اخلاق سیاسی امام خمینی(ره)

کد خبر: 529156

از نظر امام انسان زمانی می­ تواند برجنود شیطانی غلبه نماید که از شاخص های فضیلت اخلاقی مانند ایمان، عدالت، توکل، تواضع، صداقت و زهد برخوردار باشد.

خبرگزاری مهر: متن زیر یادداشتی از علی اکبری معلم، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است که از نظر می گذرد. اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) بر اساس الگوی تقسیم سه بُعدی اسلام به سه قسم فلسفه سیاسی، فقه سیاسی و اخلاق سیاسی تقسیم می­شود. بُعد اخلاق سیاسی اندیشه امام به دلیل پرداختن به مباحث رابطه اخلاق و سیاست، ضرورت تهذیب نفس در موفقیت حاکمان و سعادت جامعه و تقدم اخلاق بر سیاست، از اهمیت خاصی برخوردار است. بحث مربوط به اخلاق سیاسی را به دو قسم شاخصه­ های اخلاق سیاسی در بُعد فضایل و شاخصه­ های اخلاق سیاسی در بُعد رذایل، تقسیم کردیم و براساس اندیشه سیاسی امام به توضیح مختصر هر یک از آنها پرداخته و تأثیر آنها را بر انسان، جامعه و سیاست مورد بررسی قرار می­ دهیم. شاخص ­های اخلاق سیاسی در بُعد فضایل از نظر امام انسان زمانی می­ تواند برجنود شیطانی غلبه نماید که از شاخص های فضیلت اخلاقی مانند ایمان، عدالت، توکل، تواضع، صداقت و زهد برخوردار باشد. در این­جا، با بهره­ گیری از آثار و سیره عملی ایشان، به تبیین برخی از شاخص­ های مورد نظر می­ پردازیم. ایمان از جنود عقل و از شاخص­ های اخلاق سیاسی است؛ چون موجب تزکیه نفس، اصلاحِ احوال و خالص شدن اعمال و سعادت می­ شود. ایمان برای همه به­ ویژه برای صاحب منصبان و صاحبان قدرت سیاسی ضروری است. چون قدرت سیاسی در دست انسان بی ایمان مثل اسلحه در دست انسان دیوانه است؛ یعنی قدرت سیاسی در دست افراد بی ایمان، موجب سوء استفاده، فساد، تباهی، انحطاط و سقوط جامعه می­ شود. بنابراین هر کسی که از ایمان بیش­تری برخوردار است، صلاحیت بیشتری نیز برای کسب قدرت سیاسی دارد؛ چون ایمان است که موجب بهره­ مندی از عقل در اداره جامعه و در نتیجه سبب انسجام، وحدت، ترقی و بالندگی جامعه و کشور می­ شود. ایمان، قلب مردم را نسبت به هم مهربان و فعالیت­ های آنان را در مسیر پیشرفت و تعالی قرار می دهد. چون ایمان باعث هدایت انسان می­ شود و هدایت یافته خدا به نجوای شیطان گوش نمی­ کند و هر آن­چه که سبب اختلاف و بدبینی شود، از آن پرهیز می ­نماید. ایمان، نور خدایی را در قلب و روح انسان زنده می­ کند و منور شده نور الهی، مصالح را از مفاسد تشخیص داده و به دام شیطان نمی­ افتد. پس اداره جامعه توسط زمامداران با ایمان، موجب وحدت، مهربانی، استفاده از تمامی امکانات برای حفظ منافع ملی و حقوق دیگران می­ شود. امیدواری: رجاء و امیدواری از جنود عقل است. از نظر امام، رجاء از فطریات و مبدأ حصول آن، حسن­ ظن به خدای تعالی است. کسی که معرفت به سعه رحمت و بسط نعمت حق داشته و به آن ایمان دارد، حالت رجاء و امیدواری به او دست می­ دهد و همین معرفت، او را به تزکیه اعمال و تصفیه اخلاق و جدیت در اطاعت اوامر الهی دعوت می ­کند. افراد امیدوار نه تنها از عمل باز نمی­ مانند بلکه جدیت آن­ها بیش از دیگران است. امیدواری، انسان و جامعه را به نعمت و موفقیت می­ رساند. انسان امیدوار با جدیت و توکل به خدا، به رفع مشکلات خود و جامعه پرداخته و موجب سعادت و پیشرفت جامعه می­ شود. امید، از نشانه­ های انسان موفق و به تبع آن، از ویژگی­ های جامعه پویا و با سعادت است. چنین جامعه ­ای دارای هویت منسجمی است و می­ تواند در برابر مشکلات و نفوذ بیگانگان مقاومت کند و با استقامت و پایداری خود، به اهدافش دست یابد. عدالت: عدالت از شاخص­ های مهم اخلاق سیاسی به حساب می­ آید که رعایت آن، جامعه را از انحطاط و انسداد نجات می­ بخشد و موجب شکوفایی انسان و جامعه می شود. از نظر امام، عدالت عبارت است از حد وسط بین افراط و تفریط. عدالت از امّهات فضایل اخلاقی و بلکه عدالت مطلقه، تمام فضایل باطنی و ظاهری و روحی و قلبی و نفسی و جسمی است. به اعتقاد ایشان، عدالت خط مستقیم و سیر معتدل است و اعتدال حقیقی جز برای انسان کامل میسّر نیست. از نظر وی، تعدیل قوای نفسانی از مهمات امور است که غفلت از آن، خسارت غیرقابل جبران است. انسان می­تواند قوای سرکش خود را تعدیل کند و نفس چموش سرکش را در مهار عقل و شرع درآورد. بنابراین، اگر انسان و جامعه در خط مستقیم حرکت کنند و راه عدل و اعتدال را بپیمایند، به سعادت رهنمون خواهند شد. رفق و مدارا: رفق از شاخص­ های اخلاق سیاسی و از جنود عقل است. رِفق به معنای مدارا و ملایمت است. از دیدگاه امام، این شاخصه در امور مادی و معنوی انسان دخالت دارد؛ در معاشرت؛ هدایت و ارشاد خلق و انجام امر به معروف و نهی از منکر. تحلیل امام از این حدیث که گفته است، «رفق میمنت دارد و خُرق و عُنف، شُوم است»، این است که شاید اشاره به بعض این امور باشد؛ مثلاً در انجام امور دنیایی آن­طور که با رفق و مدارا ممکن است، انسان قلوب مردم را تصرّف کند و آن­ها را خاضع و رام کند، با شدت و عُنف ممکن نیست. اگر کسی با شدت و سلطه، از انسان اطاعت کند، چون قلب او همراه نشود، انسان از خیانت او در امان نخواهد ماند؛ ولی رفق و دوستی، دل را رام می­ کند. با رام شدن دل، تمام قوای ظاهره و باطنه رام می شود و فتح قلوب از فتح ممالک بالاتر است. امام معتقد است، خدمت­ هایی که از روی صداقت و جانفشانی­ ها انجام می­ شود و حتی فتح ممالک نیز ناشی از فتح قلوب بوده است؛ مثل فتوحات اسلامی که در اثر فتح قلوب صورت گرفت. بنابراین، این یک مسأله و درک عقلی است که باید برای پیشرفت امور و دستیابی به اهداف، از رفق و مدارا برخوردار باشیم. چون در ذائقه انسان، امر و نهی تلخ و ناگوار است و موجب تحریک غضب و عصبیت انسان می­شود. بنابراین، آمر به معروف و ناهی از منکر به­ویژه حاکمان بایستی این تلخی و ناگواری را با شیرینی بیان و رفق و مدارا و حُسن خُلق، جبران کنند؛ تا کلام و اوامرشان اثر کند و دل سختِ معصیت­کار و شهروندان را نرم و رام نماید تا به آن عمل کنند. این نوع حکومت کردن از بهترین نوع حکومت است. که ریشه در قرآن و سنت داشته و اقتضای حکم عقل است. تواضع: امام، تواضع و کِبر را از صفات نفسانی دانسته و در تعریف آن می فرماید: «تکبر اظهار کِبر کردن است و تواضع اظهار کوچکی کردن است.» به اعتقاد ایشان قلب انسان اگر عظمت و بزرگی کسی را ادراک کند، ناچار و از روی جبلت و فطرت( بدون اِعمال رَویه ) از او تعظیم می­کند و در پیشگاه او سر کوچکی فرو می آورد و متواضع و فروتن می ­شود و به تبع این تواضع و فروتنی برای آن بزرگ، برای توابع و بستگان او نیز متواضع می­ شود. پس انسان به حسب فطرت اصلیه غیرمحجوبه به احکام طبیعت، برای حق تعالی بالذات و برای مظاهر جمال و جلالِ او بالعرض، متواضع است و تواضع برای بندگان عین تواضع از حق است. در واقع امام، تواضع به خلق را عین تواضع به خدا می­ داند. اگر انسان نسبت به دیگران با حسن ظن رفتار کند و به خودش سوءظن پیدا کند و خود را همان­طور که هست ببیند، بلکه نسبت به خود با نظر خورده ­گیری بنگرد، کم کم در نفس، حالت تذلیل و سرافکندگی پیدا می­ شود و خود را از دیگران کوچک­تر می­ شمارد و این حالت، تواضع قلبی است که آثار آن در مُلک بدن که ظاهر شد، می­ گویند: تواضع کرد و متواضع شد. با اصلاح نفس و ایجاد تواضع قلبی و ظاهر شدن آثار آن بر نفس، می­توانیم با استفاده از نظرات کارشناسان موافق و مخالف، از ثمرات ارزشمند تضارب آرا، عقل و خِرد جمعی برخوردار شویم و اشتباهات خود را به حداقل برسانیم و از جامعه­ ای سالم، أمن، همبسته و مؤفق برخوردار باشیم. صداقت: از ویژگی و صفاتی که حضرت امام برای زمامداران و سیاستمداران ضروری می­داند صداقت است. مفهوم صداقت در سیاست دارای معنای عام است که معانی ضمنی امانت، صمیمیت، ثبات و درستی را دربر می­گیرد و رعایت آن موجب اصلاح جامعه می­شود. به عبارت دیگر، صداقت در سیاست، به معنای راستگویی، رو راست بودن با مردم و پایبندی به پیمان­ها و امانتداری است. سیاستمدار صادق کسی است که از اعتماد مردم سوء استفاده نمی­کند و از اعتراف به اشتباه هراسی ندارد. در واقع، اعتراف به اشتباه از جلوه­های صداقت است. امام معتقد است اعتراف به خطا موجب می­شود تا در نظر ملت­ها بزرگ شوید. این که گفتم باید بشود ولو این که کشور را به تباهی ببرد، از بزرگ­ترین دیکتاتوری­ها است. از دیدگاه امام، اقرار به خطا، از کمال انسانی است و پافشاری در امر خطا، نقص و از شیطان است. پس، از فضیلت­های لازم برای دولتمردان صداقت است؛ تا بتواند جامعه را با راستگویی و امانتداری و با هدایت و راهنمایی به سوی سعادت به پیش ببرد. ساده زیستی و زهد: ساده زیستی همان مفهوم زهد در فرهنگ اسلامی است؛ یعنی این که زهد یک حالت روحی و نوعی آزادگی درونی و تسط بر خویشتن و مدیریت احساسات خویش است. زاهد کسی است که وارستگی داشته و به دارایی­ های خود تعلق خاطر نداشته و دلبسته آن­ها نمی­ باشد. امام که خود نمونه بارز انسان مهذّب، زاهد و ساده زیست در عصر حاضر بود، مدام مسئولان و صاحبان قدرت را به زهد و ساده زیستی دعوت می­کرد و اتصاف زمامداران را به این شاخص مهم اخلاق سیاسی ضروری می­ دانست. از نظر ایشان، زهد و ساده زیستی موجب قدرت روحی انسان می­ شود و می­ تواند در برابر ظلم و ستم و بی عدالتی­ ها بایستد و در قلوب مردم نفوذ کند و کارهای بزرگی را انجام دهد. کما این که غالب رهبران و انسان­ های بزرگ دنیا از این شاخصه برخوردار بودند. ایشان ایستادگی مرحوم مدرس را در مقابل رضاشاه ناشی از قدرت روحی و بی­ اعتنایی وی به مقام و امور دنیوی و داشتن زندگی زاهدانه و وارستگی او می­داند و از مسؤولان می ­خواهد که سبک زندگی ساده پیامبر اکرم(ص) و مردان بزرگ تاریخ اسلام را نصب العین خود قرار دهند. وی این شاخصه را برای علما ضروری دانسته و هشدار م ی­دهد: «...اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید، بدانید که دیر یا زود مطرود م ی­شوید.» به نظر ایشان با زندگی اشرافی و مصرفی نمی­توان ارزش­های انسانی- اسلامی را حفظ کرد.» شاخص­ های اخلاق سیاسی در بُعد رذایل اینک برخی از مهم­ترین شاخص ­های اخلاق سیاسی را در بُعد رذایل به­ طور مختصر مورد بررسی قرار می­ دهیم. ریا: امام در تعریف ریا می­ فرماید: «ریا عبارت است از نشان دادن و وانمود کردن چیزی از اعمال حسنه یا خصال پسندیده یا عقاید حقّه به مردم، برای منزلت پیدا کردن در قلوب آن­ها و اشتهار پیدا کردن پیش آن­ها به خوبی و صحت و امانت و دیانت بدون قصد صحیح الهی.» با توجه به تعریف ریا، فرد ریاکار، صلاحیت مناصب سیاسی و حکومتی را ندارد؛ چون کسی که رضایت مردم را نسبت به رضایت خدا ترجیح می دهد و از قدرت خدا غافل است و عزت و سربلندی و موفقیت خود را از مردم می­ بیند و به جای تکیه به خدا به خلق خدا تکیه می­ کند، لیاقت و ظرفیت تفضّل الهی را برای خدمت به خلق و اجرای قوانین الهی و برقراری نظام عادلانه اجتماعی ندارد. حسد: حضرت امام در تعریف حسد می­ گوید: «حسد حالتی است نفسانی که صاحب آن، آرزو کند سلب کمال و نعمت متوهّمی را از غیر؛ چه آن نعمت را خود دارا باشد یا نه، و چه بخواهد به خودش برسد یا نه.» زمامدارِ حسود، دارای اسلحه قدرت و نفوذ است ولی با وجود حسادت، عقلش مغلوب هوای نفسانی و شیطان است و چنین فردی ممکن است برای حفظ خود، دست به هر کاری بزند. حسود با توجه به ویژگی آن و ضعف نفس­اش، سبب تفرقه، هدر رفتن منابع و منافع عمومی و رکود جامعه خواهد شد. چون حسد دارای اسبابی است که وجود آن­ها در حسود، مخرّب و ایمان­سوز بوده و موجب خسارت در جامعه می­شود. بدیهی است کسی که نسبت به دیگران دشمنی کند، تحمّل عزیز شدن دیگری را نداشته باشد، دوست داشته باشد نسبت به دیگران تکبّر بورزد، از داشتن نعمت در دیگران متعجب شده و بترسد که محدودیتی برای او ایجاد کند و شاید مانعی برای حفظ ریاست او شود و طینتی ناپاک داشته باشد که چشم دیدن شکوفایی دیگران را نداشته باشد، چنین فردی مریض و ناقص است و صلاحیت مناصب سیاسی اجتماعی به ­ویژه زمامداری حکومت اسلامی را ندارد. چون جامعه حسود هم­افزایی ندارند و قدرت و تلاش­های مثبت هم­دیگر را خنثی می­ کنند، چنین جامعه ­ای از پیشرفت باز می­ ایستد و عقب مانده خواهد شد. نفاق و دورویی: امام در تعریف «دورویی» می­ فرماید: دورویی بین مسلمانان آن است که انسان ظاهر حال و صورت ظاهرش را به آن­ها طوری نمایش دهد که باطن قلب و سریره­اش به خلاف اوست؛ مثلاً در ظاهر نمایش دهد که من از اهل مودّت و محبت شما هستم و با شما صمیمیت و خلوص دارم و در باطن به خلاف آن باشد؛ و در نزد آن­ها معامله دوستی و محبت کند و در غیاب آن­ها، غیر آن