پانزده دقیقه تا شهرت فاصله دارید

کد خبر: 557368

«در آینده، هر کس می‌تواند ۱۵ دقیقه مشهور باشد!» اندی وارهول نقاش و هنرمند شهیر امریکایی که در 1987 چشم از جهان فرو بست، سال‌ها پیش این جمله را در وصف روزگار ما گفته است؛ شهرت جهانی مردی که از هواپیما جا مانده، زنی که دوبار در ایستگاه مترو جیغ کشیده، مردی که در یک شبکه اجتماعی بخوبی ادای بروس‌لی را درآورده و دختری که جلوی دوربین تلفن همراه به نامزدش فحش‌های آبدار داده است.

روزنامه ایران: «در آینده، هر کس می‌تواند ۱۵ دقیقه مشهور باشد!» اندی وارهول نقاش و هنرمند شهیر امریکایی که در 1987 چشم از جهان فرو بست، سال‌ها پیش این جمله را در وصف روزگار ما گفته است؛ شهرت جهانی مردی که از هواپیما جا مانده، زنی که دوبار در ایستگاه مترو جیغ کشیده، مردی که در یک شبکه اجتماعی بخوبی ادای بروس‌لی را درآورده و دختری که جلوی دوربین تلفن همراه به نامزدش فحش‌های آبدار داده است.

15 دقیقه شهرت، سهم هر شهروندی است. 15 دقیقه‌ای که می‌تواند به روزها بحث و نظر و تحلیل همگانی منجر شود. رسانه‌ها سراغ مرد بخت برگشته‌ای می‌روند که از هواپیما جا ماند. آنها می‌خواهند بدانند دقیقاً چرا این اتفاق افتاده و مردی که اکنون به شهرت جهانی رسیده و از فرصت 15 دقیقه‌ای‌اش بخوبی استفاده کرده، چه تحلیلی از بسته شدن درهای هواپیما و جاماندنش از سفر دارد؟ صفحه اینستاگرام مردی که به تقلید از بروس‌لی، دستانش را مثل مار تکان می‌دهد و اصوات عجیب و غریب درمی‌آورد هم مورد حمله طرفداران قرار می‌گیرد. دوستداران و طرفداران این مرد شهیر از او می‌خواهند در برنامه بعدی‌اش از چشم‌های خشمگین، موقع ضربه زدن به حریفان خیالی بیشتر استفاده کند. جای جلال آل احمد و دکتر شریعتی و نفیسی خالی.
شما هم 15 دقیقه فرصت دارید که به شهرت برسید. این به خود شما بستگی دارد؛ می‌توانید زیر تابوت شاعر یا نویسنده‌ای بروید و درحال حمل تابوت از قیافه محزون خود سلفی بگیرید یا به سبک آن مرد روسی نشان دهید که می‌توان در شهر بزرگی مثل مسکو یا تهران مجانی زندگی کرد. یک فیلم کوتاه از تراشیدن ریش در یکی از سرویس‌های بهداشتی سطح شهر کافی است تا 15 دقیقه طلایی شما را جاودانه کند. از کجا معلوم فردا موضوع سخنرانی استادان دانشگاه یا سرمقاله خیلی از روزنامه‌ها نشوید. یادتان باشد شما 15 دقیقه فرصت دارید!
دکتر موسی خدمتگزار جامعه‌شناس یکی از مخاطبان بالقوه چنین سوژه‌هایی را جوانان و نوجوانان می‌داند. به زبان دیگر دهه هشتادی‌ها: «ما شاهد کمبود الگو در فضای مجازی هستیم. گفتمان رسمی اشاعه ارزش‌ها نتوانسته بخوبی الگوپردازی کند. چهره‌های موجهی که در عین حال حامل جذابیت‌هایی برای عامه مردم باشد در دنیای مجازی بسیار کم است و به این ترتیب است که مردم به سمت کسانی می‌روند که نه هنری دارند و نه حرفی برای گفتن. به این ترتیب ابتذال اتفاق می‌افتد.»
وی در گفت‌و‌گو با «ایران» شکاف عمیق مصرف فرهنگی عرف جامعه و عامه مردم را دلیل دیگر رجوع مردم به صفحات و پیگیری اخبار آدم‌های مجازی می‌داند: «چهره‌های جذاب و سبک زندگی مورد تبلیغ از رسانه‌های عمومی آنقدر با مردم بخصوص جوانان و نوجوانان فاصله دارد که آنها به سمت خرده فرهنگ‌های جدید کشیده می‌شوند. البته این هم باید مورد توجه قرار بگیرد که این نسل با تمام زاویه‌ای که نسبت به زبان تبلیغی فرهنگ مسلط دارند، خیلی هم از ارزش‌های کشور دور نیستند.»
وی با اشاره به خواننده‌های جدید و موسیقی جدید، به عنوان نمونه‌ای از تغییر در روند تولید فرهنگ و الگوسازی می‌گوید: «در دهه‌های گذشته شاید در یک سال چند آلبوم موسیقی منتشر می‌شد و مردم تشنه موسیقی بودند و خرید یک کاست موسیقی هویت مخاطب را نشان می‌داد اما این روزها «بازار عرضه» از بین رفته و هر کس در خانه خودش می‌تواند موسیقی تولید کند و با هر کیفیتی در اینترنت منتشر کند. ما امروز با دنیای متنوعی از عرضه روبه رو هستیم. نوعی تنوع طلبی و تکثر طلبی بی‌پایان در فضای مجازی رو به گسترش است و جامعه دیگر ولع گذشته را برای محصولات فرهنگی ندارد. بنابراین در چنین فضایی الگوهای جدید تولید می‌شوند و جوانان را جذب می‌کنند.»
خدمتگزار یکی دیگر از علت‌های گرایش مردم به دیدن ویدئوها و عکس‌های کم ارزش در فضای مجازی را نوعی هیجان‌زدگی نسبت به فضای جدید می‌داند و معتقد است: «مردم آنقدر در برنامه‌ها و کارهای تولیدی داخل رسمیت دیده‌اند که حالا می‌خواهند نوعی از بی‌نظمی و راحتی را در شبکه‌های مجازی دنبال و پیگیری کنند.»
حتماً پسری را که پلیس فتا او را به علت شکایت خانم‌ها به خاطر سوءاستفاده از عکس‌های خصوصی‌شان بازداشت کرده بود خاطرتان هست. حالا او از ایران رفته و کماکان ویدئوهای عجیب و غریبی برای فالوورهایش می‌فرستد؛ آخرین تلاش‌ها برای روی آنتن بودن و در چشم بودن. پسری که با یک جمله کلیشه‌ای روزها و ماه‌ها سوژه رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بود، حالا چند برابر طرفدار دارد تا باز هم ثابت شود مهم نیست چطور معروف می‌شوید. مردم و رسانه منتظر شما هستند تا کمی از فضای رسمی به هر شکلی تخطی کنید.
دکتر مازیار طلایی جامعه شناس هم در رابطه با علاقه مردم به سوژه‌های پیش پا افتاده در گفت‌و‌گو با «ایران» می‌گوید: «در فضاهای اینچنینی قرار است همه چیز در سطح باشد و دیگر احتیاجی نیست برای نظر دادن، اطلاع خاصی از مسأله داشته باشید. به همین خاطر همه خود را وارد قضیه می‌دانند و نظر می‌دهند چون اساساً در این فضاها عمقی وجود ندارد و همه می‌توانند مسأله را تحلیل کنند.»
طلایی معتقد است بسیاری از مردم زندگی در سطح را بیشتر می‌پسندند و در دنیای مجازی دنبال افرادی مانند خود می‌گردند: «این فضا گنجایش بحث‌های سنگین را ندارد و شما کمتر می‌بینید که یک مسأله جدی مانند محیط زیست، اینهمه آدم فعال و کامنت‌گذار داشته باشد.» او این همه وقت گذاشتن در فضای اینترنت و شبکه‌های مجازی را آفتی برای قشر تحصیلکرده می‌داند و می‌گوید: «حتی افراد تحصیلکرده هم جذب این فضاها می‌شوند و اگر به طور مثال تا دیروز چند سایت را مطالعه می‌کرده‌اند و کتاب می‌خوانده‌اند حالا همه چیز در حد دو جمله تلگرامی خلاصه می‌شود و بحث جدی در کار نیست.»
طبعاً در فضایی که فقط عکس‌ها و ویدئوهای خنده‌دار لایک می‌خورند و مورد توجه قرار می‌گیرند کمتر صفحه‌ها و بحث‌های جدی مورد توجه خواهد بود. پیج‌ها و کانال‌هایی که می‌خواهند به همه چیز بخندند عرصه را برای بحث‌هایی که حتی به روزمره مردم مرتبط می‌شود تنگتر می‌کنند و این نوع نگاه به اینترنت باعث شکل‌گیری شخصیت‌هایی می‌شود که منتظرند در ایران یا در دنیا اتفاقی بیفتد تا زیر عکس‌ها شروع به فحاشی کنند. آنها فکر می‌کنند این‌طوری می‌شود خندید و تفریح کرد. اما گاه کار آنقدر بالا می‌گیرد که شخص صاحب صفحه مجبور به بستن پیج شخصی‌اش می‌شود. یک مقام رسمی مجبور به عذرخواهی می‌شود و... آیا می‌شود با فحاشی هم معروف شد؟
عباس گلدوست روانشناس رفتاری در گفت‌و‌گو با «ایران» یکی از دلایل بروز سلبریتی‌های مجازی را دسترسی راحت به اینترنت می‌داند: «هرچقدر معروف شدن در فضای اجتماعی سخت است در فضای مجازی راحت است و این یکی از دلایلی است که آدم‌های غیرجدی یا ویدئوهایی که به هر قیمتی می‌خواهند مردم را بخندانند بیشتر دیده می‌شود. یکی از دلایل این مسأله خط قرمزها و محدودیت‌هایی است که در فضای واقعی وجود دارد و مردم به خاطر کمی آزادتر بودن فضای مجازی به آنجا گرایش پیدا می‌کنند. اگر فضای اجتماعی ما باز بود یکسری مسائل به فضای اینترنت راه پیدا نمی‌کرد.»

