خواننده ای که مخفیانه آواز می‌خواند

کد خبر: 504413

در سال 1319 وقتی برای نخستین‌بار در ایران، رادیو ملی تأسیس شد، تصمیم‌گیرندگان از یک خواننده‌ی 39 ساله به‌عنوان نخستین خواننده مرد رادیوی ملی دعوت کردند.

خبرگزاری ایسنا: ششم فروردین‌ماه سالروز درگذشت اسماعیل ادیب خوانساری است که آثارش در صفحه‌های گرامافون «۷۸ دور»، آثار رادیویی، آوازها و تصانیف همراه با ساز و ارکستر و تعداد بی‌شماری ضبط‌های خصوصی و خانگی باقی مانده‌ است. ادیب اهل خوانسار و زاده‌ همین شهر بود که در سال 1280 به دنیا آمد. شرایط مالی پدر ادیب چندان خوب نبود و با مختصر درآمد حاصل از زراعت و باغداری روزگار می‌گذراندند. پدر ادیب او را به مکتب فرستاد به این امید این‌ که پسرش را پس از آموختن مقدمات زبان فارسی، عربی و مبانی دینی، به نجف اشرف بفرستد و او به حوزه‌ علمیه و روحانیون بپیوندد. ادیب تا 14 سالگی این دروس را در خوانسار فراگرفت و چون صدای خوشی داشت، به توصیه‌ی پدر‌ش موذن شهر شد. از این سال به بعد، شوق شعر و موسیقی در جان ادیب ریشه دواند و به مطالعه‌ آثار شاعران نامدار فارسی‌زبان پرداخت و در این میان، بیش از همه با آثار مولانا‌، حافظ و سعدی مأنوس و سرگرم شد. او نوجوانی 15 ساله بود که گاهی غزل‌های سعدی را با آوازی خوش و مخفیانه با خود زمزمه می‌کرد. ادیب خوانساری خودش تعریف کرده است: «آن روزها آرزو می‌کردم، معلم خوبی پیدا کنم تا نزد او تکلیف آواز بگیرم که متأسفانه چنین شخصی در خوانسار پیدا نمی‌شد. چندی به این منوال گذشت تا شخصی بنام «عندلیب گلپایگانی» که بعدها نام خانوادگی «تولائی» را برای خود انتخاب کرد، به خوانسار آمد. او اولین معلم آواز من بود. صدای بسیار خوبی داشت با پدرم آشنا بود و مسافرت‌های زیادی کرده بود. «عندلیب» صدای مرا پسندید و من دور از چشم پدر‌، مخفیانه نزد او به تعلیم آواز پرداختم‌ تا جایی که دیگر این استاد چیزی نداشت که به شاگرد بیاموزد و من همه‌ آنچه را که او از آواز می‌دانست، فرا گرفته بودم.» ادیب که شیفته‌ موسیقی و آواز ایرانی بود به اصفهان سفر کرد. اصفهان در آن زمان، مرکز هنرمندان و استادان بزرگ آواز و موسیقی بود‌. استادانی مانند مرحوم آسید رحیم‌، میرزا حسین ساعت‌ساز (مشهور به خضوعی)‌، حبیب شاطرحاجی و دیگران که هریک به نوبه‌ خود، در کار آواز ایرانی سرآمد بودند. ادیب نزدیک به دو سال هر روز به خدمت «آسید رحیم» می‌رفت و گوشه‌های فراگرفته را پس می‌داد و ردیف‌ها و گوشه‌های تازه می‌آموخت. وقتی در سال 1303 ادیب به تهران آمد، بیشترین رابطه‌ دوستی و محبت را با مرحوم «مرتضی‌خان محجوبی» داشت. دوستی ادیب و مرتضی محجوبی تا زمان مرگ این استاد (که ضربه سختی به روحیه ادیب وارد کرد) ادامه داشت. ادیب که در فضای هنری آن دوران، ساز سه‌تار را فرا گرفته بود و خوب هم می‌نواخت‌، پس از آشنایی با «مرتضی‌خان محجوبی» نواختن پیانو را فرا گرفت. با تأسیس رادیو‌، از ادیب دعوت شد که خواننده‌ ثابت رادیو باشد و او هر هفته در رادیو حاضر می‌شد و برنامه اجرا می‌کرد. در این سال‌ها به کنسرت و ضبط آوازش روی صفحه‌های گرامافون نیز پرداخت و صفحاتش به‌جز در ایران، در کشورهای همسایه و حتی نقاط مختلف دنیا به فروش رفتند. دغدغه‌ داشتن سالنی برای اجرای کنسرت از سوی ادیب، او را با اسماعیل‌خان مهرتاش آشنا کرد و این دوستی به تأسیس «جامعه باربد» منجر شد. ادیب خوانساری سال‌های متمادی به‌خاطر ناراحتی ریوی از تنگی نفس رنج می‌برد؛ ولی طبیب معالج او می‌گفت که ادیب بیشتر به‌خاطر ناراحتی‌های عصبی و ورحی از پا درآمده است. سرانجام این هنرمند ششم فروردین‌ماه سال 1361 در سن 81 سالگی پس از این‌که مدت‌ها بیمار و بستری بود، درگذشت.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت