روزنامه شهروند: ماجرا بهجایی رسید که فرانسویها هم از فحاشی ایرانیها به پایت تعجب کردند. کاربران ایرانی درست از لحظه خروج رونالدو از زمین، با هجوم به اینستاگرام پایت، رکیکترین الفاظ ایرانی و انگلیسی را نثارش کردند. این واکنش هواداران ایرانی فوتبال از چشم رسانههای ورزشی و غیرورزشی فرانسه دور نماند و بازتاب فراوانی پیدا کرد.
هفتهنامه فرانسوی «لکسپرس» در گزارشی با عنوان «ایرانیها به پایت بهدلیل مصدومیت رونالدو توهین کردند»، نوشت: «پایت پیامهای توهینآمیزی را از هواداران ایرانی فوتبال دریافت کرد.
صفحه فیسبوک و اینستاگرام این بازیکن بینالمللی مالامال از پیامهای انتقادی و گاه توهینهای بسیار تند کاربران ایرانی است.»
شبکه خبری «BFM» نیز گزارشی با عنوان «حمله کاربران ایرانی به دیمیتری پایت» منتشر کرد. روزنامه ورزشی «دیرکت مَتَن» هم با تیتر «ایرانیها از پایت خشمگین شدند»، به بررسی این موضوع پرداخت. حجم توهینهای ایرانیها بهقدری زیاد بود که حتی برخی از هموطنان شوکه شدند و به دلجویی از پایت پرداختند و از او خواستند این اتفاق تلخ را فراموش کند.
درست زمانی که ایرانیها مشغول فحاشی به این فوتبالیست فرانسوی بودند، از آنسو شماری از مردم سینمادوست فرانسه به یاد کیارستمی، کارگردان ایرانی از دسترفته، تصاویر او را با شمعهای روشن به رودخانه سن میانداختند تا صدای همدردیشان را به گوش ایرانیها برسانند.
ماجرا به خطای دیمیتری پایت، ستاره تیمملی فوتبال فرانسه روی رونالدو بازمیگردد؛ رونالدویی که برای فوتبالدوستان ایرانی همیشه یک ستاره محبوب بوده است. بعد از این خطا که موجب مصدومیت شدید رونالدو و خروج او از زمین شد تعدادی از ایرانیها خشمشان را نسبت به این اتفاق با حمله مجازی به صفحه دیمیتری پایت خالی کردند؛ مشابه همان کاری که پیش از این با لیونل مسی کرده بودند. البته رونالدویی که در شبهای اخیر مثلا مورد حمایت ایرانیها قرار گرفته بود همین چند ماه پیش، تجربه مشابهی را از سر گذرانده بود و بعد از انتشار خبر نامزدیاش، شماری از ایرانیها به صفحه نامزد او هم حمله کردند و باز مجموعهای از توهینها و فحاشیها!
این رفتار حتی در رسانههای اسپانیایی بازخورد داشت و نشریه معتبر آس نوشت که ایرانیها به پدر پایت هم توهین کردهاند. اگر یکبار صحنههای پایان بازی را مرور کنید، متوجه میشوید کسانی که به صفحه پایت حمله کردهاند بهنوعی کاسه داغتر از آش بودهاند. وقتی پرتغال قهرمان شد، بازیکنان این تیم تونلی تشکیل دادند تا بازیکنان فرانسه از داخل آن رد شوند و مدال خود را بگیرند. در این لحظه پایت و رونالدو خیلی ساده با هم دست دادند و به هیچ وجه تغییری در میمیک چهره ابرستاره پرتغالی دیده نشد. تصویر او کاملا گویا بود و یک پیغام داشت؛ در زمین بازی این اتفاقها میافتاد.
بعد از همین حملات، رامبد جوان هم در برنامه خندوانه گفت: «افرادی به صفحه آقای پایت رفته و از او دلبری کردند و چیزهایی برایش به یادگار گذاشتند! البته او هیچوقت نمیفهمد کلماتی که به کار بردند چه معنایی دارد، مگر اینکه یک فارسیزبان را پیدا کند و از او بخواهد این کلمات را ترجمه کند. شک ندارم که آن فارسیزبان آن کلمات را ترجمه نخواهد کرد و اگر هم ترجمه کند قطعا خواهد گفت که این افراد، تعداد کمی هستند.» ایرانیان حاضر در این حملههای مجازی که شماری از آنها پروفایلهایی با نام و تصاویر غیرواقعی دارند، عموما دو دستهاند: دسته فحشدهنده و دسته بازدارنده. دسته اول گروهیاند که به دنبال بهانهای برای فحاشی هستند؛ یک روز در صفحه این بازیگر، روز دیگر در صفحه آن کارگردان و روزهای اخیر هم در صفحه دیمیتری پایت. گروه دوم هم پابهپای گروه اول فعالند و یکی در میان آنها را نصیحت میکنند که این پیامها را نگذارند و بهاصطلاح آبروی ایران را نبرند، اما تجربه نشان داده آنچه در این شرایط کمترین اثری ندارد، دقیقا همین درخواستها و توصیههای گروه دوم است!
رودخانهای که طغیان میکند
زندگی از نوع مجازیاش در ایران هر روز ابعاد اجتماعی تازهتری پیدا میکند. با وجود فرصتهایی که شبکههای اجتماعی و رسانههای جدید برای جامعه ایران به همراه آوردهاند، از سوی دیگر بازنمایی بخشی از بدفرهنگیها در همین فضای مجازی شکلی از آسیبهای نوپدید اجتماعی را به نمایش گذاشته است. جامعهشناسان میگویند که آنچه در فضای مجازی میگذرد و ازجمله رفتارهای خشن کلامی که در سالهای اخیر و در مقاطع زمانی مختلف تکرار شده بازنمایی بخشی از آشفتگی و بینظمیهای جامعه است. جامعهای که از سویی شاید حساسیتش را به کاربرد الفاظ رکیک و بددهنی از دست داده و از سوی دیگر در فضای مجازی احساس امنیت بیشتری میکند که با استفاده از نام و نشان جعلی عقدهگشایی کند و خشونت، کینه و نفرت را به اشتراک بگذارد.
دکتر سعید معیدفر، جامعهشناس در اینباره به «شهروند» میگوید: «کسانی که در این حملههای مجازی شرکت دارند نسبت به جمعیت چنددهمیلیونی کاربران ایرانی در فضای مجازی، تعداد محدودی هستند و بههرحال از تعداد بالای کاربران فضای مجازی، عدهای ممکن است به این سمت و سو کشیده شوند اما نمیتوان رفتار آنها را به پای ملت ایران نوشت.»
به گفته معیدفر، این رفتارهای اجتماعی و فحاشیها در فضای مجازی مسألهای است که عوامل متعددی دارد: «این مسأله ریشه در عرصهها و عوامل مختلفی دارد. به همین دلیل است که نمیدانیم از کجا شروع کنیم. زمانی است که جامعه وضع باثباتی دارد و یک یا چند جا مشکل دارد و میتوان به صورت مشخص آن را شناسایی کرد اما الان در ایران همهجا دچار مشکل شده است و در چنین شرایطی سرنخ از دستتان میرود و نمیدانید در آسیبشناسی مسائل به کجا باید مراجعه کنید.»
به گفته معیدفر، یکی از مشکلات ایران در دهههای اخیر این است که جامعه تقریبا نظم و نسق خود را از دست داده و دچار بینظمی شده است و این بینظمی در سطوح مختلف دیده میشود: «گروه سیاسی و جناحی عمدتا بهدنبال این هستند که بهانهای پیدا کنند تا با استناد به آن وارد مناقشه و دعوا شوند. در سطح دیگر جامعه هم همینطور است. در جامعه منظم و باثبات که افراد جایگاههای خودشان را دارند و اهداف توسعهایاش مشخص است، آدمها کمتر به رفتارهای پرخاشگرانه تمایل دارند اما در ایران در بیشتر حوزهها این ازهمگسیختگی مشاهده میشود؛ در حوزههای اقتصاد و فرهنگ هم همینطور است.»