باشد. «دو زبانی» آن است که با هر کس ملاقات کند از او تعریف کند و مدح نماید و یا اظهار دوستی و چاپلوسی کند و در غیاب او به تکذیب او و غیبتش قیام کند. بنا بر این تفسیر، صفت اول، نفاقِ عملی است و صفت دوم، نفاق قولی است. این دو صفت از اظهر صفات و اخص خواص منافقان است. نفاق از رذایل نفسانیه و ملکات خبیثه است. رفتار شخص دورو و منافق، آلوده با دو رنگی، خودخواهی و خودپرستی است و در همه جا فقط به منافع شخصی خود فکر می­ کند. چنین فردی، صداقت، صمیمیت، همت و مردانگی را زیر پا می­گذارد و از هیچ گونه فساد، قباحت و وقاحت پرهیز ندارد و از زمره بشریت و انسانیت دور شده و با شیاطین محشور است. بدیهی است چنین افرادی نمی­توانند در مسیر اصلاح و بهبود امور جامعه مؤثر باشند. قوه تخریبی این دسته از افراد زمانی که دارای قدرت سیاسی و حکومتی باشند، چند برابر خواهد شد. حضورشان در مناصب حکومتی، بر هم زننده وحدت، آرامش و امنیت جامعه بوده و موجب از دست رفتن منافع ملی و انحطاط جامعه می­ شود. غیبت: امام در تعریف این رذیله می نویسد: «غیبت در نظر فقها عبارت است از ذکر کردن انسان را [اعم از قول و کتابت] در حال غایب بودنش به چیزی که خوشایند نیست نسبت دادن آن را به سوی او از چیزهایی که پیش عرف مردم نقصان است به قصد انتقاص و مذمت او.» امام حکم شرعی غیبت را حرام دانسته و آنرا از ضروریات فقه برشمرده است. ایشان اجماع فقها را بر حرمت غیبت می­ داند. از نظر وی، غیبت از گناهان کبیره است. امام علاوه بر ضررهای فردی غیبت که موجب فساد ایمان، اخلاق، باطن و ظاهر، دنیا و آخرت و رسوایی می­ شود، معتقد است، غیبت دارای مفاسد اجتماعی نیز می ­باشد. از ضررهای اجتماعی غیبت آن است که موجب فساد بنی الانسان و تخریب مدینه فاضله می­ شود؛ در حالی که از مقاصد بزرگ شرایع و انبیای عظام، اصلاح فرد و جامعه، توحید کلمه، توحید عقیده و تشکیل مدینه فاضله است و این مقصد بزرگ انجام نمی­ گیرد مگر در سایه وحدت نفوس و اتحاد و اخوّت و صداقت قلبی و صفای باطنی و ظاهری. در صورت اتحاد و وحدت بین مسلمین و مساعی آن­ها و خلوص نیت، در همه جا، دین خدا حاکم خواهد شد. اساساً مسلمانان مأمور به دوستی، وحدت و اخوّت هستند؛ ولی غیبت، اخوّت را پاره می­ کند و بین جمعیت، تفرقه ایجاد می­ نماید. بنابراین در جمهوری اسلامی ایران لازم است همه افراد متنفذ، گروه ­های سیاسی اجتماعی و همه عوامل جامعه پذیری به­ ویژه حکومت، با رعایت دستورات الهی و پرهیز از رذایل اخلاقی و با اتصاف به فضایل اخلاقی، زمینه خدمت صادقانه به مردم، وحدت، سلامت و سعادت جامعه و پیشرفت کشور را فراهم سازند. از راه ­های مهم پیش­گیری از رذایل اخلاقی، فرهنگ­سازی و تقویت باورهای اسلامی از طریق خانواده، دستگاه آموزشی، رسانه­ ها به­ ویژه صدا و سیما و مخصوصاً رعایت آداب و اخلاق اسلامی توسط زمامداران، روحانیون، معلمان و رسانه­ ها می­ باشد. همچنین از راه­های مؤثر، دقت در انتخاب و انتصاب مدیران، زمامداران و صاحب منصبان و نظارت جدی و مؤثر بر رفتار آنان و ضرورت توجه به شاخص های اخلاق سیاسی است.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت