَ بِمَنْزِلَة الْکَعْبَةِ تُؤْتی وَلا تَأْتی؛ ای علی! تو به منزله‌ کعبه هستی که به سوی تو می‌آیند و نه این که تو به سویشان بروی». سه برداشت از جمع این دو روایت حاصل می‎شود: اول اینکه خداوند کعبه را نماد امام قرار داده است، بنابراین کعبه از این منظر نیاز است مورد مطالعه قرار گیرد. دوم اینکه باید در قبال اهل‌‏بیت(ع) رفتار مناسب داشت و پروانه‎وار به دور امام طواف کرد. سوم اینکه مرکزیت کعبه، یادآور محوریت و مرکزیت امامت بر عوالم و بشریت است. بنابراین طبق آنچه بیان شد، همچنان که عبادات در غیر پرتو ولایت ارزشی ندارند، حج نیز به عنوان مهم‎ترین شعائر الهی نیز بدون اتصال به مقام امامت و ولایت عترت(ع) جایگاهی ندارد، زیرا اساس مناسک حج، ارتباط و معرفت نسبت به مقوله امامت و ولایت است. در این زمینه امام باقر(ع) می‌فرمایند: «تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَام؛ تمام بودن حجّ، به زیارت امام است‏» (صدوق، محمد، عیون‌اخبار الرضا‌(ع)، ج2، ص262). در واقع کسانی که کعبه را بدون التزام به ولایت و امامت اهل‎بیت(ع) طواف کنند، سربلند و سرافراز نخواهند شد. این مسأله در ماجرای امام حسین(ع) و خروجشان از مکه به سوی مدینه ـ که در کربلا موجب شهادت ایشان شد ـ به صورت عملی آشکار شد. به نقل تاریخ زمانی که امام حسین(ع) راه خود را از مسیر حج واجب به سمت مدینه کج کردند، آن کسانی که سنگ کعبه را اصل و امام را فرع دین می‎دانستند، از همراهی با امام بازماندند و حج اکبر را به حج اصغر فروختند. اما افرادی همچون حضرت ابواالفضل و علی اکبر(ع) و سایر خویشان و اصحاب که امام را محور عالم و اصل دین می‎دانستند، با امام حسین(ع) همراه شدند و در این مسیر بذل جان و مال کردند. در واقع در اعتقاد شیعیان، خداوند همه احکام و معارف را قائم به امام و تحت تسلط کامل ایشان قرار داده است.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت