طنز: بخاطر يك مشت تخمه!

کد خبر: 497486

عضو هیئت علمی یکی از دانشگاه‌های علوم پزشکی گفت: حوادث رانندگی و موتورسیکلت‌ها، 95 درصد تهدید کننده سلامت بخش ارتوپدی است.

طنز پس پریروز؛ رضا احسان پور: عضو هیئت علمی یکی از دانشگاه‌های علوم پزشکی گفت: حوادث رانندگی و موتورسیکلت‌ها، 95 درصد تهدید کننده سلامت بخش ارتوپدی است.

روز- داخلي- مطب دكتر ارتوپد

دكتر: خانم منشي!؟... خانم منشي!؟... خااانم منشي!؟

منشي: واي ببخشيد دكتر! داشتم سي دي آموزش زبان گوش مي‌دادم، متوجه نشدم داريد من را صدا مي‌زنيد.

دكتر: شما زبون من را هم حاليتون نمي‌شه، اونوقت مي‌خواي زبون فرنگيا حاليتون بشه؟

منشي: اوه ماي گاد! آي ام وري تيچر!

دكتر: بله؟

منشي: هيچي! امري داشتيد؟

دكتر: بيمار بعدي را صدا بزنيد داخل.

منشي: چشم. چي دوست داريد صدا بزنم؟ يه پا شكسته داريم، يه دست شكسته، يه كمر شكسته، يه...

دكتر: نمي دونم خانم! هر چي دم دسته بفرستيد تو.

منشي: آقا! شما كه دستت شكسته! بفرماييد تو. شما هم كه جفت پاهاتون شكسته، بلند شويد از جاتون بريد داخل، تا مي‌آييد برسيد دم در اتاق، دكتر اين آقا را معاينه كرده و نوبت شما ميشه.

* * *

دكتر: خب مشكل شما چيه؟

بيمار دست شكسته: يعني معلوم نيست؟

دكتر: چي معلوم نيست؟

بيمار دست شكسته: مشكلم! معلوم نيست؟! ايناهاش! دستم شكسته ديگه آقاي دكتر!

دكتر: همين؟ من را باش گفتم حالا چي شده. خب حالا چي شده؟

بيمار دست شكسته: سوار موتور بودم، تصادف كردم.

دكتر: با چي؟

بيمار دست شكسته: بهتره بفرماييد با كي؟

دكتر: با كي؟

بيمار دست شكسته: با همون آقايي كه بيرون نشسته و پاش شكسته. بعد هم دوتايي افتاديم روی اون آقايي كه كمرش شكسته و بيرون نشسته.

دكتر: ئه! چه جالب! خانم منشي!؟... خانم منشي!؟... اي بابا! خااانم منشي!؟!... نه انگار فايده نداره! اكسكيوز مي ميسيز منشي!؟

منشي: يس آقاي دكتر!؟

دكتر: اون بيماري كه پاش شكسته و اوني كه كمرش شكسته را بگيد بياد داخل، خودتون هم بياييد داخل بنشينيد يه داستان جالب گوش كنيد.

منشي: چشم الان ميام. آقايون شما هم بفرماييد داخل آقاي دكتر مي‌خوان همه را يه جا عمده‌اي درمان كنند ارزون‌تر تموم شه.

بيمار كمر شكسته: خدا خيرش بده. من كمرم هم تو تصادف شكسته هم زير بار خرج دوا دكتر!

بيمار پا شكسته: آقاي دكتر، ما تا بياييم تو اتاق طول مي‌كشه، اگه مي‌شه شما تشريف بياريد بيرون يا اينكه معاينه را شروع كنيد فقط بلند حرف بزنيد كه ما هم بشنويم.

دكتر: (با صدای بلند) باشه! (رو به بيمار دست شكسته) خب بفرماييد.

بيمار دست شكسته: ئه! چرا سر من داد مي‌زنيد؟ من كه همين بغل دستتونم.

دكتر: خب بريم سر اصل مطلب. تعريف مي‌كرديد.

بيمار دست شكسته: بله. من قبلاً تو اخبار شنيده بودم كه حوادث رانندگی و موتورسیکلت‌ها، 95 درصد تهدید کننده سلامت بخش ارتوپدی است و هميشه خيالم راحت بود كه من جزو اون 5 درصدي هستم كه چيزي تهديدشون نمي‌كنه ولي از شانس بدم اين بلا سرم اومد.

منشي: بفرماييد آقاي دكتر! تخمه آوردم بشكنيم بخوريم حين حرف زدن.

دكتر: ممنون خانم منشي! خب شما كلاه ايمني سرتون بود؟

بيمار كمر شكسته: (از بيرون از اتاق، با صدای بلند) بله آقاي دكتر! براي همين كمر من شكست. با كله اومد تو كمر من!

بيمار دست شكسته: خب آقاي دكتر! حالا چي تجويز مي‌كنيد؟

دكتر: هوم! خب تا يك ماه كه از خونه بيرون نياييد هر كدومتون. شما هم تا يكسال گواهينامه‌ات را لغو مي‌كنم. تا شش ماه هم از وسايل نقليه عمومي استفاده كنيد. خانم منشي! براي شش ماه ديگه بهشون وقت بديد باز بيايند براي معاينه.

بيمار پا شكسته: (با داد) خدا خيرتون بده آقاي دكتر كه آمپول نداديد بهمون. من از بچگي از آمپول مي‌ترسم.

بيمار كمر شكسته: (با داد) ممنون آقاي دکتر! ما كه نرسيديم بياييم تو اتاق. اگه اجازه مرخصي مي‌فرماييد از همين جا راه كج كنيم بريم بيرون. امري نداريد؟

دكتر: نه! به سلامت. يه مشت تخمه مي‌دم خانم منشي بده بهتون تو راه بشكنيد سرگرم باشيد. خداحافظ.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت