خبرگزاری فارس: کافی است اسم اسباببازی باشد تا سر و صدای کودکان و نوجوانان هم به گوش برسد. سر و صدایی که شور و نشاط با خود میآورد و در سالهای نه چندان دور فصل تابستان مترادف بود با هیاهو و نشاطی که بچهها پس از تعطیلی درس و مدرسه با خود به کوچهها میآوردند اما چند سالی است که اینترنت و وسایل الکترونیکی این هیاهوها را کمرنگ کرده و کودکان و نوجوانان را مسخ خود کرده است. حال دو سالی است که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دست به کار شده تا دوباره کودکان و نوجوانان را به بهانه یک نمایشگاه و جشنواره ملی اسباببازی دور هم جمع کند و آنها را با فرهنگ بازی مواجه کند.
روز گذشته فرصتی دست داد تا برای تهیه گزارش از دومین نمایشگاه و جشنواره ملی اسباببازی بازدیدی کنم. نمایشگاهی که از 18 مرداد آغاز به کار کرده و تا 22 مرداد(جمعه) از ساعت 10 صبح تا 20 میزبان بازدیدکنندگان است. اولین مسئلهای که در این نمایشگاه برایم مهم بود و سعی کردم بیشتر روی آن تمرکز کنم مسئله اقتصادی نمایشگاه بود. در این نمایشگاه که قرار است مخاطب اصلی آن کودکان و نوجوانان باشند، خانوادهها لازم است بدانند که برای خرید دو مدل اسباببازی که هم جنبه سرگرمی داشته باشد و هم جذابیت داشته باشد تا کودک را به خود مشغول کند باید چه میزان هزینه کنند؟
اسباببازیها در ردههای مختلف قیمت در این نمایشگاه به مخاطبان عرضه میشد که مثلا برای عروسکهای پارچهای و دستساز به طور میانگین با حدود 35 هزار تومان قابل خریداری بود در حالی که در مورد جذابیت آنها باید کودکان نظر بدهند ولی قیمتهایی که عروسکها داشتند از 17 تا 55 هزار تومان متغیر بود. در مورد بازیهای فکری نیز همین مسئله صادق بود و با میانگین 35 هزار تومان میشد یکی از بازیهای فکری که این روزها بسیار باب شده با استفاده از قطعات چوبی تولید میشود را تهیه کرد اما باز هم قیمتهای آنها متفاوت بود و یکی از پازلهای چوبی که برای آن 60 الگو پیش بینی شده بود با قیمت 65 هزار تومان در دسترس بود که به نظر میرسید میتوانست وسیلهای کابردی و در کنار آن جذاب برای نوجوانان و حتی نونهالان باشد.
البته در کنار تمام این وسایل بازی، وسایل بازیای بودند که به نظر وارداتی میآمدند و تولید کشور چین! بود و قیمتهایی داشت که کمی از میانگین نمایشگاه بالاتر بودند و خب شاید با روح نمایشگاه که عنوان «ملی» را یدک میکشد چندان همخوانی نداشت. ضمنا نباید فراموش کرد که جذابیتی که اسباببازیهای خارجی به واسطه تبلیغات رسانهای گسترده در میان نسل نوجوان دارند عملا عرصه رقابت را برای تولید کننده نوپای ایرانی تنگ میکنند.
اسباببازیهای خارجی و نمادهای غربی مانند «مرد عنکبوتی»، «لاکپشتهای نینجا»، «سوپر من» و ... بر نمایشگاه سایه انداخته بود و طبیعی بود که بچهها بیشتر به آنها رغبت داشته باشند. نکته دیگری که در مورد این نمایشگاه باید عنوان کرد این است که با توجه به اینکه زیرساختهای مناسبی در عرصه اسباب بازی وجود ندارد و تولید کننده ایرانی از مصونیت بهرهمند نیست نگاه سودمحور بر نمایشگاه سایه انداخته بود. زیرا نمیتوان توقع داشت که تولید کننده دست به خلاقیت بزند و محصول جدید روانه بازار کند.
زمانی که ایده و طرح به راحتی کپی میشود و سرمایهای که تولید کننده میگذارد به واسطه نبود حمایتهای معنوی و مادی از تولید کننده از بین میرود نباید گلهمند بود که چرا کپی کردن از نمونههای خارجی بیشتر از ایدهپردازیهای داخلی مورد استقبال است. حتی نباید از حجم بیرویه واردات در این حوزه نیز شکایت کرد، وارداتی که گاه فقط به خاطر جذابیت و بدون توجه به فرهنگ داخلی روانه بازار میشود اما نباید بر واردکنندگان و حتی برخی تولیدکنندگان خرده گرفت زیرا بازار اسباببازی داخل نابسامان است.
حتی در کنار آن باید به کودکان و نوجوانان نیز حق داد. وقتی آنها با اسباببازی داخلی که فاقد کیفیت است روبرو میشود ترجیح میدهد دست روی اسباببازیای بگذارد که تولید خارج است اما از رنگ و لعاب بهتری برخودار است. این نکتهای است که در مشاهدات نیز به چشم میآمد و متاسفانه گریزی از آن نیست. از این بخش عبور کنیم و به بخش جنبی نمایشگاه هم سری بزنیم. در این بخش که به همت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دایر شده، «بازیهای قدیمی ایرانی» به کودکان و نوجوانان معرفی میشود. این معرفی در حالی است که بخشی را نیز به اجرای آن بازی اختصاص داده بودند تا بازدیدکنندگان بازی را انجام دهند و با آن آشنا شوند.
وارد این بخش که میشوید حال و هوا عوض میشود و یاد خاطرات دوران کودکی و نوجوانی میافتید. بازیهایی که این روزها به واسطه وسایل الکترونیکی و ... کمرنگ شدهاند. بازیهایی که غریو شادی کودکان را در کوچه پس کوچههای شهر بلند میکردند و خبر از وجود زندگی میدادند. «زوو»، «لِی لِی»، «عمو زنجیر باف»، «طناب کشی»، «وسطی»، «یه قل دو قل»، «گل یا پوچ»، «خروس جنگی»، «گرگم به هوا» و ... از جمله بازیهایی بودند که در این بخش اجرا میشد و نوجوانان با اشتیاقی وصف نشدنی بازی میکردند و قهقهه خندهشان آن قسمت را پر کرده بود. در کنار این بازیها، ساخت بادبادک، لی لی حوضک، فرفره بازی و ... نیز به کودکان آموزش داده میشد و بر خلاف تصور رایج که دیگر «بچههای امروز به بازیهای قدیمی رغبتی ندارند» مورد استقبال قرار گرفته بود و نشان میداد که اگر خانوادهها برای فرزندان دلبند خود مجالی قرار دهند همچنان بازیها بومی بیشتر از کنسولهای بازی مورد توجه خواهد بود.
نکتهای که باید یادآوری کرد این است که نه تنها بازیهای ایرانی بر محور فردیت نیستند و روح جمعی را تقویت می کنند بلکه خلاقیت و افزایش روحیه همکاری را نیز گسترش میدهند و این چیزی است که در نسل آینده باید تقویت شود در حالی که بازیهای وارداتی اغلب بر محور فرد طارحی شده و روحیه خلاقیت و همکاری را نیز در مخاطب خود از بین میبرد.
در مجموع به نظر میرسد این نمایشگاه برای خانوادهها محیطی است که اگر هدفمند به آن مراجعه شود میتواند مناسب و مفید باشد.
دیدگاه تان را بنویسید