جوان و تاریخ: در تاریخ آمده است که آن هنگام که سپاهیان نادر شاه افشار وارد دهلی شدند به نادر گفتند: اجازه میدهید وارد قصر محمد گورکانی پادشاه هند شویم؟ نادرشاه در پاسخ می گوید: اینجا نیامده ایم پی تخت وتاج، بگردید و مزدوران اشرف افغان را بیابید. سپاهیان پس از جستجوی فراوان تعداد کثیری از مزدوران اشرف که بنا به برخی روایات عدد آنها تا هزار تا نیز می رسد دستگیر و نزد نادر می آورند. نادر رو به آنها می کند و از ایشان می پرسد: چگونه بیست سال درایران خون ریختید و به ناموس کسی رحم نکردید؟ آیا فکر نمیکردید روزی به این درد گرفتار آیید؟ مزدوری پاسخ داد: میپنداشتیم همه مردان ایران، شاه سلطان حسین هستند. از میان سپاه ایران فریادی برخواست که ما همه نادریم! ومردان سپاه بارها این سخن را از ته حنجره فریاد کشیدند.
دیدگاه تان را بنویسید