گلدوست بخشی از این سوژه‌ها را معلول ساختار این شبکه‌های اجتماعی می‌داند و می‌گوید: «طبیعی است که مردم به خاطر قطب‌بندی‌های جدی سیاسی یا اجتماعی خیلی به سمت این بحث‌ها نروند. آنها احساس می‌کنند طرفداری از یک جریان می‌تواند هزینه‌ داشته باشد و بسیاری از دنبال کننده‌های خود را از دست بدهند.» به نظر عباس گلدوست این همه هیجان خیلی جای نگرانی ندارد: «این برخورد با اینترنت با توجه به تازگی آن در ایران، خیلی نگران‌کننده نیست و بزودی مردم برخورد متفاوت و بهتری با این پدیده خواهند داشت.» پدیده‌ای در دنیا سراغ نداریم که جنبه‌های زشت و زیبا یا خوب و بد نداشته باشد. اینترنت هم از این قانون جدا نیست. اما نحوه درست استفاده از اینترنت و تمرکز روی جنبه‌های مثبت آن چیزی است که هنوز در کشور ما جای کار دارد. خیلی چیزها را هم زمان حل خواهد کرد. گستره اینترنت به لطف تلاش‌های دولت یازدهم هر روز طیف بیشتری را به خود جذب می‌کند و این پهنه از مخاطب، باعث گردش آزاد اطلاعات در کشور و فضای شفاف‌تری از گذشته شده است. کم نیستند ویدئوها یا عکس‌ها و اخباری که بسرعت در شبکه‌های مجازی دست به دست شده و بسرعت به یک خواست عمومی برای مبارزه با مفسده‌ای تبدیل شده‌اند؛ از مبارزه با حیوان آزاری گرفته تا ماجرای فیش‌های حقوقی. این‌ها رویه مثبت شبکه‌های اجتماعی است اما چه کنیم با 15 دقیقه فرصتی که برای شهرت در اختیار ماست؟

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد