نگاهی به زمینهها و بازدارندههای فاجعههای مشابه اعظم!/ چه زمانی از زنان بدسرپرست حمایت میشود؟/ خانهای که تبدیل به شکنجهگاه شد +تصاویر
در این روزها، او و دخترانش سختی زیادی را تحمل کردند اما نه دشمن قصد جان او را کرده بود و نه فرد غریبهای! شوهر زورگویش، مرگ را به جلوی چشمان او و دخترانش آورده و زندگی را به آنها زهر کرده است. مردی که قرار بود زندگی رویاییاش را بسازد اما مدتها به دلیل مصرف شیشه، توهم میزد و زن و فرزندانش را مورد آزار و شکنجه قرار میداد. اکنون دستگیر شده و اعظم و دخترانش فهمیدهاند که او میتواند با وثیقه ۲۰ میلیون تومانی آزاد شود!
بعد از ۲۱ روز شکنجه هنوز نفس میکشد اما آن روزها را فراموش نکرده، لحظه به لحظه آن روزها در ذهنش ضبط شده و نمیتواند آنها را از حافظهاش دور کند. در این روزها، او و دخترانش سختی زیادی را تحمل کردند اما نه دشمن قصد جان او را کرده بود و نه فرد غریبهای! شوهر زورگویش، مرگ را جلوی چشمان او و دخترانش آورد و زندگی را به آنها زهر کرد؛ مردی که قرار بود زندگی رویاییاش را بسازد اما مدتها به دلیل مصرف شیشه، توهم میزده و او و فرزندانش را مورد آزار و شکنجه قرار میداد. حال این مرد بی رحم دستگیر شده و اعظم و دخترانش میدانند که او میتواند با وثیقه ۲۰ میلیون تومانی آزاد شود! ماجرا چه بود؟ داستان اعظم شبیه داستان تمام زنانی است که زیر شکنجههای شوهر معتاد خود قرار میگیرند. این زنان که یا طاقت میآورند و زنده میمانند! و یا روزهای آخر عمر خود را با شکنجه شدن زیر دستان شوهرشان به پایان میرسانند. چند روزی است که از آزادی اعظم و دخترانش از شکنجهگاه شوهرش میگذرد اما هنوز ترس آن روزها آنها را میترساند. برشهای عمیقی روی دستان و صورت اعظم قرار گرفته که از نمایان بودن آنها معذب است و نمیخواهد کسی آنها را ببیند. سوختگیهای صورتش هم که هنوز خوب نشده به وضوح مشخص است. اعظم و دخترانش یک شبانه روز در بیمارستان بستری شدهاند. شاید جراحات سر و صورتشان با دوا و درمان و مرور زمان خوب شود اما جراحات عمیق قلبیشان، بعید است که به این زودی خوب شود.
اعظم میگوید که ۱۲ سال است با شوهر خود ازدواج کرده و با او زندگی میکند. او با بغض از خشونتهایی که در این سالهای شوهرش داشته حرف میزند. پیش از این او سه بار مدرک پزشکی قانونی گرفته و شکایت کرده است اما به دلیل تهدیدات شوهرش و تنها ماندن دخترانش زیر دست این مرد سنگدل از شکایت خود صرف نظر کرده است.
به گفته اعظم، شوهرش از همان اوایل ازدواج مواد مخدر مصرف میکرده، اول تریاک و بعد از آن کریستال و شیشه. در این ۲۱ روزی که اعظم و دخترانش در خانه محبوس شده بودند، هیچ غذایی نبوده که حتی دختران از آن بخورند، شوهرش هم که از خانه بیرون میرفته، در را قفل میکرد تا نتوانند از خانه بیرون بروند. به گفته اعظم، شکنجهها و آزارهای این مرد در این ۲۱ روز، اصلا کار یک انسان سالم نبوده است. شوهرش او را با زور به داخل صندوق فلزی کوچکی میانداخت و درش را قفل میکرد، تا از نبود اکسیژن خفه شود! دختران کوچک او هم از شدت ترس فقط گریه میکردند و نمیدانستند باید چه کنند؟ زیرا که پدرشان حالت روحی سالمی نداشته و به آنها نیز حمله ور میشد و با هر چیزی که جلوی دستش بود آنها را کتک میزد. تا جایی که فک و سه دندان هانیه در اثر شکنجههای مردی که او را پدر خود نمیداند شکسته است.
