وقتی ایل هم ماهواره دارد!

کد خبر: 541592

کاظم سادات اشکوری می‌گوید به علت تغییرات فرهنگی و سبک زندگی مردم دیگر امکان جمع‌آوری ادبیات عامه روستاها و ایلات فراهم نیست.

خبرگزاری ایسنا: این پژوهشگر ادبیات فولکلور با بیان این‌که «این افسانه‌ها افسانه نیستند، بلکه گنج هستند»، در گفت‌وگو با ایسنا تصریح کرد: اگر کسی امروز به دو دهستان اشکور و برزرود برود نمی‌تواند یک نمونه از آن افسانه‌ها را پیدا کند. دلیلش این است کسانی که این افسانه‌ها را نقل می‌کردند از دنیا رفته‌اند. نقل‌کننده‌ها همان زمان 80 سال سن داشتند. او در ادامه گفت: گذشته از آن، زمانی که یک چیز به یک روستا اضافه می‌شود، حتی یک جاده، تغییر زیادی در فرهنگ آن‌جا ایجاد می‌شود. الان با پدیده‌های جدید، فرد روستایی که از مزرعه برمی‌گردد به جای این‌که زمان خستگی درکردن افسانه‌ها را نقل کند، تلویزیون تماشا می‌کند و حتی به برنامه‌های ماهواره‌ای روی می‌آورد. اشکوری با اشاره به تغییرات ایلات، دهستان‌ها و شهرها اظهار کرد: نمونه‌اش را در فیلم‌های مستند می‌بینیم که ایلات در زمان کوچ یک دیش ماهواره‌ای را هم با خود حمل می‌کنند. این اتفاق نمی‌گذارد چیزی بر جای بماند و باعث می‌شود بسیاری از پدیده‌ها در طول زمان از بین برود. او ادبیات عامه پیشین را تخریب‌شده دانست و گفت: خوشبختانه من درباره زادگاهم اشکور به نحو احسن کار کرده‌ام. نه تنها افسانه‌ها بلکه ترانه‌ها، آداب و رسوم و... را جمع‌آوری کرده‌ام. تمام این مطالب را در یک تک‌نگاری بلند حدود 500 صفحه‌ای جمع‌آوری کرده‌ام که هنوز منتشر نشده است. اما متأسفانه در بسیاری از روستاها این اتفاق نیفتاده است. این پژوهشگر درباره میزان پرداختن به ادبیات فولکلور بیان کرد: متأسفانه کار جدیدی اتفاق نیفتاده است. بر روی ادبیات عامه کار نمی‌شود و اگر بشود هم خیلی مطلوب نیست. این ادبیات به سرعت در حال از بین رفتن بود. الان اگر چیزی وجود داشته باشد و اگر کسی حوصله داشته باشد به روستاهای دوردست که هنوز با پدیده‌های جدید آشنا نشده‌اند، برود، شاید بتواند چیزی پیدا کند. او افزود: این نسل‌های جدید یا افراد 50 ساله هیچ اطلاعاتی از ادبیات شفاهی و ادبیات عامه ندارند. این نسل‌ها زمانی سر بلند کردند که با رسانه‌های جدید آشنا شدند. زمانی که ما بر روی ادبیات روستاها کار می‌کردیم چیزی به نام تلویزیون و ماهواره نبود. در برخی روستاها افراد خاص رادیو داشتند. خود رادیو هم تأثیرگذار بود اما نه به شدت این رسانه‌های جدید. او در ادامه متذکر شد: گذشته از این، افرادی که فرهنگ عامه را حفظ کرده بودند وجود داشتند. تا 20 سال پیش هم می‌شد کارهایی کرد. نه این‌که الان این امکان وجود نداشته باشد اما امکانش کم است. پژوهشگر با زحمت زیاد می‌تواند کسی را پیدا کند که سن زیادی داشته باشد تا بتواند چیزی از گذشته به خاطر بیاورد. نسل جدید در پی این حرف‌ها نیست. این پژوهشگر ادبیات عامه گفت: تاثیرگذاری رادیو و تلویزیون در زمینه ادبیات عامه درست است اما در این زمینه کاری انجام نشده است. می‌توان همین افسانه‌ها را برای کودکان بازنویسی کرد و برنامه‌های کوتاه تلویزیونی ساخت. همچنین می‌توان همین افسانه‌ها را به فیلم تبدیل کرد، ولی متأسفانه اگر در این زمینه هم کار شده باشد خیلی کم بوده است. او درباره کیفیت آثار ساخته‌شده نیز بیان کرد: این آثار محدود با همکاری صاحب‌نظران نبوده و کسی خودش بدون مشورت کاری انجام داده است. باید از افرادی که صاحب‌نظرند کمک گرفت. برنامه‌های قبلی مشکلاتی داشت اما از هیچ بهتر بود. بسیاری از پدیده‌های فرهنگی در آیین ایران باستان ریشه دارند و نیازمند تحقیق و بررسی هستند. این‌طور نیست که ادبیات عامه برای سرگرمی و خنداندن باشد؛ این ادبیات گذشته ما را نشان می‌دهد. کاظم سادات اشکوری درباره وضعیت ادبیات عامه اظهار کرد: ادبیات دو بخش است؛ آن‌چه مکتوب به دست ما رسیده و آن‌چه سینه به سینه شنیده‌ایم. مسئله این است که کشورها در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 برای گردآوری ادبیات عامه برنامه‌ریزی کردند، چون احساس کردند ادبیات به تدریج در حال از بین رفتن است و عوامل گوناگون می‌تواند این ادبیات را از صحنه محو کند. او ادامه داد: این حرکت تا اواخر قرن 20 به شدت در تمام کشورها ادامه داشت حتی در کشور خودمان هم برای این موضوع برنامه‌ریزی شد و ما سازمان‌های مختلفی برای این کار داشتیم. اداره فرهنگ عامه بعد به تدریج گسترش پیدا کرد و نامش پژوهشگاه مردم‌شناسی و فرهنگ عامه و در نهایت مرکز مردم‌شناسی ایران شد. این پژوهشگر درباره روند کار مرکز مردم‌شناسی گفت: پژوهشگرانی از مرکز به روستاها فرستاده می‌شدند. در واقع فرهنگ عامه به سه بخش شهرها، روستاها و ایلات تقسیم می‌شود. آن زمان در شهرها به خصوص شهرهای کوچک‌تر این فرهنگ عامه وجود داشت و پژوهشگران می‌توانستند آن را بررسی کنند. من به همراه یک پروفسور اسکاتلندی در سال 1352 افسانه‌های دو روستای اشکور و برزرود را مکتوب کردیم.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت