سرویس سبک زندگی فردا:
یک سؤال مهم؟ چرا آدم خانواده تشکیل میدهد؟ اصلاً تشکیل خانواده چه فایدهای دارد؟ آنهم با اینهمه فشار و دردسر، مگر قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ حالا باز اول زندگی آدم خوب و خوش هست ، وقتی زمان بگذرد و زندگی روی ریل بیفتد، آنوقت است که کمکم مشکلات و گرفتاریها خودش را نشان میدهد؟ پس چرا باید آدم خودش را به دردسر بیندازد و خانواده تشکیل بدهد؟
برای جواب این سؤالات باید به چند مسئله توجه کرد. اولاً اگر کسی آیات نورانی قرآن کریم را مطالعه کند متوجه میشود خداوند در قرآن کریم حیثیت فردی جداگانهای برای انسان قائل نیست. اگر از شما بپرسم فلسفه خلقت انسان چیست چه جوابی میدهید؟ یا اینکه آیهای از قرآن را مثال بزنید که اصلاً خداوند چرا انسان را خلق کرد؟ حتماً میگویید خدا انسان وجن را خلق نکرد مگر برای عبادت کردن و این درست است؛ اما آیات 118 و 119 سوره مبارکه هود هم به این موضوع اشاره دارد که «خدا اگر میخواست انسان را از امت واحده خلق میکرد. ولی این آدمها ناگزیر با هم اختلاف دارند.» در آیه بعد میفرماید: «مگر اینکه کسی مورد رحمت الهی خاص قرار بگیرد.» یعنی انسانها میتوانند به رحمت الهی خاصی برسند که بتوانند اختلافهای بینشان را حل کنند. امام خمینی (ره) فرمودند: «اگر همه انبیا با هم جمع شوند هیچ اختلافی با هم پیدا نمیکنند.» آدمها میتوانند به یک سطحی از رحمت برسند که دیگر با هم اختلافی نداشته باشند و در نتیجه امت واحده شوند. در ادامه آیه میگوید: «اصلاً ما آدمها را برای همین آفریده بودیم» یعنی. ما آدمها را آفریده بودیم تا با هم امت واحده شوند؛
و اصلاً تعریف انسان را بر این مبنا گذاشتند. اگر آدمها نتوانند جامعه را تشکیل بدهند که خداوند به آن امت واحده توحیدی نمیگوید و اصلاً انسانها به فلسفه خلقتشان نرسیدهاند. پس اول حرف این است که خداوند آدم ها را اصلا تنها ندیده که حالا بیاییم و از فلسفه وجود خانواده بپرسیم. خداوند از ابتدا هم میخواست فلسفه خلقت انسان را بگوید و این فلسفه خلقت را در غالب یک جامعه دیده است این نکته خیلی مهمی هست که باید بهش دقت کنیم.
بسیاری از آیات نورانی قرآن را که مطالعه کنید میبینید مطالب متعددی در مورد سیستم اجتماعی مطرح شده است. بهعنوان نمونه خداوند در آیه اول سوره مبارکه «نساء» میفرماید:
«يَأَيهُّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنهْا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنهْمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَ نِسَاءً وَ اتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِى تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ آن اللَّهَ كاَنَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا.»
خداوند دو چیز را در کنار هم بیان کرده؛ تقوای الهی و تقوای ارحام. تقوای رابطههای خویشاوندی. تقوای رابطههای سببی و نسبی؛ و این قرابت در کل قرآن استثنایی است.
پس با این توضیحات در پاسخ سؤال اول باید گفت: در منظومه معرفتی اسلام همه فلسفه انسان این است که بتواند در صحنه جامعه تجلی اسماء و آیات الهی بشود. خداوند انسان را بهصورت فرد و تنها نیافریده و انزوا را هم از انسان نخواسته است. خدا از انسان خواسته کمال توحید و معارف الهی را وسط زندگی اجتماعی به صحنه نمایش بیاورد. ما در روایات داریم که «رابطه با مردم نصف عقل است» یعنی میخواهند عقلانیت یک آدم را وسط زندگی اجتماعی ببینند. خداوند از ما کمال توحید را در زندگی اجتماعی میخواهد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«يَأَيهُّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنهْا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنهْمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَ نِسَاءً وَ اتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِى تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ آن اللَّهَ كاَنَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا (1)» / سوره نساء
خدایا ما خیلی از کارهای اجتماعیمان را هم به دلایل کاملاً فردی انجام میدهیم. به ما یک نظر لطفی کن به برکت وجود حضرت محمد (صلواتاللهعلیه و آله) همه شئون زندگیمان در رابطه با جامعه و اجتماع تعریف شود و هیچ شأنی از زندگی ما نماند که در کنج خلوت کوچک زندگی ما محبوس شود و جهانی نشود ان شالله...
دیدگاه تان را بنویسید