اسلام کوئست: در حدیثی آمده است «امام صادق(ع) پس از هر نماز؛ امّالحکم؛ خواهر معاویه و دختر ابوسفیان را لعنت میکردند»؛ اما امّالحکم که بود و به چه دلیل مستحقّ لعنت امام(ع) گردیده است؟ «امالحکم» دختر ابوسفیان و هند است که از پدر و مادر با معاویه یکی بود. او همچنین خواهر ناتنی «امحبیبه» همسر پیامبر اسلام(ص) بود که تنها در پدر با هم مشترک بودند. وی ابتدا با «عیاضبن غنم فهری» ازدواج کرد. زندگی این دو پابرجا بود تا اینکه عیاض مسلمان شد و پیش پیامبر اسلام(ص) رفت. اسلامِ عیاض همزمان با صلح حدیبیه و قبل از فتح مکه بود. با مسلمان شدن عیاض این دو از یکدیگر جدا شدند که در بخش بعدی به آن میپردازیم. پس از جدایی از عیاض، امحکم با «عبداللهبن عثمان ثقفی» ازدواج کرد. از این ازدواج، فرزندی بهنام عبدالرحمن به دنیا آمد که معمولاً با نسبت به مادرش «عبدالرحمنبن امحکم» شناخته میشود. عبدالرحمنبن امحکم، در زمان حکومت معاویه، مدتی والی کوفه شد. مردم از او ناراضی بودند و در نتیجه معاویه او را برکنار کرد. سپس مدتی والی مصر گردید. در مصر مشکلاتی به وجود آمد که موجب شکایت برخی مصریان پیش معاویه شد؛ اما با دفاع امحکم،
غائله تمام شد. ارتداد امحکم آیهای از قرآن میگوید: «اگر برخى از همسران شما با پیوستن به کفار از دست شما رفتند [و کافران مهریه مورد مطالبه شما را ندادند] و شما غنیمتى یافتید، پس به کسانى که همسرانشان را [بهخاطر پیوستن به کفار] از دست دادهاند معادل مهریهاى که دادهاند از غنایم بپردازید، و از خدایى که به او ایمان دارید پروا کنید».
بسیاری از مفسران شیعه و اهل سنت در تفسیر این آیه، امحکم را بهعنوان یکی از مصادیق زنان مرتد ــ و یا تنها زنی از قریش که مرتد شد ــ ذکر کردهاند که این آیه در شأن آنها نازل شده است. لعن امحکم توسط امام صادق(ع)
در برخی از منابع شیعی، این روایت آمده است: «امام صادق(ع) بعد از هر نمازى چهار شخص از مردان را که فلانی و فلانی و فلانی و معاویه است لعن میکردند و چهار زن را که فلانه و فلانه و هند مادر معاویه و امحکم خواهر معاویه است؛ لعن میفرمودند». کلینی این روایت را با چنین سندی نقل میکند: «حَمَّدبن یحیى عَن مُحَمَّدبن الحُسَین عن مُحَمَّدبن إسماعیلبن بَزِیع عن الخَیبرِی عن الحسینبن ثُوَیْر و أَبیسَلَمَة السَّرَّاج» شیخ طوسی نیز همین سند را میآورد و تنها «الخیبری» را ذکر نمیکند. علامه مجلسی در «مرآة العقول»، این روایت را مجهول میداند و به نظر میرسد ضعف این روایت بیشتر از مجهول بودن آن است. در سند این روایت، «الخیبری» وجود دارد که علمای رجال، او را اهل غلوّ و ضعیف دانستهاند و همچنین «ابیسلمه السَّرَّاج» نیز فرد مجهولی بوده و توثیقی از او وجود ندارد. در مجموع این روایت بهجهت سندی ضعیف است. اما در صورت پذیرش، بهجهت محتوا میتوان آن را نشان از ضربهای دانست که ارتداد «امحکم» به اسلام زده است و یا آنکه ضربهای دیگر از جانب او به اسلام و اهلبیت علیهم السّلام وارد شده که در تاریخ و روایات بدان پرداخته نشده
است؛ زیرا در غیر این صورت، لعن دائمی یک مصداق از مصادیق کافران و منافقان پس از هر نماز واجب ــ با وجود مصادیق دیگری که دستکم در ظاهر، ضررهای بسیار بیشتری به اسلام و تشیع وارد کردهاند ــ کمی بعید به نظر میرسد.
دیدگاه تان را بنویسید