به دنبال دکمه اِستُپ در میدان جنگ زندگی/ ۶ راه حل برای داشتن زندگی شادتر

کد خبر: 546961

زندگی راه خودش را می‌رود و این نگاه‌ها و تصورات است که گاه از آن میدان جنگ می‌سازد و گاه بهشت. بهشتی که همه اتفاقات آن را از سر حکمت می‌داند و سعی می‌کند برای رسیدن به هدف تلاش کند نه آنکه در آن هضم شود.

به دنبال دکمه اِستُپ در میدان جنگ زندگی/ ۶ راه حل برای داشتن زندگی شادتر
سرویس سبک زندگی فردا؛ مریم حدادی: توی اولین پست وبلاگ‌ش نوشته بود: "زندگی میدان جنگ است، جنگ سرد زندگی وحشتناک‌تر از آن است که بتوان فکر کرد. شکست در جنگ زندگی، آدمی را ذره ذره آب و قطره قطره رنج کش می‌کند..." پست بعدی نوشته بود: "لعنت به این زندگی که فقط غم دارد و غم دارد و غم..." پست بعدترش این بود: " کاش می‌شد دکمه اِستپ زندگی را پیدا کرد..."
تمام جملات بالا احساس سختی و مشقت را منتقل می‌کند حسی که شاید خیلی از انسان‌ها در دوره‌ای از مشکلات زندگی تجربه کنند و نه در سرتاسر آن. اما در بین همه این صبحت‌ها سوالی پیش می‌آید که آیا واقعا زندگی به سختی یک میدان جنگ است؟! اگر اینطور باشد باید هر لحظه منتظر منفجر شدن یک مین زیر پا و برخورد یک ترکش به سر و افتادن یک نارنجک جلوی روی‌مان باشیم! هر کدام از این‌ها به تنهایی آن‌قدر وحشت‌ناک هست که تصورش هم تابلوی ذهن انسان را مشوش کند و تمام رنگ‌های آن را در هم بریزد.
تا زمانی که از پشت پنجره جنگ، به صحنه زندگی نگاه شود، همه اتفاقات آن وحشت‌ناک و غیر قابل تحمل می‌شود. و ضمیر ناخودآگاه رجوع می‌کند به همه‌ی اطلاعاتی که از جنگ دارد از فایل‌های عکس گرفته تا صحنه‌های بمباران شیمیایی یا حتی هیروشیما تا کتاب‌هایی که خوانده تا همین فکرهای چند ثانیه‌ی پیش، اطراف‌ش و نهایتا به این نتیجه می‌رسد که نباید انتظار اتفاق خوش‌آیندی را داشته باشد. در این صحنه محکوم است به جنگیدن تا آن‌جایی که خسته شود و کناری بیافتد یا مجروح شود و صحنه‌ی آخر مرگ...
زندگی راه خودش را می‌رود و این نگاه‌ها و تصورات است که گاه از آن میدان جنگ می‌سازد و گاه بهشت. بهشتی که همه اتفاقات آن را از سر حکمت می‌داند و سعی می‌کند برای رسیدن به هدف تلاش کند نه آنکه در آن هضم شود.
ورود ممنوع
اولین قدم برای بستن راه افکار منفی، این است که نق زدن را تعطیل کنید. پُر واضح است که کار سختی است. اما نشد ندارد. بستن راه نق زدن و فکرهای متشنج را باید تمرین کرد. حتی ممکن است صد مرتبه اول شکست بخورید. اما شما برای دفعه صد و یکم شروع به بستن راه آن‌ها کنید. نشانه آن که افکار منفی کم رنگ شده اند آن است که تعداد نِق ها و غُرها مقدار قابل توجهی کاهش پیدا می‌کنند. پس همین لحظه تصمیم بگیرید تا خودتان را نجات بدهید.
شاکر باشید
قبل از آخرین نق‌تان، ده ثانیه به داشته‌های‌تان فکر کنید. منظور از داشته‌ها، پول‌ها و مدرک‌های دانشگاهی و... نیست. سلامتی بزرگترین داشته شماست. حتی اگر آن را هم به طور کامل ندارید، قسمتی از سلامتی که هم اکنون در اختیار شماست تا به وسیله آن مطالب این چنینی را بخوانید، همان هم داشته بزرگی است و خیلی‌ها از همین مقدار سلامتی محروم‌اند و حتی خیلی‌ها هوشیاری ندارند.
به خاطر داشته‌های‌تان از کسی که آن ها را در اختیار شما قرار داده است تشکر کنید. شاکر بودن به خاطر همین داشته‌های در ظاهر کوچک آرامش را به زندگی شما باز می‌گرداند.
لبخند
با لبخند وارد شوید
اگر با خواندن قسمت‌های قبلی متن، آن را رها نکرده‌اید و هنوز به مطالعه ادامه می‌دهید یعنی این که هنوز مصمم به تغییر هستید و به خوب‌های کلیشه‌ای و همیشگی امیدوارید تا بالاخره در یک قسمت زندگی روی شما هم تاثیر بگذارند و مسیر زندگی شما را تغییر بدهند. یک پادزهر برای افکار منفی لبخند است! می‌توانید یاد خندوانه و خنده‌های ۲۰ ثانیه‌ای‌ش بیافتید یا به هر کدام از داشته‌های مثبت زندگی‌تان فکر کنید و از داشتن شان شاد باشید. لبخند جسم‌تان مستقیم روی روح شما می‌نشیند.
به برکت ایمان بیاورید
برکت کلید گم شده زندگی این روزهای ما است. هر چه می‌دویم کمتر می‌رسیم. به عوامل برکت‌ساز بیشتر از قبل دقت کنیم و آن‌ها را بیشتر زندگی کنیم. برکت در رزق مادی تنها قسمتی از معنای گسترده برکت است. برای بدست آوردن برکت قبل از هر چیز عوامل بی‌برکت کننده، مانند دروغ و حرام را کنار بگذارید. دستور ساده‌ای است که تا چاشنی باور به خوردش نرود کارساز نمی‌شود.
برکت
مهربان باشید
مهربان بودن نه فقط با دیگران که با خودتان هم از ملزومات زندگی است. با خودتان مهربان باشید یعنی به موقع مُچ روح خودتان را بگیرید و به موقع خودتان را ببخشید. سخت‌گیری بیش از حد روی خود، چیدن برنامه‌های سنگین و خارج از توان شخصی، نبخشیدن خود بعد از خطا و... همه نشانه هایی از نامهربانی با خودمان است. اگر به دنبال آرامش هستید، همانطور که با دیگران مهربانید، با خودتان نیز مهربان باشید.
حرکت کنید
اگر خطایی از شما سرزده است که حالا از انجام آن پشیمان هستید، علل سر زدن آن خطا را در خودتان جستجو کنید، سعی کنید ریشه‌های آن را بشناسید و بعد از آن حرکت کنید. حرکتی در جهت جبران آن خطا. بسیاری از ما در مرحله آخر روند بالا می‌مانیم و خودمان را نمی‌بخشیم. این یعنی در جا زدن. در حالی که خطا احتیاج به جبران دارد، و جبران با عمل به واقعیت می رسد نه با فکر و مواخذه چندین و چند باره خودمان. این تصمیم خود شماست که حرکت کنید و پویا باشید یا در یک جا بمانید و راکد باشید.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت