روزنامه شرق: زنی که مدعی است ربوده شده و دو ماه ازسوی جوانی آزار و اذیت شده است در شکایت به دادگاه، جزئیات آنچه را برای او اتفاق افتاده بود برای قضات شرح داد. به گزارش خبرنگار ما، زنی به نام رکسانا، بهمن سال ٩٣ به مأموران پلیس ورامین مراجعه کرد و مدعی شد از سوی مردی به نام رامین آزار و اذیت دیده است. این زن در شکایت خود گفت: رامین ادعا میکرد عاشق من است؛ او یک روز من را دزدید و به خانهاش برد و در آنجا بهشدت شکنجهام کرد. او زندگی من را نابود کرد و به من تعرض کرد. با شکایت این زن و با توجه به اینکه موضوع تعرض در پرونده مطرح شده بود، رسیدگی به این پرونده در صلاحیت دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت و پرونده از ابتدای تشکیل آن، به قضات شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران سپرده شد.
زن جوان در اولین حضورش در دادگاه جزئیاتی از رابطهاش با رامین را توضیح داد و گفت: چند ماهی میشد رامین را میشناختم. او مزاحم من میشد و تهدیدم میکرد. به او گفتم متأهل هستم و زندگی مشترک خوبی دارم و دلم نمیخواهد زندگیام به خاطر او خراب شود؛ اما رامین دستبردار نبود تا اینکه روز حادثه او سر راهم قرار گرفت و اصرار کرد سوار ماشینش شوم. من مقاومت کردم اما او به من دروغ گفت و اغفالم کرد. رکسانا گفت: رامین به من گفت چند دقیقهای در ماشین با من صحبت میکند و بعد برای همیشه میرود. من هم که فکر میکردم او واقعا میخواهد دست از سرم بردارد، با خودم گفتم بهتر است قبول کنم و بعد از اینکه صحبت کردیم دیگر همهچیز تمام شود. اما به محض اینکه سوار ماشین شدم درها را قفل کرد و من را به سمت خانهاش برد. با اینکه سعی کردم فرار کنم اما مانع شد. او من را دو ماه در خانهاش زندانی کرد. در این دو ماه مرا شکنجه میکرد و اجازه نمیداد از خانه خارج شوم و میگفت کاری میکند زندگی مشترک من به خطر بیفتد.
میدانستم خانوادهام دنبالم میگردند و اگر شوهرم باخبر شود، چه اتفاقی افتاده، خیلی ناراحت میشود. بعد از دو ماه خواهش و التماس بالاخره موفق شدم رامین را راضی کنم من را رها کند اما هنوز آثار شکنجه و تعرض او روی بدن من موجود است.
با توجه به گفتههای این زن، قضات او را به پزشکی قانونی معرفی کرده و دستور بازداشت رامین را صادر کردند. پسر جوان وقتی در دادگاه حاضر شد گفتههای رکسانا را رد کرد و گفت: من و رکسانا با هم دوست شده بودیم. او به من نگفته بود شوهر و بچه دارد و از این موضوع اصلا خبر نداشتم. روزی که سوار ماشین من شد هم به زور او را سوار نکردم و با میل خودش سوار شد. هرچند قبول دارم به او نگفته بودم، میخواهم او را به خانه خودم ببرم. اگر این کارم جرم است، قبول دارم من او را به خانه بردم و یک هفته بیشتر هم در خانه من نبود.
اینکه بقیه زمان را کجا بوده و چرا به خانه نرفته است، به من ربطی ندارد. من مثل یک ميهمان از این زن پذیرایی کردم و برایش غذا و میوه آماده کرده و طوری رفتار میکردم که مشکلی نداشته باشد. رامین همچنین درباره اینکه آیا این زن را شکنجه کرده یا نه گفت: من اصلا با او بدرفتاری نکردم؛ چون دوستش داشتم و میخواستم نظرش را درباره خودم جلب کنم و کاری کنم با من ازدواج کند؛ نمیخواستم او را اذیت کنم. یک هفته بعد از اینکه در خانه من ماند، متوجه شدم شوهر دارد و او را رها کردم. رکسانا من را گول زده و نگفته بود شوهر دارد و من به خاطر این موضوع از دست او ناراحت هستم. این گفتههای رامین ازسوی رکسانا رد شد و گفت: از وقتی رامین وارد زندگی من شد، به او گفتم شوهر و بچه دارم. او میدانست متأهل هستم. اما همچنان اصرار میکرد با من رابطه داشته باشد و حتی به من پیشنهاد داد از شوهرم جدا شوم اما من این کار را نکردم. کاری که رامین با من کرد، زندگیام را نابود کرد.
من دچار مشکلات شدید خانوادگی شدهام و شوهرم من را نمیبخشد و فکر میکند خودم هم در این موضوع مقصر هستم؛ درحالیکه من هیچ نقشی نداشتم و قربانی شدهام. حالا هم از رامین شکایت دارم و مدعی هستم او من را ربوده و به من آزارهای مختلف رسانده است و درخواست رسیدگی دارم. با پایان جلسات بازجویی و اعلام نظریه پزشکی قانونی درباره ادعای رکسانا، درباره آزار و اذیت ازسوی رامین، پرونده برای محاکمه آماده شد. قرار بود متهم در دادگاه محاکمه شود که بهدلیل حاضرنشدن شاکی، رسیدگی به پرونده به وقت دیگری موکول شد.
دیدگاه تان را بنویسید