عصر ایران: در کامنتها، برخی پرسیدهاند چرا نوه ستارخان سردار ملی باید در آمریکا چشم از دنیا فروبندد یا نوه جهان پهلوان تختی دور از وطن در آمریکا تحصیل و زندگی کند؟ چرا نسلهای بعد قهرمانان ملی از کشور کوچ میکنند و میروند و چرا تنها هنگام مرگ خبری درباره آنان میشنویم؟
به همین خاطر خالی از لطف نیست که یادداشت «مهدی پورحسین» را از تبریز نقل کنیم که از نزدیک با خانواده سردار ملی آشناست و دلمشغول ایران و افتخارات آن است: اواخر بهنماه سال 1391 آقای «بهروز سردار ملی» نوۀ پسری «ستارخان» درگذشت و سه ماه بعد، در اردیبهشتماه سال 1392 خانم «نگار عذاری» عروس ستارخان و همسر سوم سرهنگ یدالله خان سردار ملی تنها پسر ستارخان دار فانی را وداع گفت. چنانکه میدانیم، همین چند روز قبل هم خانم پروین سردار ملی نوه ستارخان درگذشت که انگیزه همین نوشتار است:
او یکی از دو دختر یدالله خان بود که در سانفرانسیسکوی آمریکا زندگی میکرد و روز پنجشنبه 4 شهریور 1395 در محله امیر خیز تبریز که زمانی یگانه سنگر مشروطه بوده و در مسجد رسولالله که یکی از موقوفات سرهنگ یدالله خان سردار ملی است، به همین مناسبت مراسمی برگزار شد.
خانه ستارخان که در کوچه ستارخان و در محله امیرخیز قرار دارد، اکنون از طرف میراث فرهنگی خریداری شده و به عنوان موزه استفاده میشود. امیرخیز محلهای است خاطرهانگیز و تاریخی و چنانچه گفته شد در جنبش مشروطه تنها سنگر در ایران بود که در برابر قوای دولتی و روس مقاومت کرد و در نهایت مشروطه را به پیروزی رساند. خانواده ستارخان سالها در این محله زندگی کردهاند و اکنون هم یکی از نوههای ستارخان در این محله سکونت دارند.
از نسل سوم ستارخان به جز مرحوم سیروس سردار ملی که سالها پیش درگذشت و مرحوم بهروز سردار ملی که چنانچه گفته شد در بهمن 1391 فوت کرد چهار پسر به نامهای فرهاد، ستار، بهزاد و بهرام سردار ملی در قید حیات هستند. این چهار، همگی فرزند یداللهخانند؛ یگانه پسر ستارخان که در سینه خود بخش اعظمی از تاریخ معاصر این مرزو بوم را به یادگار دارند و از پدر - یدالله خان - شنیدهاند.
از این رو شایسته است تا برادران سردار ملی در قید حیات هستند به سراغ آنها بروند و قبل از آن که خاطرات آنها - که خاطرات همه مردم و میراث ناملموس فرهنگی به حساب میآید - زیر خروارها خاک برای همیشه دفن شود گرد و غبار سالها دوری و انزوا را بزدایند و به صورت مستند این بخش مهم تاریخ ایران را مستندسازی کنند.
25 آبانماه سال 93 مصادف بود با یکصدمین سال درگذشت ستارخان سردار ملی. با اینکه در گاهشماریهای تاریخ معمولاً سدهها و هزارهها بهترین بهانه است برای این گونه یادکردها اما این مناسبت را از دست دادیم و حال که هیچیک از ما نمیتوانیم دویستمین سالمرگ ستارخان را گرامی بداریم، باید فرصت را مغتنم شمریم و به بهانههایی دیگر همایشها و گفتوگوهایی برپا کنیم و بازماندگان ستارخان را برای بیان خاطرات شنیده از پدر - فرزند ستارخان - سر شوق آوریم...
دیدگاه تان را بنویسید