تا چه اندازه ارزش‌ها می‌توانند مانع قانون‌گریزی شوند؟

کد خبر: 550787

وقتی از ارزش های اجتماعی حرف می زنیم دقیقا به چه مضمونی اشاره داریم؟ جامعه شناسان در تعریف ارزش، آن را طرز تلقی می دانند که یک فرد یا گروه یا جامعه از خوب یا بد دارد. طبیعی است که این طرز تلقی بر رفتار افراد جامعه و کنش ها و واکنش هایشان اثر می گذارد و اغلب به عنوان معیاری برای قضاوت در مورد رفتارهای دیگران قرار می گیرد.

نشریه گلستان مهر: وقتی از ارزش های اجتماعی حرف می زنیم دقیقا به چه مضمونی اشاره داریم؟ جامعه شناسان در تعریف ارزش، آن را طرز تلقی می دانند که یک فرد یا گروه یا جامعه از خوب یا بد دارد. طبیعی است که این طرز تلقی بر رفتار افراد جامعه و کنش ها و واکنش هایشان اثر می گذارد و اغلب به عنوان معیاری برای قضاوت در مورد رفتارهای دیگران قرار می گیرد. «آلن بیرو»، نویسنده و پژوهشگر نیز در تعریف ارزش های اجتماعی می گوید که این ارزش ها مدلهای کلی رفتار، احکام جمعی و هنجارهای کارکردی هستند که مورد پذیرش عمومی و خواست جامعه قرار گرفته اند. اما زمانی پیش می آید که این ارزش ها در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند و باعث نوعی سوگیری در جامعه و افراد آن می شوند.

ارزش چیست؟
دکتر علی قنبری و علیرضا صدرا نیز در کتاب ارزش های حاکم بر جامعه ایرانی می نویسند: «مفهوم ارزش به معنای ارج و اندازه است. ارج به معنای بهاء و قیمت، و ارزشمندی یا ارجمندی هر پدیده، شی و چیز یا وضعیت، هدف و آرمانی که مطلوب و مورد علاقه واقع شود. خواه این مطلوبیت ذاتی و یا غیر ذاتی، حقیقی و واقعی (عملی وعینی) و یا برعکس توهمی، پنداری و غیر واقعی باشد. گستره معنایی ارزش، فردی، جمعی (ارزش های خانوادگی، ارزش های طبقاتی، ارزش های جوانان، زنان، کارگران، دانشجویان، ارزش های قومی...)، فروملی، ملی (ارزش های ایران و ایرانی) و فراملی، منطقه ای (ارزش های آسیایی، اروپایی یا ارزش های شرقی و غربی) و جهانی (ارزش صلح، امنیت، عدالت...) است و در همه بخش های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جریان دارد. ارزش ها متعدد و متفاوت و گاه سلسله مراتبی هستند.»
بر اساس تعاریف موجود ارزش های اجتماعی به شش دسته کلی تقسیم می شوند که شامل ارزش های اخلاقی، اقتصادی، ملی و سیاسی، دینی، قانونی و فرهنگی است که هر کدام می توانند عملکرد ما را در جامعه مان تحت تاثیر قرار داده و منجر به بروز واکنش های مثبت یا منفی یا خنثی شوند. اگرچه این ارزش ها از یک جامعه به جامعه دیگر، متفاوت هستند اما در هر حال نقش بسیار مهمی را در ایجاد تغییر و تحول در آن جامعه بازی می کنند و به همین خاطر نیز هست که وقتی سوگیری در ارزش های اجتماعی به وجود می آید به طور مشخص نگرش افراد جامعه و باورهایشان را تحت تاثیر قرار می دهد و چشم اندازهای آینده را دستخوش تحول اساسی می کند و دقیقا به همین خاطر هم هست که وقتی یکسری از ارزش های اجتماعی به مرور زمان تغییر پیدا می کند، فرهنگ و اجتماع باید منتظر بروز چالش های مختلف باشد.
تغییر در ارزش های اجتماعی گریز ناپذیر است
دکتر سعید مدنی، استاديار گروه جامعه شناسي دانشگاه آزاد اسلامي در مقاله ای یکی از عمده ترین چالش هایی را که انسان امروزی با آن روبه روست، چالش بر سر ساختار ارزش ها می داند و معتقد است: وقتی ارزش های سنتی یک جامعه کمرنگ شده و افراد جامعه از این ارزش ها تبعیت می کنند تا خود را با ارزش های مدرن دنیای جدید همگام و همسو کنند، تقابل در نظام ارزشی جامعه بروز می کند.

آزاد ارمكي نیز در سال 83 در کتابی تحت عنوان «جامعه شناسي نسلي در ايران» در این زمینه می نویسد:« تغيير و تحولات فرهنگي در طي دهه هاي اخير در ايران در دهه اخير، به طور خاص پس از انقلاب اسلامي، نشان از تحول اساسي در ساختار نظام ارزشي و ديني است. وقوع تحولات و تغييرات فرهنگي اجتماعي ناشي از تغيير و جابجايي در زمينه هاي جمعيتي و ساختاري در جامعه مي باشد. تراكم جمعيتي در مرحله اول موجب به صحنه آمدن خيل عظيمي از جوانان در جامعه شده و در نهايت از طريق جابجايي نيروهاي فعال جامعه تحول ساختاري در نظام اجتماعي صورت گرفته است » اگرچه به گفته ساموئل ایزنشتاد، جامعه شناس، میل به تغییر در بشر نوعی میل ذاتی است چون او مدام با مسائلی در جامعه یا در اطراف خود رو به رو می شود که راه حلی برایشان ندارد بنابراین خود، شرایط و ارزش هایش را تغییر می دهد تا بتواند با این مسائل روبه رو شود.

ارزش های فردگرایانه که جزو ارزش های مدرن است
آتنا جهانگیری، روانشناس، ارزش های فردی و اجتماعی را جهت دهنده رفتار فرد می داند و می گوید: «انسان به صورت ذاتی ارزش گذار است. اگرچه ممکن است فهم و درکی که نسبت به این ارزش ها دارد گاهی هم اشتباه باشد اما به هر حال در شرایطی که چیزی را نسبت به چیز دیگر ترجیح می دهد، دراقع ارزش گذاری می کنند حال ممکن است این ارزش گذاری مثبت یا منفی باشد. البته این ارزش ها ممکن است در تقابل با یکدیگر نیز قرار بگیرند و منجر به بروز یک سری چالش ها در زندگی فردی و اجتماعی شوند. به عنوان مثال در حال حاضر در هر جامعه ای ممکن است یک سری ارزش های فردگرایانه و جمع گرایانه وجود داشته باشد. عمل کردن بر اساس ارزش های فردگرایانه که جزو ارزش های مدرن است، به این معناست که اصل آزادی فردی در اولویت قرار می گیرد و همه رفتارهایی که از فرد سر می زند بر پایه این اصل کلی است اما ارزش جمع گرایانه ارزشی سنتی است که بر خود در ارتباط با دیگران تاکید دارد. حال بسته به اینکه کدام یک از این ارزش ها در جامعه مهم تر یا اصلیتر تلقی شود، افرادی که بر اساس آن ارزش خاص رفتار نمی کنند یا در تقابل با آن عمل می کنند، افرادی ناسازگار با اجتماع خواهند بود که رفتارشان از سوی سایر اعضای جامعه پذیرفتنی نیست.»

وی ادامه می دهد: «اهمیتی که ما در جامعه برای یک سری از ارزش های اجتماعی قائل هستیم باعث می شود که این ارزش ها برای افراد آن جامعه تبدیل به نیاز شود در نتیجه اگر فرد نتواند به هر دلیلی آن نیاز را رفع کند، برای رسیدن به آن یکسری از ارزش های دیگر را زیر پا می گذارد. مثلاً در جامعه ای که به ارزش های مادی بهای زیادی می دهد، نمی توان از افراد آن جامعه انتظار داشت که نسبت به مسایل مادی، کالاهای لوکس، مصرف گرایی و... بی توجه باشند یا برای رسیدن به آن تلاش نکنند. در نتیجه اگر عضوی از جامعه باشد که نتواند به کالای لوکس دسترسی پیدا کند، این احتمال وجود دارد که سایر ارزش های پذیرفته شده در جامعه را از بین ببرد تا به آنچه که می خواهد برسد؛ ارزش های از جمله قبح دزدی، دروغگویی و...»

تقابل ارزش‌ها؛ چرا و چگونه؟

در خصوص بروز ناهنجاری در جامعه نظریات مختلفی وجود دارد؛ به عنوان مثال امیل دورکیم، انتقال همبستگي از مكانيكي به ارگانيكي را عامل ایجاد بي هنجاري (آنومي)، اختلال و نابساماني در روابط، قواعد و ارزش هاي اجتماعي می‌ داند و معتقد است که تغییرات سریعی که در جمعیت، روند شهرنشینی و... اتفاق می‌افتد عامل اصلی این تقابل‌ها و بی‌هنجاری در جامعه است. به نظر او با دگرگوني هاي سريع در يك جامعه، ارزش ها و هنجارهاي پيشين قدرت خود را در نظام اجتماعي از دست می‌دهد. این درحالی است که آنتونی گیدنز، تقابل سنت و مدرنتیه را در یک جامعه عامل دگرگونی فرهنگی و تغییر در ارزش‌ها معرفی می‌ کند. همچنین میلتون روکیچ، که نظام ارزشی افراد یک جامعه را برخاسته از تشابهات فرهنگ، نظام اجتماعي، كاست و طبقه، جنس، شغل، تحصيل، مذهب، تربيت و تمايلات سياسي می‌داند، می‌گوید: بروز تغييرات در نظام ارزشي افراد ناشي از تأثيرات دو دسته عوامل شخصيتي و عوامل فرهنگي و نهادهاي اجتماعي است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت