روزنامه ایران: بعد از ظهر دیروزچند دزد مسلح وارد شعبه بانک شده وپس ازاجرای نقشه سرقت متواری شدند. مرکز اطلاعرسانی پلیس آگاهی با تأیید خبر سرقت مسلحانه اعلام کرد: همزمان با سرقت مسلحانه، مسئولان بانک با پلیس ۱۱۰ تماس گرفته و زنگ خطر را نیزبه صدا در آوردند. با حضور مأموران گشت کلانتری ۱۰۹ بهارستان در محل حادثه، مشخص شد سارقان مسلح پس از سرقت مقدار قابل توجهی پول نقد بلافاصله از محل متواری شدهاند. با اعلام این خبر اکیپی از کارآگاهان اداره یکم مبارزه با سرقتهای مسلحانه-پلیس آگاهی تهران وارد عمل شده و تحقیقات ویژه برای شناسایی را آغازکردند. هنوز دزدان از مقدار پولهای سرقتی و تعداد دزدان خبری در دست نیست.اما بازبینی دوربینهای مداربسته بانک به همراه اظهارات شاهدان سرنخهای خوبی را در اختیار کارآگاهان قرار داده است. شاهدان چه گفتند؟ یکی از شاهدان گفت: سرقت ساعت 13:40 دوشنبه و دقایقی پس از رفتن خودروی حمل پول در خیابان برادران قائدی - شعبه هدایت سابق - رخ داد. سارقان که دو نفر بودند با لباس تیره و کلاه کاسکت وارد بانک شدند و با شلیک سه تیر هوایی با اسلحه کلاشنیکف، رئیس و کارمندان بانک را مجبور به همکاری
کردند. دو سارق قویهیکل پس از پر کردن کیف برزنتی خود با پولهای نقد، از بانک گریختند. در جریان این سرقت دو کارمند زن بانک شوکه شده و از هوش رفتند. همزمان با حضور مأموران نیز بازبینی تصاویر دوربینهای مداربسته بانک آغاز شد. یکی از کسبه محل نیز به خبرنگار گروه حوادث «ایران» گفت: مغازهام روبهروی بانک است. جلوی مغازه ایستاده بودم که ناگهان صدای تیراندازی شنیدم. اول فکر کردم ترقه است اما ناگهان دیدم دو مشتری بانک که یکی از آنها دوستم بود به سرعت فرار کردند. وقتی موضوع را پرسیدم، گفتند دو سارق داخل بانک هستند و یکی از آنها هم از ترس پولش را هم جا گذاشته بود. 8 دقیقه بعد از بیرون آمدن دو مشتری هراسان، دو دزد با کلاهکاسکت بیرون آمدند. یکی از آنها که لباس بلند پوشیده بود، با کیف برزنتی روی موتور نشست بعد هم نفر دوم سوار شد. رئیس بانک: سرقتی نشده است رئیس شعبه بانک نیز به خبرنگار «ایران» گفت: «از نظر من هیچ سرقتی نشده است. همینکه هیچیک از همکارانم آسیب ندیدند، ارزشمند است و جای خوشحالی دارد.» دزدان دو نفر بودند یکی دیگر از شاهدان حادثه نیز دقایقی پس از سرقت مسلحانه به خبرنگار ما که در محل سرقت حضور داشت، گفت:
در حال ورود به بانک بودم که ناگهان صدای شلیک گلوله شنیدم، درحالی که از ترس میخکوب شده بودم ناگهان دو مرد مسلح کلاه به سر را دیدم که خونسرد از بانک بیرون آمدند. یکی از آنها ساک برزنتی پر از پول در دست داشت، بعد هم سوار بر موتورسیکلتی که مقابل در بانک پارک شده بود از آنجا گریختند.
دیدگاه تان را بنویسید