البته گاهی او زیر صندوق اجاق گازی را روشن میکرد تا اعظم را بسوزاند. گاهی هم با چاقو بدن اعظم را برش میداده، یا او را روی سیمان پشت بام خانه میکشیده تا حدی که بدن این زن بیچاره، جراحات عمیقی برمی داشت.
اینها همه بخشی از شکنجههای این مرد سنگدل بود که توهم داشت که همسرش به او خیانت میکند. او یک شب مردی غریبه را به خانه میآورد و از او میپرسد که همسرم را میشناسی و با هم رابطه داشتهاید؟ مرد غریبه هم که اوضاع زن و بچهها را میبیند فورا به بیرون رفته و با پلیس تماس میگیرد. پس از آن است که این شوهر متوهم به بازداشتگاه برده میشود و اعظم و دو دختر نیز توسط اورژانس اجتماعی به بهزیستی واگذار میشوند.
اعظم که از تهمتی که شوهرش به او زده است بیشتر بغض میکند، میگوید از اوایل ازدواج شوهرش در را به رویش قفل میکرد و واقعا نمیداند چرا شوهرش راجع به او اینگونه فکر میکند. هانیه و هدیه دیگر نمیخواهند پدرشان را ببینند پس از دستگیری شوهر اعظم توسط پلیس و مداخله اورژانس اجتماعی، به حمایت سازمان بهزیستی خراسان رضوی، دو دختر اعظم به مرکز خیریه نگه داری کودکان بیسرپرست منتقل شدند. حال هانیه و هدیه بهتر شده اما ترس شکنجههای پدر آنها را رها نمیکند. آنها هنوز وقتی صدای در را میشنوند، از اینکه شاید پشت در کابوس پدر در انتظارشان باشد، میترسند. دیگر دلشان نمیخواهد حتی برای یکبار پدرشان را ببینند. زیرا که از دیدن او واهمه دارند. متاسفانه اعظم و دو دختر هیچ کس را ندارند که به عنوان حامی به سراغش بروند و از او کمک بخواهند. تهدیدهای شوهر او تا جایی پیش رفته بود که خانواده شوهر اعظم نیز جرات دخالت در زندگی آنها را ندارند. دولت از زنان بدسرپرست حمایت نمیکند/ وعدههای تلخ برای زنان بدسرپرست فاطمه ریحانی، استاد دانشگاه با بیان اینکه باید به مشکلات زنان بدسرپرست رسیدگی شود، در خصوص حمایتهای دولت میگوید: برای حل مشکلات زنان بدسرپرست قوانین وضع شده است و اینکه آیا اجرایی شده یا خیر بر میگردد به این امر که در جامعه چه وضعیتی حاکم است که هم اکنون زنان بدسرپرست زیاد بوده و به طور حتم قوانین اجرایی نشده است. این استاد دانشگاه با بیان اینکه باید دید که عملی نشدن قوانین به چه دلیل است، ادامه میدهد: از دیگر مواردی که باید تحت عنوان مشکل این قشر در نظر گرفت موضوع اقتصاد و مشکلات معیشیتی آنهاست چرا که ممکن است امنیت اجتماعی این افراد به خطر بیفتد، علاوه بر این باید قوانینی درست و جامع برای حمایت این زنان وجود داشته باشد و چون این افراد سرپرستی درستی ندارند باید مورد حمایت بیشتری قرار گرفته و بدانند که نهاد و دستگاهی از آنها پشتیبانی میکند. البته انتقاد به عملکرد دولت به همین جا ختم نمیشود، شهلا میرگلوبیات یکی از نمایندگان زن در مجلس با اشاره به عدم تلاش معاونت زنان ریاستجمهوری برای اجرایی شدن ماده ۲۳۰ و ۲۲۷ قانون پنجم مبنی بر تهیه منشور حقوق زنان و امنیت زنان و کودکان، میگوید: با آنکه بیش از دو سال از فعالیت این معاونت میگذرد این مباحث هنوز عملیاتی نشده است. وی با بیان اینکه برداشت ما در ارتباط با عملکرد این معاونت مبتنی بر خروجی آن است، ادامه میدهد: تا چه زمانی میخواهید در حد نوشتن تفاهمنامه یا برگزاری همایش و سمینار فعالیت کنیم و بعد آن را کتاب کنیم و به عنوان عملکرد ارائه دهیم. چه خروجی از این معاونت در این ارتباط داشتهایم؟ در حال حاضر هنوز زنان بدسرپرست نمیتوانند به صورت مستقیم از یارانه خود استفاده کنند. خروجی معاونت زنان برای ما مهم است ولی ما متأسفانه آنچه که میبینیم متناسب با آنچه که گفته شده نیست. به کجا باید شکایت کرد؟ کارشناس سازمان بهزیستی در این رابطه به خبرنگار «فردا» می گوید: زنان بد سرپرست که مورد شکنجه و آزار از سمت همسر خود قرار می گیرند، یا با 123 ، اورژانس اجتماعی تماس بگیرند و یا با مراجعه به پزشکی قانونی و گرفتن برگه ای برای تایید آثار جراحت در اثر ضرب و و شتم شوهر خود به دادگاه مراجعه کنند. پس از آن یا این زنان به بهزیستی ارجاع داده می شوند و یا به خانه های امن فرستاده خواهند شد. وی می افزاید: در صورتی که مرد شکنجه گر اعتیاد داشته باشد، تا زمان ترک مواد مخدر نمی تواند همسر خود و فرزندانش را به خانه ببرد، اما اگر از سلامت روحی برخوردار بود و معتاد به مواد مخدر نبود، می تواند خانواده اش را همراه خود به خانه ببرد. خلا قانونی/ چه زمانی از زنان بدسرپرست حمایت خواهد شد؟ علاوه بر خلا قانونی در حمایت از زنانی که داستان زندگیشان شبیه به داستان اعظم است باید گفت که در بسیاری از موارد زنان از ترس بیپناه شدن باعث میشوند که این خشونتها علیهشان ادامه پیدا کند و علاوه بر آن ترسهای بیجای دیگری چون بیآبرویی بر افزایش و گسترش این خشونتها، دامن میزند. از سوی دیگر اما آنها می ترسند که پس از بازگشت این مرد بی رحم و بازگشت مجدد آنها به خانه دیگر معلوم نیست که زنده از آنجا بیرون بیایند. زیرا که تضمینی برای نگه داری دائمی آنها و تامین مخارجشان در خانه های امن نیست. اعظم و دخترانش سه وکیل برای دفاع از حق خویش دارند، این وکلا در تلاشند تا پرونده را از دادگاه کیفری به جنایی منتقل کنند تا در خصوص جرم او، مجازات سنگینتری تعلق بگیرد. این در حالی است که در طی روزهای گذشته یکی از دوستان این مرد شکنجه گر برای آزادی او وثیقهای را تهیه کرده بود، اما خوشبختانه دادگاه این وثیقه را نپذیرفت. حالا آزادی این مرد کابوس اعظم و دخترانش شده، زیرا که مشخص نیست با آزادی او این بار چه بلایی به سر آنها بیاید. امروز اما یک سوال در ذهن اعظم و دو دخترش بیپاسخ مانده است؛ مجازات ۲۱ روز شکنجه و تا دم مرگ رفتن آنها، با وثیقه ۲۰ میلیون تومانی تعیین شده تناسب دارد یا نه و آیا در این پرونده احکامی قوی و بازدارنده صادر خواهد شد تا شاهد خوادثی از این دست نباشیم؟
دیدگاه تان را بنویسید