معیدفر تأکید کرد: «درحال حاضر یکی از مشکلات ما در ایران همین است که متاسفانه نخبگان ما و کسانی که میتوانند در همه حوزهها نظمدهنده باشند در جامعه کماعتبار و گوشهنشین شدهاند و تأثیرشان را از دست دادهاند.» این جامعهشناس، بیکاری و بیآیندگی بهویژه برای جوانان را از دیگر عواملی میداند که موجب شده انرژی آنها بهصورت انرژی مخرب به کار بیفتد: «بیکاری مسأله اصلی جوانان است. انرژی جوانان مثل رودخانه خروشانی است که مسیرش بسته شده و نمیتواند به زمینهایی که به آن نیازمند هستند برسد و در نتیجه جایی که نباید سر باز میکند و همه چیز را با خودش میبرد. انرژی جوانان در جامعه به خوبی مدیریت و از آن بهرهبرداری نمیشود و نتیجه همین میشود که این نیروهای سرشار جایی مشکل تولید میکنند چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی.» افراد دیگری مثل دکتر اصغر مهاجری این موضوع را از این زاویه تحلیل میکنند که آنچه در فضای مجازی میگذرد، نشاندهنده سست شدن اخلاق در جامعه است: «مگر در سایر حوزهها غیراخلاقی نیستیم؟ مثلا در شهرآورد اخیر با وجود شعارهای زیادی که برای حفظ پاکیزگی داده شد، عکسهای بعد از بازی چه چیزی را نشان
میداد؟ مگر این بیاخلاقی در ترافیک نمود پیدا نمیکند یا در بازی فوتبال؟ با یادآوری این نمونهها میخواهم بگویم این بداخلاقی، زاییده ساختارهای اجتماعی- فرهنگی ما است.»
مهاجری حرفهایش را اینطور ادامه میدهد: «تا زمانی که فضای مجازی را بهعنوان سبک زندگی قبول نکردهایم و برای آن قواعد و تولید محتوا نداریم، ارزشهای ورود به این عرصه را جامعهپذیر نکردهایم. بنابراین عدم آگاهی از این فضا، باعث بروز آسیبهایی میشود که بداخلاقیها ازجمله آنهاست. باید بپذیریم بسیاری از این بداخلاقیها، کارکرد پنهان برخی از پدیدههاست.»
افزون بر اینها فضای مجازی به کاربران این امکان را میدهد که با هویتهای ناشناخته و اسم و عکس جعلی مطلب منتشر کنند، به دیگران حمله یا از آنها حمایت کنند. بماند که البته در این آشفتهبازار فحاشی خیلی از افراد حقیقی هم از اینکه نام واقعیشان کنار الفاظ رکیک دیده شود، ترسی ندارند، اما در کل بخش عمده فحاشان با هویتهای ساختگی و صفحات جعلی به دیگران حمله و به آنها توهین میکنند. در سایر کشورها انتشار مسائل شخصی شهروندان و توهین به آنها جرم محسوب و با متخلفان برخوردهای قانونی سختگیرانه میشود اما در ایران با وجود امکان پیگیری این شکایتها، مردم کمتر برای کامنتهای توهینآمیز تلگرامی شکایت میکنند و عمدتا تنها اقدامشان بلاککردن و حذف کاربر مزاحم است. این نکتهای است که البته محل اعتراض هم هست.
نکتهای که آرش صادقینیا، حقوقدان هم به آن اشاره میکند: «یکی از مشکلات ما در ایران این است که مردم از حقوق شخصی خودشان دفاع نمیکنند. مخاطب توهین قرار میگیرند اما شکایت نمیکنند، درواقع بهدنبال مطالبه حقشان از طریق قانون نمیروند؛ درحالیکه در این زمینه ظرفیتهای قانونی زیادی وجود دارد. البته یک مسأله هم بروکراسی پیچیده و طولانی دستگاه قضائی است اما اگر این مطالبه حق و شکایت از رفتار خاطی بهنوعی به یک فرهنگ تبدیل شود و افراد با مجازات مواجه شوند بهتدریج از شدت این حملات و توهینها چه در فضای مجازی و چه فضای حقیقی کاسته خواهد شد.»
آنچه شماری از ایرانیها پای صفحه پایت، ستاره فوتبال فرانسه نوشتند، هر چه باشد و به هر زبانی، برای رسانههای دنیا و بسیاری از کاربران خارجی حالا معنا و مفهوم دارد. آنها البته نمیتوانند فحاشیها به زبان فارسی را بخوانند اما در روزنامهها و خبرهایی که در خبرگزاریهای خارجی منتشر شده، خواندهاند که چندصدهزار کامنتی که پای تصاویر پایت آمده، ناسزا و لعنت و نفرین است. جالب اینجاست که پرتغالیها خودشان در برابر اتفاقی که برای رونالدو افتاده سکوت کردند، اما ایرانیها...!
دیدگاه تان را بنویسید