قتل صد هزار تومانی!

کد خبر: 559791

به دنبال کشف جسد پسر جوان در نزدیکی هتل اوین و شناسایی هویتش، یکی از همکاران وی در این ماجرا بازداشت شد. مرد جوان درحالی منکر قتل است که مدارک پلیسی از نقش پررنگ او در این ماجرا حکایت دارد.

روزنامه ایران: به دنبال کشف جسد پسر جوان در نزدیکی هتل اوین و شناسایی هویتش، یکی از همکاران وی در این ماجرا بازداشت شد. مرد جوان درحالی منکر قتل است که مدارک پلیسی از نقش پررنگ او در این ماجرا حکایت دارد.
در تحقیقات جنایی مشخص شد متهم 40 ساله-سالار- آخرین نفری بوده که قبل از قتل با مقتول دیدار داشته است. مرد افغان که به صورت غیر قانونی در ایران اقامت دارد چند روز قبل از حادثه نیز با قربانی بر سرپرداخت بدهی 100 هزار تومانی، مشاجره تندی داشته است. سالار که دیروز برای بازجویی به دادسرای جنایی تهران منتقل شده بود، هنگامی که مقابل بازپرس ایلخانی از شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران قرارگرفت به سؤالات پاسخ داد.

شغلت چیست؟ کارگرم و به همراه حفیظ-مقتول- و چند کارگر دیگر در یک مسجد حوالی محله آتی ساز کار می‌کردیم. چه زمانی متوجه شدی که حفیظ به قتل رسیده است؟ صبح همه برای کار به مسجد رفتیم اما حفیظ نیامد. استاد کارش به سراغش رفت، هر چه او را صدا کرد جواب نداد. درنهایت وارد کانکس شد و آن زمان بود که متوجه شدیم حفیظ کشته شده است. کانکس‌های کجا هستند؟ کنار هتل اوین چند کانکس قرار دارد که مخصوص استراحت کارگران است، جسد همانجا پیدا شد. او تنها در کانکس بود؟ بله، اما همیشه داخل کانکس نمی‌خوابید. گاهی اوقات هم در مسجدی که در حال ساخت است استراحت می‌کرد. چرا او را به قتل رساندی؟ من قاتل نیستم، اما یک نفر مدعی است که من او را کشته‌ام. او کیست؟ یک پسر 13 ساله در ساختمانمان کار می‌کند که با من رابطه‌اش خوب نیست. او به دروغ گفته که من چندین بار وی را مورد آزار و اذیت قرار داده‌ام وبه همین خاطر قتل را هم گردن من انداخته! آخرین بار چه موقع مقتول را دیدی؟ ساعت 7 غروب بود، رفتم به او پول بدهم و برگردم. چرا باید به او پول می‌دادی؟ چند روز قبل از او مقداری پول قرض گرفته بودم. سر همین مسأله هم دعوایمان شد. مقتول پولش را می‌خواست، آن موقع چون صاحب کارم به من حقوق نداده بود نتوانستم پول را پرداخت کنم. اما شب حادثه پول را دادم. اما در بازرسی بدنی‌ات 100 هزار تومان تراول چک کشف شده است، این همان پول نیست؟ نه، این پول خودم بود. شب قبل از حادثه چه ساعتی از مقتول جدا شدی؟ من تنها چند لحظه با او بودم. همین که پول را به حفیظ دادم برگشتم. شاهد هم داری؟ بله، بعد از آن با یکی از افغانی‌ها بودم تا اذان مغرب. بعد چه کار کردی؟ حدود ساعت 8 بود که رفتم کافی نت و با تلگرام چت کردم تا ساعت 9، بعد دوباره برگشتم به کانکس. چند نفر از افغانی‌ها آنجا بودند تا شب و هنگام خوابیدن هم باهم بودیم. من که خوابیدم آنها هم به کانکس‌هایشان رفتند. چند وقته مقتول را می‌شناسی؟ از زمانی که برای کار به مسجد آمدم با او آشنا شدم. چند وقت پیش به اینجا آمدی؟ دو ماهی می‌شود. اما او خیلی بیشتر از من سابقه کاری را داشت. متأهلی؟ بله، اما همسرم ایران نیست. آیا به طور قانونی در ایران اقامت داری؟ نه، قاچاقی آمدم و کارگری می‌کنم. مقتول مجوز اقامت داشت؟ نه او هم مثل من مجوز نداشت. بیشتر کارگرهایی که آنجا هستند مجوز ندارند. خیلی از صاحبکارها، کارگرهای بدون مجوز را استخدام می‌کنند. چون نباید حقوق قانونی و بیمه برایشان بدهند.در پایان جلسه بازجویی نیزمتهم با صدور قرار قانونی روانه اداره آگاهی شد تا تحت بازجویی‌های پلیسی قرار بگیرد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت